رسانه ملی بهعنوان تنها نهاد قانونی برای ارائه برنامههای تلویزیونی در کشور نقش بسیار مهمی در جهان کنونی و در برابر هجوم انواع رسانههای دیداری و شنیداری که مغایر با اخلاق اسلامی هستند، دارد و از این رو نیاز به توجهی بیشتر به این رسانه گرانقدر است. از این رو بررسی آسیبها و تحلیل عملکرد صداوسیما در چرخهای درونگفتمانی راهی به سوی بهروزی تلویزیون ملی کشور عزیز ما خواهد بود و نیاز به واکاوی علل و عوامل بازدارنده پیشرفت رسانه ملی در نگاهی دور از خیالپردازی و بزرگنمایی خواهد بود. به گزارش «سراج 24»، مهمترین پرسش در بررسی وضعیت صداوسیما این است که آیا مهمترین سد رخ داده در برنامهریزی متولیان تلویزیون، نبود بودجهای است که صدای رئیس آرام و معاون پرسابقه را در آخرین روزهای سال 94 بلند کرده و نبود بودجه را دلیلی از به تولید نرسیدن سریالهای در نظر گرفته شده دانستند؟ پرواضح است که سکانداری مهمترین مرکز رسانهای کشور در حالی به دکتر محمد سرافراز سپرده شد که این سازمان با حجم قابل توجهی از بدهی مالی مواجه بود و حال این مشکلات در عدم حمایت لازم از سوی دولت یازدهم به نهایت دردمندی رسیده است و شرایط مدیری ارزشی و باسابقه فعالیت در مدیریت برونمرزی سازمان صداوسیما را چنان با خطر مواجه کرده که در آخرین روزهای منتهی به پایان سال 94 حتی شایعه استعفای این مدیر لایق و انقلابی شنیده شود! اما قضیه چیست و چرا دولت دستهای یاری خود را از سازمان پرهزینه صداوسیما دور کرده است؟ آیا دلیل این عدم حمایت به نقدناپذیری دولت از تنها رسانه رسمی تلویزیونی ما بازمیگردد و به گفته پورمحمدی، معاونت رسانه ملی و شخص دوم سازمان، دولتیها تنها بهعنوان واحد سمعی و بصری به تلویزیون نگاه میکنند؟! به این جهت باید اشاره داشت که کمک دولت به رسانه ملی در سال 94 به حدود یکهزار میلیارد تومان رسید که رقم چندانی در میان انبوه هزینههای رسانه ملی نیست و این در شرایطی است که عملکرد بودجهای سازمان در سال 92 مبلغ 2700 میلیارد تومان بوده است و حال مبلغ ناچیز واریزی از سوی دولت به گفته مسؤولان تلویزیون، تنها 70 درصد حقوق کارمندان را تامین میکند چه برسد به اینکه منجر به تزریق در بخش تولید مجموعهها نیز شود و از این رو مشخص است که دولت از اهرم بودجهای بهعنوان عاملی بازدارنده از انتقادات رسانهای ملی استفاده کرده است! این در حالی است که با توجه به شرایط نامناسب اقتصادی و کاهش درآمدهای تبلیغاتی وضعیت نامناسبی برای سازمان رقم خورده و درآمدهای بازرگانی در سال 94 به رقم 1200میلیارد تومان رسیده است. از این رو مردی چون سرافراز که سودای راهاندازی شبکههایی را بهعنوان جریان سوم رسانهای داشت، به ناچار درپی ادغام شبکهها و کم کردن هزینههای نگاهداری برآمد و بسیاری از برنامههای تولیدی و مجموعههای تلویزیونی در صندوقچه انتظار هنرمندان و مسؤولان و مخاطبان تلویزیون باقی ماندند. اما آرمانها و نگاهی فراتر از جریانهای روزمره، نشانهای دیگری را از رسانه مهم ملی سراغ میگیرد؛ اهدافی که در راستای حکم گرانقدر رهبری برای مسؤول جدید سازمان صداوسیما صادر شد و مهمترین بخش آن حفظ و ارتقای استقلال فرهنگی و هویت انقلاب اسلامی بود. از این رو نیاز به تولید و فعالیت افرادی آشنا و کاربلد در این عرصه احساس شد و سیاست جدید سازمان با مدیریت سرافراز در جهت مقابله با نفوذ رسانهای دشمن به سمت ساخت سریالهای طولانیمدت جهت گرایش مخاطبان از شبکههای بیهویت ماهوارهای به سمت شبکههای هویتمند داخلی رفت و اولین ثمره آنکه بهعنوان آزمونی مناسب مورد تقدیر و توجه مخاطبان قرار گرفت، مجموعه تلویزیونی 110 قسمتی «کیمیا» به کارگردانی جواد افشار بود که بخش مهمی از استقلال دینی و هویتی مردمان ما را به تصویر درآورد. اهمیت کاربردی برنامههای صداوسیما وقتی افزون میشود که غفلتهای بخشهای دیگر فرهنگی مانند شورایعالی انقلاب فرهنگی و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را هم باید به گردن بگیرد! در این میان سرافراز بارها در سخنان خود به توجه همزمان به مخاطب و محتوا بهعنوان دو بال رسانه ملی اشاره داشت و آمارهای حاصلشده در این سال نشان از ارتقای توجهات مردمی با وجود پخش برنامههایی جذاب و راهبرنده چون «خندوانه» در شبکه نسیم بوده است. همچنین اقدامات سال 94 سرافراز در آغاز دورانی جدید مبنی بر بازتعریف شبکهها و استواری شبکه 5 به محوریت اقتصاد و افتتاح شبکه تهران بهعنوان اولین شبکه تولیدی HD در کشور و افتتاح نسل سوم فرستندههای دیجیتال و راهاندازی خبرگزاری صداوسیما و تغییر مدیران استانی و تاثیر مستقیم در ماهیت برخی برنامههای زنده از جمله موارد رخ داده در این سال بود. سازمانی که به اندازه چندین سال در روزهای نخست ریاست سرافراز دچار حاشیه شد؛ از مهاجرت بیقید و بند بازیگران تلویزیونی به شبکههای ماهوارهای و ممنوعالتصویری برخی مجریان و دستاندرکاران تا حواشی بسیاری که از سفر شبانه بازرس ویژه رئیس به آن سوی آبها صورت یافت. در این میان در برابر همه مشکلات موجود مالی و غیر مالی، توجه به ساماندهی برنامههای تولیدی با اهمیت درک مخاطرات رسانههای معاند در این مقطع، پردازش اطلاعات و بهرهمندی از پایگاه مکتبی و راهبرنده رسانه ملی برای مخاطبان نیاز به وجود تلاشهای مستمر و فزایندهای دارد، چرا که راه دشوار است و دستاندازها بسیار؛ آنجا که رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار به عمل آمده در مهرماه سال 94 با رئیس و مدیران رسانه ملی با تاکید دوباره بر مساله جنگ نرم، از به عمق نشستن تلاشهای رسانه ملی سخن گفت و تحلیل مبنایی را راهکاری برای دستیابی به مسیری روشن دانست و تحقق راهبردهای ابلاغی صداوسیما را خواستار شد.