کد خبر: 155356تاریخ: 1395/1/14 00:00
مصدومیت رونی و تیمملی انگلیس که میخواهد قهرمان یورو شود
تهدیدی که میتواند فرصت شود
مایکل کاکس: در سالهای اول قرن بیستویکم تیمملی اسپانیا حول محور رائول میچرخید. رائول سالها بود که در سطح ملی و باشگاهی گل میزد و بدل به بهترین گلزن تاریخ تیمملی اسپانیا شده بود اما داستان رائول در اسپانیا به جایی کشید که دیگر نمیشد استفاده درست از او کرد. رائول فوتبالیست فوقالعادهای بود که هرگز توپ طلا نگرفت (سال 2001 او بعد از مایکل اوون دوم شد). رائول زمانی که تیمهای بزرگ همه با 2 مهاجم بازی میکردند کنار فرناندو مورینتس در رئال و اسپانیا نمایشی عالی داشت اما شرایط رائول با اوج گرفتن داوید ویا و فرناندو تورس در تیمملی تغییر کرد. ستاره رئال دیگر گزینه اول خط حمله اسپانیا نبود. در 2 بازی اول دور گروهی جام جهانی 2006 لوئیس گارسیا پشت تورس و ویا بازی کرد. رائول در دور بعد در شکست مقابل فرانسه به زمین رفت و پشت تورس و ویا قرار گرفت و به هیچوجه موثر نبود. در دور مقدماتی یورو 2008 اسپانیا با سیستم 3-3-4 و با استفاده از ویا و تورس و رائول در خط حمله 3-2 مغلوب ایرلند شمالی شد. این آخرین بازی رائول برای تیمملی بود و بهترین اتفاقی که برای اسپانیا افتاد. حضور رائول و بازی کردن با 3 مهاجم، اسپانیا را مجبور میکرد با 3 هافبک دفاعی بازی کند اما کنار رفتن رائول باعث شد داوید سیلوا و آندرس اینیستا که هیچکدام در جامجهانی بازی نکرده بودند و در بازیهای مقدماتی یورو هم هرگز از ابتدا در ترکیب تیم قرار نگرفته بودند، پشت سر ویا و تورس بازی کنند. تیکی تاکا اینجا بود که واقعا متولد شد. آلمان سال 2014 تاج قهرمانی را از اسپانیا گرفت و بهترین تیم فوتبال جهان شد اما این پروژه آلمانها 4 سال قبلش شروع شده بود، وقتی در نیمه نهایی جامجهانی 2010 به اسپانیا یک بر صفر باختند. میشائیل بالاک مغز متفکر و رهبر آلمان در دهه اول قرن بیستویکم بود. بالاک با زدن تکگلهای یکچهارم نهایی و نیمهنهایی، تیم متوسط آلمان را به فینال جامجهانی 2002 برد اما خودش فینال را به دلیل محرومیت از دست داد. آلمان در این دوران ستاره دیگری نداشت، برای همین نقش بالاک در تیم بسیار کلیدی بود. اما سال 2010 بالاک هم وضعیتی مشابه رائول در اسپانیا پیدا کرد. بالاک 33 ساله دیگر آن هافبک دینامیک و گلزن نبود و ترجیح میداد عقبتر بازی کند و با آرامش ریتم بازی را کنترل کند. اما این چیزی نبود که یوآخیم لو میخواست. لو تیمش را براساس سرعت در ضدحمله درست کرده بود. باستین شوآیناشتایگر در پست هافبکی میانی درخشیده بود و آلمان بازیساز جذابی در قامت مسعوت اوزیل پیدا کرده بود. برای همین لو برای تکمیل مثلث خط میانی نیاز به یک هافبک دینامیک داشت. اینجا بود که مصدومیت بالاک در فینال افایکاپ 2010 باعث شد او جامجهانی را از دست بدهد و فرصت به سامی خدیرا برسد. غیبت بالاک نیروی محرکه اصلی آلمان در جامجهانی بود. خدیرا هماهنگی بالایی با اوزیل و شوآیناشتایگر پیدا کرد و نبودن بالاک از تمام این بازیکنان جوان یک رهبر ساخت. به قول لوتار ماتئوس، بالاک جلوی پیشرفت این نسل جدید را گرفته بود و ذهنیتش با رویکرد این تیم جدید نمیخواند. از اینجا به بعد بود که راه آلمان برای قهرمانی جامجهانی 2014 آغاز شد. چه تیم دیگری در حال حاضر میتواند از اسپانیای 2008 و آلمان 2010 درس بگیرد؟ جواب مشخص است: انگلیس. وین رونی حالا نقش رائول و بالاک را به خودش گرفته است. دلیل اول اینکه روی هاجسون دوست دارد تیمش بین 3-3-4 و 2-1-3-4 بازی کند اما اگر قرار باشد وین رونی کنار هری کین در خط حمله باشد عملا استفاده از 3-3-4 در جریان بازی ناممکن میشود، چون رونی دیگر سرعت لازم برای بازی کردن بهعنوان یک بال را ندارد. گزینههای دیگر هاجسون، ولبک، استوریج، والکات و واردی که همه بازیکنان سریعی هستند میتوانند بخوبی این نقش را بازی کنند. دلیل دوم این است که رونی درست مثل بالاک 2010 مدام بازی تیم را کند میکند و فوتبال سریع تیم روی هاجسون را به هم میریزد. دلیل سوم که مهمترین دلیل است داشتن گزینههای بهتر از رونی است. 2 سال پیش پشت سر ولبک و استوریج، ریکی لمبرت مهاجم چهارم انگلیس بود اما روی هاجسون حالا بهترین گلزنان لیگ برتر، کین و واردی را دارد و دیگر مجبور نیست از رونی حتما استفاده کند.