حسین الوند*: قنبر خدمتکار حضرت علی علیهالسلام میگوید: روزی امام از وضعیت بد یتیمانی (در کوفه) آگاه شد. به خانه آمد، برنج، خرما و روغن فراهم کرد و آن را بر دوش گرفت. به من هم اجازه نداد تا آنها را به دوش کشم. هنگامی که به خانه یتیمان رسیدیم، حضرت غذاهای خوشطعمی درست کرد. به آنها خورانید تا سیر شدند.
(به این قسمت توجه کنید) سپس بر زانوان و 2 دست خود راه رفت و بچهها را با تقلید از صدای بع بع گوسفندان خندانید. بچهها نیز چنین کردند و فراوان خندیدند.
زمانی که از خانه خارج شدیم پرسیدم: مولایم! امروز 2 پرسش برایم پیش آمد: نخست آنکه چرا غذایشان را بر دوش کشیدی و به من ندادی حمل کنم؟
دوم آنکه چرا با تقلید از گوسفند، بچهها را میخنداندی؟
امام علی علیهالسلام فرمود: کار نخست را برای رسیدن به پاداش کردم و کار دوم را به خاطر آنکه وقتی وارد خانه یتیمان شدم، آنها میگریستند؛ خواستم زمانی که خارج میشوم، آنان هم سیر شده باشند و هم خندان. (حسین سیدی، امیر گلها، ص 204)
شاید برخی بگویند اینگونه رفتارها پوپولیستی و مردمفریبانه است اما در دین اسلام و در مکتب مولای ما حضرت علی علیهالسلام، اینها از وظایف یک حاکم و مسؤول – در هر سطحی از
حاکمیت – به شمار میرود. مسؤولان حکومت وظیفه دارند از اوضاع و احوال مردم، بویژه طبقه پایین جامعه با خبر بوده و نسبت به معیشت و وضعیت زندگی آنها بیتفاوت نباشند.
حضرت علی علیهالسلام، در دوره کوتاه حکومت خود، ملاکها و معیارهایی برای حکومتداری تعریف کردند که برای همیشه تاریخ ماندگار است.
از جمله در نامه 45 نهجالبلاغه، خطاب به عثمان بن حنیف، حاکم بصره، با انتقاد از حضور او در مجلسی که ویژه ثروتمندان بود و فقرا راهی به آن نداشتند، از سادهزیستی خود – بهرغم ثروتمند بودن حضرت – مینویسند و بر ضرورت سادهزیستی کارگزاران و حاکمان جامعه تأکید میکنند. حضرت میفرماید: «من اگر میخواستم، میتوانستم از عسل پاک و مغز گندم و بافتههای ابریشم، برای خود غذا و لباس فراهم آورم اما هیهات که هوای نفس بر من چیره گردد.
(آیا) من سیر بخوابم و پیرامونم شکمهایی که از گرسنگی به پشت چسبیده و جگرهای سوخته وجود داشته باشد یا چنان باشم که شاعر گفت:
این درد تو را بس که شب را با شکم سیر بخوابی و در اطراف تو شکمهایی گرسنه و به پشت چسبیده باشند. آیا به همین رضایت دهم که مرا امیرالمومنین خوانند و در تلخیهای روزگار با مردم شریک نباشم و در سختیهای زندگی الگوی آنان نگردم؟» (نهجالبلاغه، نامه 45)
واقعا در بین مسؤولان ما، چند درصد آنان چنین اندیشهای دارند؟ چه تعداد از آنان از زندگی طبقه پایین جامعه مطلعند؟ آیا میدانند بسیاری از خانوادهها با حقوق کمتر از یک میلیون تومان، چگونه زندگی میکنند؟ آیا اصلا قبول دارند که حاکمان جامعه باید هم سطح مردم عادی زندگی کنند و از زندگی اشرافی و تجملاتی پرهیز داشته باشند؟
در مکتب مولای ما علی علیهالسلام، علاوه بر اینکه حاکمان جامعه، باید زندگی متوسطی داشته باشند، باید به فکر اقشار محروم جامعه نیز باشند. حضرت علت آن را چنین بیان میکنند:
«خداوند بر پیشوایان حق، واجب کرده است که خود را با مردم ناتوان همسو کنند، تا فقر و نداری، تنگدست را به هیجان نیاورد و به طغیان نکشاند.» (نهجالبلاغه، خطبه 209)
اشرافیگری و زندگی تجملاتی آنان و خانوادههایشان، سبب تبعیض و دوری از عدالت اجتماعی میشود و این مطلب سرآغاز بسیاری از شورشها و طغیانهاست؛ اینها درس حکومتداری حضرت علی است که مسؤولان جمهوری اسلامی باید در آن تأمل و فکر کنند.
نظام ما نیازمند حاکمانی با معیارهای حکومت علوی است که به جای توجه به منافع خود و حزبشان، به فکر ملت و مردم باشند. در این صورت، همه مردم طعم خوش «عدالت» را در حکومت اسلامی خواهند چشید.
به امید آن روز
*طلبه حوزه علمیه قم