علی البرزی: در خبرها اعلام میشود بررسی یک پرونده میلیاردی اختلاس بانکی و ارزی آغاز شد، پروندهای که با مشارکت چند مدیر ارشد و میانی در چند بانک و موسسه مالی و اقتصادی شکل گرفته است. یا در خبر دیگر عنوان میشود ردپای یک مفسد اقتصادی در ماجرای اختلاس چند هزار میلیاردی با مشارکت چند مدیر متخلف مشاهده شده است. اطلاعرسانی درباره پروندههایی از این شکل به جامعه بویژه پس از انتشار رسمی خبر و پیگیری دستگاههای مسؤول اقدامی شایسته است که باعث آگاهی و اطلاعرسانی به افکار عمومی جامعه میشود اما آیا دستاندرکاران انتشار و اعلام اینگونه خبرها به این موضوع واقف هستند که ریشه اصلی شکلگیری و گسترش پروندههای مالی از این نمونه کجاست و چگونه میشود که فرد یا گروهی در شکلگیری این پروندههای مجرمانه سالها با یکدیگر همکاری و همیاری میکنند؟ اگر تا چند سال پیش توجه به واژگانی مانند روزی حلال و پاک از اهمیت ویژهای در زندگی روزمره برخوردار بود و معاملات و قراردادهای بین اشخاص و سازمانها با توجه به این مولفههای مهم شکل میگرفت اما این روزها شاخصهها و مولفههای دیگری در معاملات مالی بین 2 طرف بویژه در حوزه عملیاتهای بانکی و ارزی تعیینکننده است. شاخصههایی که همچون ویروسی معاملات بانکی، پولی و ارزی در ایران را آلوده کرده است و شواهد موجود نشان میدهد، دامنه فعالیت این ویروس هم روز به روز بیشتر و عمیقتر میشود.
نگاه مردم به «بانکداری اسلامی»
در حال حاضر بین گفتوگوهای مردم کوچه و بازار و دیالوگهایی که رد و بدل میشود، مثلی وجود دارد با این مضمون: «بانکداری اسلامی یعنی ضرر مشتری!» مثلی که در سالهای گذشته با توجه به شرایط حاکم بر بازار مالی و اعتباری کشور و سودهای غیرقانونی و بالای برخی موسسات پولی به مشتریان، در جامعه به عینه مصداق پیدا کرده است.
موضوع مهمی که کارشناسان اقتصادی و حوزه بانکداری هم به آن تاکید داشته و دارند و بارها از طریق تریبونهای گوناگون و رسانهها نسبت به از بین رفتن اصل و اساس بانکداری اسلامی هشدار داده و میدهند. همگان به اتفاق بر این باورند که بانکداری اسلامی تنها مفهوم لفظ اسلامی نیست، بانکداری اسلامی در جان و بطن خودش رشد اقتصادی میآورد و از بسیاری آسیبهای اجتماعی پیشگیری میکند، همانطور که خلاف آن و اجرای ناقص یا دست و پا شکسته آن هم اقتصاد ملی را دچار مشکل میکند. جالب اینجاست که برخی بانکها و موسسات دارای سابقه و مجوز که از قضا طلایهدار مشتریمداری و حفظ حقوق مشتری هستند هم به اصل تبلیغ و جریانسازی برای ترویج فرهنگ بانکداری اسلامی چندان که باید توجهی ندارند و به این موضوع با اهمیت با عینک تشریفاتی نگاه میکنند. در حقیقت آنقدر تبلیغ برای سودهای بیشتر، سپردهگذاری مردم و جوایز مراحل قرعهکشیهای گوناگون در اولویت است که نهتنها «بانکداری اسلامی» بین برنامههای اولویتدار تصمیمگیران و تصمیمسازان برخی بانکها و موسسات مالی و اعتباری قرار ندارد، بلکه هر از چند گاهی بویژه در سالروز تقویمی «بانکداری اسلامی» تنها با برنامههای تشریفاتی مانند انتشار بنر، برگزاری همایش و سمینار و ارسال پیامهای تبریک به استقبال این روز میروند!
همیشه خطکش و معیار وجود دارد
باید توجه داشت که همواره یک خطکش و معیاری در تمام موضوعات وجود دارد، اگر چیزی بیش از آنکه حق قانونی، شرعی و عرفی افراد جامعه است، از شخصی دریافت کنیم، این مال ما را به حرام آلوده میکند. برای مثال، اگر یک راننده تاکسی، کرایهای بیش از آنچه حق است از مسافر دریافت کند، این پول حرام است و متاسفانه این روزها بعضیها این کارها را انجام میدهند. فرض کنید هزار تومان کرایه فردی شده است، 2 هزار تومان به راننده میدهد که با یک خدا بده برکت و لبخند، بقیه پول مسافر را نمیدهد، شاید مسافر اعتراضی نکند و راننده هم با خودش بگوید که انشاءالله طرف راضی است اما برخلاف تصور ما اینگونه نیست، مال حلال خطکش و معیاری دارد و با انشاءالله طرف راضی است، مناسبتی ندارد. همه چیز باید درست و بر مبنای حساب و کتاب باشد.
