سال 1395 طبق نگاه فرزانه رهبری سالی است که باید همه در راستای مسالهای مهم در جهت پیشرفت کشور که مفهومبخشی و اجراسازی «اقتصاد مقاومتی، اقدام و عمل» است، حرکت کنیم و اهمیت موضوع فوق و عدم درایت و نبود اراده نزد برخی مسؤولان باعث شد حضرت آقا با تاکید به مساله «اقدام و عمل» نقش عملیاتی تفکر فوق را گوشزد کنند. اما برای اجراسازی هر مبحثی نیاز است در ابتدا به مفهوم و نگره مرتبط به آن دست یافت تا در راستای تجسمبخشی به انگارههای تفکری اقدام کرد، یعنی نخستین گام رسیدن به هر عملی دستیابی به مفاهیم نهفته در موضوع و تجسمبخشی و اهمیتنمایی نزد افراد برای رسیدن به تشکلی منسجم در دایرهای وسیع از نهادها و جوامع درگیر با مساله خواهد بود و از اینرو به شکلی اجمالی در این یادداشت به الگوها و سازوکارهای «اقتصاد مقاومتی» میپردازیم تا از قبال آن «اقدام و عمل» رخ نماید. «اقتصاد مقاومتی» مفهومی است که به زبانی ساده نقش عایق را برای سقف زیست آدمیان این سرزمین ایفا خواهد کرد و موجب مقاومسازی و دورشدن از آسیبها و معضلات مختلف و وضعیتهای فرسودهای میشود که هر آن امکان دارد سقف آرزوها را به کف ویرانهها تبدیل کند. این مساله وقتی ارزشی والا به خود میگیرد که این عایقکاری از سوی اهالی آن دیار انجام شده و وارداتی نباشد. از این رو مساله فوق ارتباطی مستقیم با موضوع استقلال یک کشور خواهد داشت و لازم است هرگونه مقاومسازی و بحرانزدایی و ساختارگرایی در دل باورهایی برآمده از فکر، توان و بازوهای مردمان یک سرزمین معنای مقاومتی بیابد. از این رو سویه «اقتصاد» با بخش آیندهنگری و بخش «مقاومتی» با مفهوم خوداتکایی اشتراک مییابند و کاهش وابستگیها به کشورهایی که هرگونه انتقال دادهها و امکانات را منوط به بهرهکشی مردمان و حاکمیت آن کشور میدانند میتواند موجب استقلالی غرورآفرین برای مردمان سرزمین اسلامی ایران باشد. اما در ادامه تحلیل ارائهشده به این زاویه گرایش مییابیم که حوزه فرهنگ و هنر برای عینیسازی پیام رهبری مبنی بر اقدامات لازم در زمینه «اقتصاد مقاومتی» و عملینمایی این بخش مهم که دریچهای برای پیشرفت کشور خواهد بود، چه وظایفی را به عهده دارد و چه نقشی را میتواند ایفا کند؟ چرا که برای به ثمر نشستن هر مسالهای باید بسیج عمومی از سوی همه نهادها و بخشها و اقشار جامعه صورت گیرد و هنر به واسطه ابزارهای موثری که دارد میتواند در ترویج نگاه و اهمیتبخشی به موضوع و اجرایی کردن مبحث کلان و ارزشمند «اقتصاد مقاومتی» نقشی بسزا داشته باشد، چنان که میدانیم تاثیری که تصویر میتواند در اذهان و ارواح آدمیان داشته باشد، بسیار سریعتر و ماندگارتر از هر زمینه دیگری است. برای مثال ساخت برنامههای تلویزیونی در راستای تعریف مفهوم «اقتصاد مقاومتی» و راههای رسیدن به آن و اهمیتبخشی این مساله نزد آحاد جامعه میتواند راهی به سوی موفقیت باشد و سوقبخشی انگارههای تفکری جامعه برای تجلی مفاهیم خوداتکایی و استقلال کشور در زمینههای مختلف اقتصادی وظیفه هنر است و فرهنگسازی در این ارتباط، مسیر دورمانده را میتواند به نمایی نزدیک از توجه درآورد. در زیربخشهای اقتصاد مقاومتی مواردی چون تقویت تولید داخلی، حل مشکل رکود، رفع بیکاری