printlogo


کد خبر: 155584تاریخ: 1395/1/18 00:00
نقد نمایش «مالی سویینی» به کارگردانی و طراحی سید مرتضی میرمنتظمی
تهی از تفسیر ادراک

یکی از اجراهای قابل توجه در آخرین روزهای سال 94 نمایش «مالی سویینی» با طراحی و کارگردانی سیدمرتضی میرمنتظمی بود که در کارنامه‌اش آثار درخشانی چون «2P» دیده می‌شود که نامزد دریافت جایزه بهترین نمایش، بهترین متن و بهترین طراحی صحنه در سی‌ودومین جشنواره بین‌المللی تئاتر فجر شد. داستان نمایشنامه «مالی سویینی» درباره زنی نابینا است که در پی تلاش‌ها و اصرارهای همسرش، چشمانش را عمل می‌کند و قدم در دنیای بینایان می‌گذارد. وی در ابتدا بسیار هیجان‌زده است اما پس از مدتی دچار بیماری می‌شود؛ مغزش، اطلاعات اشیای دیده‌شده را مخابره نمی‌کند و او با وجود دید دقیق کاملا کور است. مالی پس از این اتفاق کاملا افسرده و بیمار می‌شود. او که 40 سال در دنیای نابینایی زندگی کرده است، از اینکه از این دنیا مهاجرت کند واهمه دارد و پس از بهبود بخوبی درک می‌کند تمام دنیای زیبای نابینایی را که مختص به خود بوده از دست داده است. ایده‌ای ارزنده که در گذشته آثاری مشابه از آن دیده شد که مهم‌ترینش شاهکار ژوزه ساراماگو با نام «کوری» است که فیلمی هم از آن توسط فرناندو مریلس برزیلی ساخته شد. اما در اجرای جدید میرمنتظمی از نمایشنامه «مالی سویینی»، میزانسن‌ها ایستا طراحی شده‌ و لایه‌های پسااستعماری از اجرا حذف شده است و چیز زیادی جز بیان بازیگرها وجود ندارد. از این رو کارگردان ضمن تلاش در وفاداری به متن نمایشنامه، محصول نهایی را به اثری تخت، با ابتدایی‌ترین ایده‌ها تبدیل کرده که نه جذابیت دیداری دارد و نه ارزش زیبایی‌شناسانه در ساختار تئاتر. دنیایی که کارگردان بر صحنه خلق کرده، سر و شکلی تک‌بعدی و دور از چالش‌های لازم در اجرای چنین متنی دارد، در حالی‌که میرمنتظمی در ساده‌ترین شکل اجرایی می‌توانست مونولوگ‌های اغلب طولانی و روایت‌های یک‌سویه را از کار حذف و برای آنها تصویرسازی کند. براین فری یل در نمایشنامه «مالی سویینی» سعی داشته نگارش جهانی پر از حرکت در جهات جغرافیایی و در میان نور و تکانه‌ها را صورت دهد. جهانی که دال‌های آن با تفسیرهای سرانگشتی مالی همخوانی ندارد. در این میان زن در نابینایی‌اش، در یک چیز آزاد بوده و آن تفسیر است. درواقع فری ‌یل نمایشنامه‌ را مانند یک نشانه طراحی کرده که هرچند پیرنگی خودبسنده دارد اما در تفسیر تاریخی خود به «ادراک» می‌رسد. تفسیری پسااستعماری که در همه‌ سطوح آن قابل استناد است. فری‌یل استعمار و مردسالاری را با شبکه‌ای ظریف از ریزنشانه‌ در اثر خود به هم گره می‌زند. اما در اجرای میرمنتظمی، میزی که 3 بازیگر پشت آن نشسته‌اند با استفاده ‌از متریال شیشه‌های رفلکس تبدیل به یک آکواریوم می‌شود. البته بازی رندانه‌ای ا‌ست با ویژ‌گی این جنس شیشه؛ هر سمت که نور بیشتری به آن بتابد حاوی حقیقت است. با روشن شدن نور آکواریوم، یک ماهی قزل‌آلا را می‌بینیم که زیر میز مالی قرار دارد؛ قزل‌آلا، مالی ا‌ست. در متن اصلی فقط یک‌جا به ماهی‌های رنگی اشاره می‌شود اما در اجرا، این ماهی پررنگ شده است. جایی دکتر اشاره می‌کند شب قبل عمل، ماهی قزل‌آلا خورده است (در متن اصلی اشاره فقط به شام است). چند خط درباره‌ خلاف جهت حرکت کردن قزل‌آلاها اشاره می‌شود و در نهایت در طراحی جایی در انتهای پرده اول و قبل از عمل مالی، دکتر ماهی را صید و در صحنه دوم فرانک آن را مثله می‌کند و از این جهت تمام سطوح تاریخی سیاسی نمایشنامه مالی ‌سویینی به یک استعاره روان‌شناختی فروکاسته می‌شود. البته هر کارگردان محق است و می‌تواند تفاسیری را از متن بزداید یا به آن بیفزاید اما آن نگاه خیره تماشاگر و آن فرآیند خلق باید در خلال همین برکشنده و فروکشنده اتفاق افتد و پرسشی که باید از کارگردان پرسیده شود این است که مازاد مداخله‌ تو در متن چیست؟ کارگردان در خلال اجرا، با کشاندن مالی به سوی مقابل میز در پیش‌زمینه، با خارج کردن بازیگر از کلیت صحنه و پایین آمدنش از پله‌ها و نزدیکی به جایگاه تماشاگران و با تاباندن نور از پشت سر تماشاگران به صورت مالی قصد دارد تمایز دوگانه مکان اجرای نمایش/ فضای ادراکی مالی سویینی را به حداقل برساند، یعنی سعی می‌کند تماشاگر همواره‌ روی خط مرزی دنیای ادراکی مالی و فضای سالن اجرا باقی بماند. با خاموشی نورها قبل از تک‌گویی مالی پیش از بینایی، این تلاش به اوج خود می‌رسد. اگر نمایشنامه مالی سویینی همین جا تمام می‌شد شاید این شبکه‌ از تمهیدات هم کارآمد به نظر می‌رسید اما همان‌طور که نمایشنامه صرفاً درباره زنی نیست که بینایی‌اش را به دست می‌آورد، قرار دادن تماشاگر روی همین مرز باریک عامل موفقیت نیست.


Page Generated in 0/0087 sec