درآمد چه در حوزه دولت وصول شود و چه در حوزه اشخاص، اگر از سقف، حد و دیناری که قانون معین کرده بیشتر دریافت شود، هم درآمدها مخدوش است و هم رزق و روزی حلال! متاسفانه در حوزه بانکداری اسلامی هم شاهد این موضوع هستیم. پولی که به عنوان دیرکرد و جریمه بابت وامهای بانکی گرفته میشود یا سودهای کلانی که بر خلاف بانکداری اسلامی برای برخی سپردهها واریز میشود، این احساس را در انسان به وجود میآورد که این دریافتها و پرداختها برکت را از اقتصاد کشور خواهد برد و مخدوش میکند. این روزها به جای توجه و بازگشت به اصول بانکداری اسلامی در کشور، دائم در میدان رقابت بین بانکی بر طبل بالاترین سود برای جذب مشتری بیشتر و در نهایت بالا بردن میزان سرمایههای ریالی و ارزی میکوبیم. این در حالی است که آنچه در واقعیت بانکداری اسلامی است، تفاوتهای بسیاری با شرایط روز جامعه و سیستم بانکداری در کشور دارد.
اگر بخواهیم به صورت تیتروار و گذرا نگاهی به مهمترین آسیبهای اجتماعی ناشی از گسترش ربا و رباخواری و کمتوجهی به میزان رضایت مشتری در بازار پولی و مالی و ارزی داشته باشیم میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
1- از بین رفتن برکت از اقتصاد و جامعه
2- از بین رفتن فرهنگ کاسبی حلال در جامعه
3- ایجاد نارضایتی بین بخشهایی از جامعه بویژه اقشار متوسط به پایین
4-کمرنگ شدن فرهنگ کار و تلاش با افزایش اشتیاق جامعه برای سپردهگذاری و دریافت سودهای کلان برای امرار معاش
5- رواج چشم و همچشمی و مسابقه کاذب برای سپردهگذاری در بانکها بین خانوادهها و بویژه جوانان.
اگر خدا به اقتصاد برکت ندهد؟
بیشک اگر خداوند به اقتصاد ملی برکت ندهد مردم با مضیقه روبهرو میشوند؛ تمام ماجرا این نیست که برکت الهی تنها در اقتصاد خانواده و معیشت فردی صادق باشد، اگر در اقتصاد ملی هم صورت بگیرد برکت را از اقتصاد خواهد برد.
فرض کنید که عملیات بانکی مشکوک به ربا تشخیص داده شود، برای مثال در سیستم تسهیلات بانکی پول مشکوک به ربا باشد و طرف هم راضی نباشد، چه اتفاقی میافتد؟
ما قرارداد عقود مشارکتی داریم که بانک با شخصی قرارداد عقود مشارکتی منعقد میکند و این جریان را فعالیت اقتصادی مینامد و آغاز میکند.
یک مقدار بانک و مقداری دیگر را مشتری یا سرمایهگذار میگذارد اما در انتهای قرارداد قید میشود که اگر سود کردیم سودمان مشترک اما اگر ضرر کردیم ما کاری به ضرر سرمایهگذار نداریم. در حقیقت با این اوصاف در سود شریک است اما در ضرر شریک نیست.
برای مثال فرض کنید شخصی یک وام اندک ۴ یا ۵ میلیونی از بانک گرفته است و به دلیل گرفتاری و مشکلات نتوانسته قسط وام را سر ماه پرداخت کند، در زمان پرداخت، بانک جریمه دیرکرد طلب میکند، به نظر شما این شخص از صمیم قلب و با رضایت کامل این جرایم را پرداخت میکند؟!
انصاف داشته باشیم
میتوانیم در برخی مباحث بانکی کمی انصاف داشته باشیم و شرایط مردم را هم در نظر بگیریم، همین موضوعات است که در وضعیت اقتصاد ملی اثر خواهد گذاشت و همین موضوعات برکت را از اقتصاد ملی خواهد برد. درآمد حلال، کاسبی حلال، داد و ستدهای ملی شفاف و با انصاف، ملاک زندگی سالم و ملاک نسل سالم و نسل صالح و جامعهای سالم است. یعنی اگر درآمدی کسب شود و این درآمد حرام باشد، نسل صالح و سالم از آن بهوجود نمیآید، حتی احتمال دارد چندین نسل ناصالح بروز کند. پس اگر در اقتصاد ملی، اقتصاد اجتماعی و اقتصاد کشور ما همه این ملاکها و معیارها رعایت شود کشور به سرانجام خوبی میرسد. توجه داشته باشیم که قانون الهی دقیق است و باید مواظبت کنیم از این اصول و چارچوبها چه در حوزه درآمدهای ملی و چه درآمد خانوادگی و شخصی تجاوز نکنیم.
فراموش نکنیم، بانکداری اسلامی تنها مفهوم لفظ اسلامی نیست، بانکداری اسلامی در جان و بطن خودش برکت میآورد، همان طور که خلافش برکت را در اقتصاد ملی از بین میبرد.
بانکداری اسلامی برای بسط و گسترش در بدنه پولی و اعتباری کشور، نیازمند نگاهی نو و تازه است؛ نگاهی به دور از تشریفات و اقدامات سمبلیک.