printlogo


کد خبر: 155661تاریخ: 1395/1/19 00:00
زندگی واحد را متکثر کرده‌ایم!

می‌بینید که در نگاه رایج، این‌ امور حوزه‌های مختلف است که هر یک مجزای از دیگری است اما بالاخره معلوم نیست وقتی بعد از مرگ، می‌گویند این شخص 70 سال زندگی کرد؛ یعنی مشخصا 70 سال چه کرد؟ این همه سر کار رفت، تفریح کرد، ازدواج کرد، بچه‌دار شد، کتاب خواند یا نوشت یا خرید یا هر چیز دیگر... کدامش زندگی بود؟ ممکن است گفته شود همه با هم اما اینها تا وقتی اموری پراکنده و غیرمرتبط باشند، همه با هم به‌عنوان زندگی معنایی نخواهد داشت. زندگی یک امر واحد است. مهم‌ترین اشکالی که ما در قدم اول با آن مواجه می‌شویم این است که این امر واحد را متکثر کرده‌ایم. حال ممکن است پرسیده شود که با این سخنان مگر درد درآمد درمان می‌شود؟ این توضیحات برای آن بود که روشن شود، چرا وقتی می‌خواهیم درباره درآمد سخن بگوییم، مستقیما سراغ مباحث شغلی و مالی نخواهیم رفت. البته می‌توان مشخصا و مستقیما درباره روش‌های پولدار شدن هم بحث‌های کاربردی مطرح کرد اما واقعیت این است که متدولوژی بحث را رعایت نکرده‌ایم و نظم و روشمندی بحث را به هم می‌ریزیم. بسیاری از افراد با مشکل اقتصادی، اکثر قریب به اتفاق این اشخاص به جای تلاش برای آموختن ماهیگیری به دنبال ماهی هستند. ماهی خواستن یعنی اینکه من اکنون به پول نیاز دارم، یک چک کشیده‌ام و می‌خواهم پاس شود، یا می‌خواهم ازدواج کنم و به پول نیاز دارم اما ماهیگیری یعنی اینکه می‌خواهم در درازمدت به یک نقطه‌ مطلوب در اقتصاد برسم. هر دو مورد جزو موضوعاتی است که مباحث کاربردی و جالبی درباره آن قابل بیان است. کسی که ماهیگیری نیاموخته باشد در استفاده از ماهی آماده نیز نمی‌تواند خوب عمل کند. وقتی مستقیما از موضوع درآمد آغاز می‌کنیم و نسخه‌های کاملا عینی و عملی ارائه می‌کنیم، فرد نمی‌تواند انجام دهد؛ چون مشکلات فراتر از موضوعات مستقیما مرتبط با درآمد است. اگر دست در جیب کرده و به بسیاری افراد که تصور می‌کنند تنها مشکل‌شان پول نداشتن است، پول هم بدهیم، باز وضعیت مالی‌شان اصلاح نمی‌شود. یک سیر تکاملی نیاز است که فرد بتواند خود را ارتقا دهد تا بتواند ماهی بزرگی که می‌خورد را به نحوی جذب کند تا موجب بیماری‌اش نشود، یک دستگاه هاضمه‌ توانمند لازم است.  هندسه‌ آگاهی فرد باید کامل شود تا بتواند مشکل درآمدش را حل کند. کسی که درآمدش مشکل دارد، باید بداند که در کسب درآمد، هم مشکل دارد. نه اینکه فقط در کسب درآمد مشکل دارد. او باید در سایر بخش‌های زندگی‌اش نیز اصلاح ایجاد کند. اینگونه نیست که کسی تصور کند در سایر بخش‌ها مشکلی ندارد و فقط درآمدش دچار مشکل است. بنابراین لازم است که از کل شروع کنیم تا بتوانیم بیماری در ناحیه‌ درآمد را درمان کنیم. موضع درد لزوما موضع درمان نیست، ممکن است پای فرد درد داشته باشد ولی منشا درد در ستون فقرات باشد. جزء را حتما باید شناسایی کرد اما نه به قیمت شکستن و از دست دادن روابط، این روابط، واقعی و منشا اثر هستند و لازم است اجزاءو روابط در یک کل مورد شناسایی قرار گیرند.  برای حل مشکل درآمد، نیازمند پرداختن به یک کل به نام زندگی هستیم. این کل وجوه مختلفی دارد: کار و شغل، خرید، عبادت، معاشرت، تفریح و.... همه این امور، وجوه مختلف یک امر واحد است که اسمش را زندگی می‌گذاریم. یکی از این وجوه هم کسب درآمد است، پس باید توجه کرد که کسب درآمد ارتباط وسیعی با سایر وجوه مثلا خرج درآمد دارد. درآمد شما متناظر با مخارج شما حاصل می‌شود؛ این سخن یعنی چه؟ برای اینکه روشن شود آیا ما برای افزایش درآمد، نیازمند افزایش اطلاعات و اصلاح نگرش خود هستیم، یا صرفا مقدار سرمایه و دارایی فعلی‌مان اندک است، یک سوال طرح می‌کنیم. شما اگر یک کبوتر داشته باشید، به میزان نیازش برایش گندم می‌ریزید، وقتی که کبوتر ماده را کنارش پرورش می‌دهید و یک جوجه هم از تخم سر بیرون می‌آورد، اگر تا حال یک مشت گندم برای یک کبوتر می‌پاشیدید، دیگر یک مشت نمی‌ریزید، 3 مشت هم نمی‌ریزید؛ بلکه این‌بار 4 مشت گندم می‌ریزید، چون وقتی این 3 کبوتر به شکل نر و ماده و جوجه با هم جمع‌اند، بیشتر غذا نیاز دارند و بیشتر می‌خورند. این یک مشت ارزش افزوده، همان پولی است که بسیاری به دنبالش هستند. البته شما در منطق اولیه می‌گویید که با افزایش 2 کبوتر، در نهایت 2 مشت گندم باید اضافه کرد اما واقعیت چیز دیگری است. اگر این عالم هوشمند است، باید هوشمندانه رفتار کرد. نمونه بالا تنها یک مثال و مورد بود برای نشان دادن ضرورت آگاهی نسبت به نظام هوشمند هستی، برای دستیابی به درآمد بیشتر. بنابراین لازم است که نظام جهان را بشناسیم تا بتوانیم در آن به‌طور صحیح کار کنیم. اگر این شناسایی درست انجام شود، بدون زحمت زائد نتیجه مناسب به دست می‌آید و در غیر این صورت ما با یک نرم‌افزار هوشمند مواجه هستیم که هرچه بیشتر تلاش کنیم پیام‌های خطای بیشتری دریافت خواهیم کرد.
*بخشی از مقاله «درآمد؛ درها و دره‌ها»
سعید رجحان


Page Generated in 0/0068 sec