گروه فرهنگ و هنر: اگر چه فروش قابل توجه و اکران گسترده نوروزی برای فیلمهای ایرانی بویژه آثار کمدی از سوی مسؤولان سینمایی کشور نشانهای از رشد سینما تعبیر شده است اما برخیها دور زدن قانون توسط متولیان این آثار و تبلیغ برخی فیلمهای پرفروش در شبکههای ماهوارهای را دلیلی از اقبال مردم توصیف کردهاند. خارج از درست یا نادرست بودن هر کدام از گزارههای اعلامشده آنچه باید مورد نکوهش قرار گرفته و راهی مناسب برای برخورد با آن در نظر گرفته شود، شیوع تبلیغ فیلمهای مجاز داخلی در شبکههای غیرمجاز ماهوارهای است که متاسفانه بدون توجه به هرگونه ساز و کار قانونی و خارج از توجه به محتوای بیاخلاقی شبکههای ماهوارهای، سازندگان و سرمایهگذاران فیلمهای سینمایی داخلی اقدام به تبلیغ در شبکههای ماهوارهای میکنند این در حالی است که سکوت قانونگذار و نبود چارچوبی مشخص و مدون در برخورد با این پدیده مسموم موجب گسترش این نوع تبلیغات نادرست شده و اجحافی در حق فیلمهایی همچون «بادیگارد» خواهد شد که نمیخواهند به دنیای شبکههای غیراخلاقی ماهوارهای ورود یابند. این در حالی است که در کشور قانونمدار ایران به راحتی عناصر برخورد با این هنجارهای نامطلوب وجود دارد و ابهام از این مساله وقتی بیشتر میشود که در برابر صاحبان این نوع آثار سینمایی که دریچهای غیرقانونی را برای معرفی کالای فرهنگی خود انتخاب کردهاند، برخوردی صورت نمیگیرد؛ به راستی اشکال کار کجاست؟ و آیا جلوگیری از چنین رویه نامطلوبی آنچنان سخت است که نمیتوان در برابرش قد علم کرد؟! به هر روی اگر چه محدودیتهای تبلیغ برخی آثار از رسانه ملی و محبوبیت ضمنی شبکههای ماهوارهای میان برخی مخاطبان، موجب ارادت تهیهکنندگان و صاحبان سرمایه فرهنگی ایران از اینگونه تبلیغ شده است اما این دلایل بهانههایی برای عرض اندام آثار در چرخهای نامطلوب است و متاسفانه همانگونه که برخی دستاندرکاران سینما جهت طی کردن هر نوع مسیری برای فروش بهعنوان تنها خواسته فعالیتشان، اقدام به حضور بازیگران مانکننما و برپایی شوی رونمایی در مراسم افتتاح فیلم برای حضار میکنند، در ادامه همین منوال به دنبال یاری جستن از شبکههای ماهوارهای برای رسیدن به خواسته خود هستند و در این مسیر ابایی از پخش تصاویر فیلم خود در پایگاههای دروغافکن و شبکههای مفسدهبرانگیز و درگاههای فکری معاند با اخلاق و منش اسلامی ندارند و همه چیز در مسیرشان به اسکناس ختم میشود!
اگر چه پخش تیزر برخی آثار از شبکههای فارسی زبان ماهوارهای موجب تاثیری مثبت در فروش آنها بوده است و با توجه به هزینههای پایین پخش تبلیغات در این شبکههای بینام و نشان نسبت به رسانه ملی توجیه اقتصادی مناسبی نزد صاحبان آثار سینمایی یافته است اما چگونه میتوان به هر بهانه و به سودای کسب اکران برتر در چرخه سینما چشم به دریچهای دوخت که از اساس و در نهاد قانون ماهیتش پذیرفته نشده است. از سویی وقتی تهیهکننده و سرمایهگذار آثار هیچ گونه برخوردی را از سوی نهادهای قانونی و مسؤولان فرهنگی مشاهده نمیکند به راحتی علاقهمند به تبلیغات بیشتر آثار خود در شبکههای ماهوارهای خواهد شد. مساله قابل تامل در این میان، شیوه گمراهکننده صاحبان آثار درباره رویه رخ داده در تبلیغات غیرقانونی فیلمهایشان بوده که در فراری رو به جلو و با ژست مظلومنمایانه! عنوان میکنند که مسؤولان شبکههای ماهوارهای با مراجعه به سایتهای فیلم یا از طریق دسترسی به آنونس و تیزر آثار در رسانههای مختلف، به شکلی خودجوش اقدام به سرقت این آثار و پخش غیرقانونی آنها میکنند! تصوری که تنها مورد پذیرش افرادی کوتهفکر قرار خواهد گرفت، چرا که در این صورت همه فیلمهای سینمای ایران باید مشمول این شکل ناصحیح برخورد میشد و این در حالی است که تبلیغ برخی فیلمهای ارزنده و پرفروش سینمای ایران که طبیعتا خواهان بیشتری نیز دارند در شبکههای ماهوارهای رخ نمینماید. در این رابطه ضروری است هر چه زودتر از سوی نهادهای قانونی با همراهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی راهکاری برای مقابله واقعی و دور از شعارنمایی در برابر آثاری که اقدام به تبلیغ در شبکههای دیگر میکنند، صورت گیرد و بهترین و مناسبترین روش مقابله با ابطال این رویه مسموم، برخوردی قاطع با صاحبان آثار و ایجاد محدودیت در اکران داخلی فیلمهایی است که به سودای فروش دست نیاز به سوی شبکههایی دراز میکنند که منافی عفت و حیای ایرانی هستند.