تئاتر، هنری ارزشمند است که میتواند مفاهیم والایی را به مخاطبان خود القا کند و مخاطب را به فضایی پرمفهوم بکشاند. اما سال 1394 بر تئاتر غمگین گذشت البته براساس هنر اصیلی که مدنظر متعهدان گوهرشناس است اگرنه چنانچه از نگاه غربگرایانِ از اصالت گریخته بنگریم و دل به سودای مسؤولان امر بدهیم حتما به آماری لذتبخش و همراه با واژگانی که پر از امیدورزی است خواهیم رسید تا خوان دولت امید با هنرهای نمایشی هم تکمیل شود. اما دریغ که نمیتوان مانند خیلیها خوشخیالانه با قضایا برخورد کرد و معرکه ناگواری از این نادیدهانگاشتنهای متولیان فرهنگی رخ داده که نمیتوان شیپور اعتراض را به صدا در نیاورد. در سال 1394 انواع نمایشهای بیقافیه از هنر هویتمدار ایرانی و اسلامی روی صحنه رفت که میتوان لیست بلندبالایی از نام و ماهیت غربزده آنها را در این یادداشت عنوان داشت و مسؤولان را به پاسخگویی در این باب به میز توجه کشاند. این اتفاق وقتی دردناکتر میشود که رهبر معظم انقلاب اسلامی بارها به توجه هنرمندان و مسؤولان در ماهیت هنر ناب نمایشی اشاره داشته و اشاراتی نیز در گوش وزیر هنگام بازدید از نمایشگاه کتاب درباره وضعیت هنرهای نمایشی صورت دادند که ماحصل کار یک ساله اجراها نشان داد توجهی مقبول در این باب صورت نگرفت! اجرای انواع نمایشهای مبتذل با تبلیغ آشکارا از سبک زندگی بیقید غربی در آثاری متعدد واقعا جای واکنش دارد که چگونه خانوادهای اصیل را در برابر کاراکترهایی بیهویت و رفتارهایی متضاد قرار میدهند تا به مواجهه با انواع دشنامگوییها و نمایشهای هرزه درآید! در این میان نبود هرگونه ممیزی و نادیده گرفتن مسؤولان ارشاد و حوزه نمایش باعث پیشرفت انواع اجراهای غربزده و بیپاشنه از اخلاقمداری شد و در نهایت اوج این فضای آشفته در جشنوارهای که عنوان گرانقدر فجر را دارد، به عمل آمد که حتی در نمایشی مذهبی و در امروزی کردن قتل مولا علی(ع) توسط ابن ملجم کافرپیشه شاهد رقاصگی بازیگران در جلوی صحنه تئاترشهر به سرکردگی قطام و با بازی یکتا ناصر بودیم! البته انواع صحنههای رقص و دورهمی دخترانه و پسرانه در این جشنواره و در اجراهای مختلف سال 94 بسیار بوده و جدیدترین مدلهای رخ داده با انواع نشانههای فریبنده رونمایی شد و در نمایشی با نام «آوریل 1912» رقص تانگوی زنان و مردان در سالن تاریک تماشاخانه به اجرا درآمد! و این شرایط چنان شدت یافت که انگار خیلی از افراد درگیر با این حوزه، صحنه تئاتر را با محفل رقاصی اشتباه گرفته بودند! همچنین بروز انواع زندگیهای بیگانه که برآمده از نمایشنامههای غربی بوده است طی اجراهای مختلف به دیدهها تلخانگارانه نشست. برای نمونه در نمایش «صندلیها» که براساس نمایشنامهای از اوژن یونسکو بوده است با سوءاستفاده از بازیگران معلول سندرم داون و دارای معلولیت هرگونه بیحرمتی را به ساخت هنر مقدس و اصالت زیست ایرانی و مخاطبان حاضر در سالن صورت دادند و انواع پردهدریها از بیان واژگان جنسی و تمایلات همخوابگی و کنایههای اروتیک به شکلی واضح مورد رونمایی قرار گرفت یا در نمایش «آوریل 1912» شاهد انواع بادهگساریهای خانوادگی به شکلی ترویجگرایانه بودیم و انواع دشنامگوییها به شیوهای سرراست روانه اذهان شد. از این حال و روز به هم ریخته آثار نمایشی که تنها چند اثر دفاعمقدسی و ارزشی شاخص با همت افرادی علاقهمند و البته دغدغهمند به اجرا درآمد، باید بسیار نوشت و مسؤولان را به پاسخگویی وادار کرد که چگونه میشود در صحنه گوهرمند این سرزمین انواع نمایشهای بیهویت از لحاظ ساختار موضوعی و غریبه با نگاه مردمان این سرزمین جولان میدهند. از سوی دیگر فضایی مساعد برای نفسهای اهالی دغدغهمند و ارادتمند به تئاترهای آیینی و دینی رقم نمیخورد! این غریبگی و تمایل آشکار هنرمندان و مسؤولان به نمایشهایی برخاسته از سیمای غربی وقتی تاسفبرانگیزتر میشود که یادآوری کنیم اصالت هنرهای نمایشی در ایران از هنر دینی تعزیه تا هنرهای اصیلی چون خیمهشببازی قدمتی بسیار افزونتر از تصور خیلیها دارد!