printlogo


کد خبر: 156288تاریخ: 1395/1/31 00:00
نظری به نقش سینمای استراتژیک در بازتولید قوای فکری جامعه
رو به مقصدی مطمئن

مرتضی اسماعیل دوست: «سینمای استراتژیک» اصطلاحی است که بارها شنیده و در عین حال نادیده‌ گرفته شده است؛ سینمایی که براساس انگاره‌های تفکری نظام یک کشور شکل می‌گیرد و بدون وجود شعار می‌توان تصورات و اندیشه‌های دینی و سیاسی و جغرافیایی خود را به جهان از طریق تصاویر مخابره کرد. اما فاصله سینمای ایران با چنین سینمایی کجاست؟ و نقیصه‌های موجود را در کجا می‌توان یافت؟ پرسشی که نیاز به تامل و بررسی‌های کارشناسانه و تحلیلی دارد.
سینمای استراتژیک واژه بلندبالا و پرحرف و حدیثی است که چند سالی است در نقد اندیشه‌ورزانه سینما می‌توان آن را یافت. اگر به ترکیب این اصطلاح راه یافته به گفتمان سینمای حوزه انقلاب اسلامی ورودی بازشناسانه داشته باشیم، باید به تعریف هریک از آنها در زبانی مصطلح پرداخته و سپس ترکیبی از آن را به تحلیل درآوریم. استراتژیک در لغت فارسی به معنای نقشه و هدایت عملیات جنگی آمده است و فرهنگ لغات وبستر(Webster) استراتژی یا راهبرد را علم و هنر به‌‌کارگیری نیروی بازوی جنگجو برای محافظت و نجات امکانات در یک جنگ تعریف می‌کند. در نگاهی کلی، تفکر استراتژیک از تحلیل فـرصت‌ها و مشکلات با نگـاهی عمیق که تاثیری بالقوه بر پدیده‌ها داشته باشد، می‌آید و متفکران استراتژیست با نگاهی اندیشه‌ورزانه به دنبال پژوهش یافته‌های علمی در نگاهی کلان هستند. از ابتدای قرن بیستم با ظهور واژه خط ‌مشی و سیاست ملی، استراتژی در جایگاهی بین تاکتیک و سیاست ملی قرار گرفت و با ورود علم به جهان سیاست، بازشمارش دوباره‌ای از اتفاقات تاریخی را به دنبال خود یافت.
در سینما نیز که از زمان ظهور آن تاکنون شاهد رخنه‌گری جهان سیاست و تزریق باورهای جامعه‌شناختی از مردم در بافت تولید آثار بوده‌ایم. ترکیب سینما و استراتژیک به صورت پنهانی نزد سیاستمداران غربی و با ساخت آثاری هدفمند از همنشینی خواسته‌های سیاسی با انگاره‌هایی دراماتیزه از متونی خیال‌پردازانه در قامت تصویر به اشکال و نمونه‌های مختلف خود را نشان داده است. اما متاسفانه نگاه استراتژیک در سینمای ایران در همه سال‌هایی که می‌توانست به جریان افتاده و بتواند از طریق نگاتیو به عنوان یاری‌دهنده ‌انگاره‌های تفکری نظام استفاده‌ای مطلوب داشته باشد، در تهی‌ماندگی محضی به سر برد که بخشی از آن به دلیل نبود آگاهی از تعریف این اصطلاح و عمق و تاثیر بایسته آن در شکل‌بخشی به سینمایی همراستا با نگاه غالب مردم بوده است. بدین معنا که به دلیل تازگی و غریبگی سینمای استراتژیک در نزد بسیاری از فیلمسازان و عوامل دست‌اندرکار سینمای ایران و به دلیل برداشت ناصحیحی که از این ترکیب دارند، هنوز نتوانسته‌ایم این نوع سینما را به شکلی درست و به حد کافی در میان فیلم‌های تولیدی بیابیم و تنها چند نمونه طی این سال‌ها می‌توان یافت که البته در بازار پرهیاهوی تولید و اکران جایی برای عرض‌اندام نیافتند.
ارزش سینمای استراتژیک در سینمای جهان که با عرضه آثاری در خدمت نگاه حاکمیت به شکلی ظریف رخ می‌نمایاند در برابر تصور غلط برخی از فیلمسازان وطنی که سینمای استراتژیک را متناسب با سینمای دولتی، سینمای رانتی، سینمای سفارشی و تعریف‌هایی اینگونه غریب و شگفت‌آور می‌دانند، وضعیت معکوسی دارد که با این نوع تعریف‌های ایجاد شده نزد برخی باید برادران کوئن و جورج کلونی و اسپیلبرگ و امثال اینها  را که افرادی سرشناس در سینمای جهان هستند مواجب‌بگیر دولت آمریکا خواند! به هر روی نباید فراموش کرد که جز آثاری مستقل و ژانرهایی مهجور، غالب سینمای هر کشوری باید برآیندی از نگاه تفکری مردمش باشد و کشوری که بارها شاهد تایید نظام آن از سوی مردم در پای صندوق‌های رای و در میان راهپیمایی‌های پرشور در مناسبت‌ها بوده‌ایم، باید سینمایی همراستا با این تفکر نزد تهیه‌کنندگان، نویسندگان و کارگردانان سینما داشته باشد و نمی‌توان با قید اینکه هر کسی سینمای شخصی خودش را می‌سازد(!) نسبت به نگاه و  اتفاقات جامعه و سیاست‌های کلان کشور بی‌تفاوت بود. این مساله وقتی بیشتر به چشم آمده و کمبود سینمایی همراستا با سینمای استراتژیک در کشور نمایان می‌شود که شاهد ارائه آثار متعددی از سوی کمپانی‌های غربی و با حمایت صهیونیست‌های حامی این جریان در هالیوود هستیم و در واقع بعد از آنکه در سال 1917 آرتور جیمز بالفور، اعلامیه معروف خود را در دفاع از تشکیل دولت یهودی در خاک فلسطین علنی کرد، این نوع سینما تار و پود خود را در جریان اصلی سینمای جهان به شکلی نامرئی یا علنی آفتابی کرد و این در حالی است که بخش اعظم این ساخته‌ها در تقابل و ضدیت با اندیشه‌های اسلامی، شیعی و ایرانی ارائه شده و در قالب داستان‌هایی جذاب و تخیلی و با جلوه‌گری‌های بصری درصدد اشاعه نگاهی فریبنده بر اذهان جهانیان است. از این رو توجه به ساخت سینمای استراتژیک در سینمای ایران بسیار حیاتی است؛ آثاری که در محتوا دارای رویکردی دقیق با استفاده از تحقیقاتی قابل توجه بوده و در فرم روایی و انتقال فضای بصری همراه با نوآوری‌های جذاب و خلاقانه‌ای باشند.


Page Generated in 0/0054 sec