و مهار گرانی قابل ارزیابی است و هرکدام میتواند به عنوان سوژهای برای فیلمنامهنویسان و اهالی هنرمند و متعهد به عنوان اثری سینمایی و مستند و سریالی تحت داستانهای مختلف دراماتیزهشدهای از منظر سینمایی به کارآید. همچنین مواردی دیگر از بحث «اقتصاد مقاومتی» در راستای سیاستهای اصل 44 قانون اساسی را که رهبر گرانقدر انقلاب اسلامی بارها بر اجراییشدن آن اشاره داشتند میتوان به عنوان موضوعاتی جهت تبدیل به اثری سینمایی، نمایشی هنری، طرحی تجسمی و نوایی موسیقایی جهت حکسازی در نگاه مخاطبان به کار آورد و این مساله نیاز به هنرمندانی کارکشته و دغدغهمند دارد که شناسایی و حمایت از آنها بخش مهمی در اجرایی کردن موضوع خواهد بود. مساله مهم برای استفاده از ظرافتهای هنر در عملیاتی کردن «اقتصاد مقاومتی»، تدوین برنامههایی استراتژیک و رو به افقی از ارزشها توسط متولیان فرهنگ و هنر است که متاسفانه طی سالهایی دور و دراز این مساله به کنارهای از بیتوجهیها کشیده شد و اکنون نیز با همه حواشی موجود در راهروهای حرکتی وزارتخانه فرهنگی دولت، اجرایی شدن این امر دور از تصور خواهد بود. از سویی معضل فوق سالها در بدنه بخشهای مختلف فرهنگی کشور وجود داشته و حتی زمانی که شعار سال 1393 با عنوان «اقتصاد و فرهنگ با عزم ملی و مدیریت جهادی» به طور مستقیم به مساله فرهنگ اشاره داشت باز هم شاهد قصور متولیان امر بودیم. یکی دیگر از پلهای ارتباطاتی فرهنگ برای عبور در مسیر «اقتصاد مقاومتی»، توجه به سرمایهگذاری در عرصههای فرهنگی و هنری است، چنانکه موضوع و زمینه فعالیت برای پروژههای فرهنگی باید چنان باشد که در ضمن اثربخشی لازم بتواند بازگشت سرمایه را برای اقتصاد کشور در پی داشته باشد و در کمترین توقع شکل زیاندهی به خود نیابد. در اینباره انواع ریختوپاشهایی که ناشی از عدم وجود درایت فرهنگی و فقدان مدیریت در پروژههای تولیدی بوده است، بسیاری از محصولات فرهنگی دولت را با شکستهای غریبی مواجه کرده و محصول نهایی هم هیچگونه بازدهی فکری برای مردمان جامعه ندارد. اهمیت لازم در این بخش مهم از اقتصاد یعنی میزان تخصیص بودجه و چگونگی صرف هزینهها نیازمند وجود گروهی منسجم و کاراست که از امکانات موجود بهترین استفاده ممکن را با نبوغ و کاردانی مدیریتی خود داشته باشد. متاسفانه در اینباره بارها شاهد هدر رفتن سرمایهها در سریالسازی و فیلمسازی به دلیل ناکارآمدی گروهها بودیم و محصول نهایی هم نهتنها هیچگونه تاثیری در نهاد فکری مردمان کشوری اسلامی نداشته است بلکه به شکلی معکوس موجب گمراهی مخاطب وطنی هم شده است! با این وجود باز هم همان گروه بدون وقفه به تولید مجموعهای دیگر دست زده و این چرخه باطل همچنان ادامه دارد. در این میان نه تهیهکننده دانش و تبحر لازم را دارد و نه مدیرتولید به غیر از عنوانی که یدک میکشد، توان ایفای نقشی برجسته را داراست و نه کارگردان و دیگر عوامل قدرت اجرای برنامهای موثر در فرصتی معین و با کیفیتی مطلوب را دارند و همه چیز در میان ناتوانیهای جمعی نالایق به راحتی هدر میرود. از این جهت در اختیارگیری افرادی متعهد و توانمند که ارزش بودجه تعیینشده را داشته باشند، باید نزد مدیران مربوط مورد لحاظ قرار گیرد.