printlogo


کد خبر: 155682تاریخ: 1395/1/19 00:00
چند اپیزود برای واقعیت و فراواقعیت برجام؛ بخیه‌ای که بیمار را کشت!

میکائیل  دیانی:    اپیزود اول: فراواقعیتی از برجام در ساختمان پاستور
«فراواقعیت» را «ژان بودریار» مطرح می‌کند. او فراواقعیت را امری به غایت شبیه امر واقعی، بلکه عین امر واقعی و تسخیرکننده جایگاه آن می‌داند. به طوری که فراواقعیت غیاب و نبود امر واقعی را پنهان می‌کند. کسی متوجه این جا‌به‌جایی و این پنهانکاری نیست. در این حالت، فراواقعیت، واقعی‌تر از امر واقعی می‌شود. به بیان دیگر، چنان ماهرانه جایش را اشغال می‌کند که واقعی‌تر از خود آن جلوه‌گری می‌نماید. البته فراواقعیت، نه‌تنها جای امر واقعی را می‌گیرد، بلکه هیچ ربطی هم بدان ندارد؛ یعنی رونوشتی از امر واقعی نیست.
فراواقعیت را برای پنهان کردن واقعیت موجود به‌کار می‌برند اما آنکه از این حربه برای مخفی کردن واقعیت استفاده می‌کند نیز می‌داند «ماه پشت ابر نمی‌ماند» و مردم با واقعیتِ واقعیت مواجه خواهند شد. فراواقعیت اگرچه در مخفی نگه داشتن واقعیت اثر دارد اما این خاصیت زودگذر است و نمی‌تواند اثر طولانی‌مدتی داشته باشد؛ کمااینکه پس از تزریق هیجان «ژنو» به مردم و شادی‌های خیابانی آن، این اتفاق در پسابرجام نیفتاد و کسی شادی نکرد چراکه ملت روزبه‌روز به واقعیت بیشتر پی می‌برد. تلاش برای ساختن یک فراواقعیت از برجام نیز به پایان موعد خود رسیده است و امروز دیگر کسی نه می‌تواند از برجام به عنوان آفتاب تابان یاد کند، نه کسی باور می‌کند برجام آفتابی در پی داشته باشد!
روحانی هم امروز باید به جملات دقیق آن خبرنگار رسانه انگلیسی پی ‌برده باشد که گفت: «حقیقت آن چیزی نیست که ما می‌گوییم بلکه حقیقت آن اتفاقی است که در واقعیت می‌افتد؛ اینکه من بگویم صدای بلندگو واقعیت نیست، بلکه هر وقت من به تریبون کوبیدم [تق‌تق]  این واقعیت دارد؛ اقتصاد هم از این مقوله خارج نیست؛ آنقدر که برجام در نهاد ریاست‌جمهوری زنده و پویا و کارآمد است، در اقتصاد، در بازار و در بین مردم کارآمد نیست».
   اپیزود دوم: بخیه‌ای که بیمار را کشت
چند سال پیش در یکی از رسانه‌های حامی همین دولت یازدهم خواندم که «قیچی زنگ زده جامانده از عمل جراحی، جان مرد مجرد را گرفت» و پلیس به دنبال پزشک سهل‌انگار است. عمل جراحی که قرار بود آن جوان را نجات دهد او را به آن دنیا برد. اخیرا نیز شنیدم که جناب روحانی گفته است: «افرادی که درباره برجام صحبت می‌کنند یادشان نیست که اگر برجام نبود این اتفاقات که امروز در جهت توسعه کشور رخ می‌دهد، به وقوع نمی‌پیوست. اگر این دولت راه گذشته را ادامه می‌داد، صادرات نفت به صفر می‌رسید. فضای امیدی که به واسطه برجام به‌وجود آمده نباید از بین برود. صحبت درباره حاشیه برجام همانند صحبت درباره بیماری است که رو به مرگ بوده و بعد از جراحی موفقیت‌آمیز، اکنون درباره نوع بخیه آن صحبت می‌کنند».
آقای روحانی تا آنجا که گفته برجام یک جراحی بوده را درست گفته اما فراموش کرده قیچی جراحی را قبل از بخیه زدن دربیاورد و هنوز مقدار خسارتی که این قیچی در داخل کشور دارد می‌زند مشخص نیست اما آنچه واضح است این است که این بیمار یک عمل جراحی دیگر نیاز دارد و بخیه‌ها دوباره باید باز شود و تا عفونت کاری نشده و این جسم نفوذی کار را یکسره نکرده، جلویش گرفته شود؛ نفوذی که برجام در بیمار گذاشته مثل همان قلدری شده که 2 اتاق انتهای خانه را نگه داشته و هر روز در حال پیشروی است!
اپیزود سوم: سوئیفت، دلار، تحریم‌های موشکی، برجام و یک کاغذپاره
اما آنچه این روزها ناکارآمدی این فراواقعیت ساخته‌شده توسط دولت را به مردم نشان داد، بیش از همه در ماجرای سوئیفت عیان شده است. با همه خسارت محضی که رخ داد توافق کردیم، طرفین هم امضا کردند، سوئیفت هم روی کاغذ باز شد اما ‌آش همان ‌آش است و کاسه همان کاسه؛ چرا که اتفاقات روی کاغذ که در عرصه بیرونی نتیجه‌ای در بر نداشته باشد، آن توافق را هم تبدیل به همان «کاغذپاره» می‌کند، با این تفاوت که این بار برای طرف غربی برجام یک کاغذپاره است که تعهدی برای عمل به آن وجود ندارد.
سوئیفت انجام شده اما با تهدید آمریکایی‌ها هیچ بانکی حاضر به انجام مبادلات بانکی ما نیست، به گفته اوباما هم که «ایران نیازی به استفاده از دلار در معاملات خارجی ندارد» یا به‌عبارتی ایران حق تبادل دلار را در مبادلاتش ندارد و این یعنی اینکه برجام همان کاغذپاره است. اینجاست که دستگاه فراواقعیت‌ساز دولت تلاش می‌کند یک قلب واقعیت دیگر کند و عراقچی می‌گوید: «تحریم مبادلات دلاری یک تحریم اولیه، غیرمرتبط با هسته‌ای و در نتیجه، رفع آن مستلزم حل مسائل دوجانبه ایران و آمریکاست». حال آنکه هم او می‌داند، و هم ما می‌دانیم که تحریم چرخه دلار مربوط به مشکلات 30 ساله آمریکا با جمهوری اسلامی نیست؛ بلکه یکی از تحریم‌هایی است که هنگامه مذاکرات پرونده هسته‌ای علیه ایران، دهم نوامبر سال 2008 (20 آبان87) طی دستورالعمل وزارت خزانه‌داری آمریکا برای قطع دسترسی بانک‌های ایرانی به دلار اعمال شد.
و وقتی این طرف؛ هیچکس مطالبه‌ای برای اجرای برجام و متعهد کردن آمریکایی‌ها به پایبندی بر تعهدات ندارد، چرا باید اوباما خودش را به زحمت بیندازد؟ تحریم‌های جدید هم پی‌درپی این‌بار به بهانه موشکی وضع می‌شود اما از نظر تیم مذاکراتی ما نقض برجام نیست!


Page Generated in 0/0062 sec