printlogo


کد خبر: 156388تاریخ: 1395/2/4 00:00
مرثیه‌ای برای «استقلال»

حسین قدیانی: حالش هیچ خوب نیست! معلوم نیست چه مرگش شده! استقلال را می‌گویم! دق دارد می‌دهد ما را! لال کرده ما را مقابل حریف! خیلی وقت است برای ما هیچ جام درست و درمانی نیاورده هیچ، برمی‌دارد چند تا چند تا گل می‌خورد، آن‌هم از حریفی که نباید! آن‌هم از حریف روی مخ! وضعیت استقلال بدتر از آن است که این روزنامه‌ها فکر می‌کنند! فکر می‌کنند و تیتر می‌زنند! تو وقتی دوئل اصل کاری را ببازی، دیگر چه سود از دانستن یا حتی بردن الباقی نتایج؟ اعداد و افتخاراتی بود که مال ما بود؛ این هم افتاده دست کری‌خوانان حریف! باخت با بدترین نتیجه ممکن! یعنی باز هم باید اعتراف کنم که من یک استقلالی‌ام؟ و تاب تحمل باختش را ندارم، آن‌هم در حیاتی‌ترین نبرد ممکن؟ آقایان! چه کار کرده‌اید با استقلال؟ غیرت‌تان کجاست؟ و چه آورده‌اید بر سر استقلال ما که پیامک می‌زنند؛ «تیمی که داره از چپ به راست می‌زنه تیم حریفه اما تیمی که داره از چپ و راست گل می‌خوره استقلاله!» خوب یادم هست این پیامک را کاترین اشتون برایم فرستاد! اواخر سال 92! همان ایامی که در روز روشن، معلوم نیست با چراغ سبز کدام نهاد دولتی توانست به دیدار محکومان امنیتی برود! نفوذ! آنهم توسط چه کسی؟ چه کیسی؟ آن‌هم تا کجا؟ تا 6 قدم دروازه استقلال! بلکه جلوتر! چسبیده به خط دروازه! چسبیده به تور! گل! وای که چه گل بدی خوردیم! فردایش ما در «وطن امروز» تیتر یک را «استقلال» رفتیم و چون دیدیم آژیر خطر را باید بلندتر کشید، استقلال را چنین نوشتیم؛ «ا س ت ق ل ا ل»! آن روز یادداشت روز با من بود که تیترش این بود؛ «باز هم دیگ پلوی سفارت!» نوشتم: «تا جایی که یادم هست دولت قرار بود ارزش پول ملی را افزایش دهد، نه اینکه چوب حراج بزند بر سر استقلال ملی!» ببین چه بلایی آمده بر سر استقلال! این نخستین شعار و مهم‌ترین شعار انقلاب یعنی «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی»! هفته پیش وزیر امور خارجه دولت اعتدال گفت: «آماده مذاکره درباره حقوق‌بشر هستیم»! مانده‌ام ایشان اگر یار ماست، پس چرا این همه به آقای کری پاس گل می‌دهد؟! مذاکره با یانکی‌ها درباره اجرا یا عدم اجرای حقوق ‌بشر در ایران؟! کدخدا قوت! مردمان عرصه دیپلماسی! ممنون می‌شویم اگر این همه چوب نزنید بر سر این استقلال مظلوم! شهید، بالایش داده‌ایم! می‌فهمید؟ می‌فهمید یا شهید را هم باید برای‌تان توضیح دهیم؟! آهای شهید رجایی! در سازمان ملل، کدام پای شکنجه شده‌ات را نشان دشمن دادی؟! دیر بجنبی، جماعت این استعداد را دارد که روی آن پا هم سیمان بریزد! و بعد، نه که اسوه اخلاق هم هستند، برایت فاتحه بخوانند! مذاکره با آمریکای حامی داعش درباره حقوق‌بشر، یعنی یک سوپرگل دیگر درون دروازه استقلال مملکت! آخرش نفهمیدیم برجام آمده بود تحریم را بردارد یا استقلال را؟! هسته‌ای؛ دشمن باید بگوید داشته باشیم یا نه! موشک؛ بسته به نظر یانکی‌هاست! نانو؛ این هم! اینکه فلان جاسوس، در بند قانون باشد؛ این هم! اواخر سال گذشته «احمد شهید» درست در «روز شهید» ایران را به نقض حقوق‌بشر متهم کرد! به اینها رو بدهی، یعنی به اعوان و انصار کدخدا رو بدهی، خدا را متهم به نقض حقوق‌بشر خواهند کرد! سند؟ «و اعدوا لهم ما استطعتم من قوه»! برای استقلال، یک دل سیر، گریه باید کرد! چند روز دیگر، بچه‌های الی بیت‌المقدس به خط خواهند زد تا خود درباره سرنوشت خود تصمیم گرفته باشند! در جاده اهواز به خرمشهر، شگفتا از این طعنه روزگار! بیشترین شهید را جایی دادیم که به «انرژی اتمی» معروف است! دهم اردیبهشت 61 آیا در «انرژی اتمی» آن‌همه شهید دادیم که چند سال بعد، تصمیم برای چگونه داشتن انرژی هسته‌ای با دشمن باشد؟! که خوشحال باشیم اگر هسته‌ای را داریم می‌دهیم لیکن در عوض، تحریم‌ها هم برداشته می‌شود؟! چه اشتباه بزرگی! پندار ما این است که سیمان را درون قلب رآکتور اراک ریختند اما حقیقت آن است که سیمان را ریختند درون قلب استقلال کشور! و این یعنی «خسارت محض»! بهشتی، رجایی، باهنر، مطهری و... و صیاد! شهدای ترور! حقوق‌بشر! برجام نمی‌دانم چند! مذاکره! و باز هم مذاکره! ظاهرا هم چرخ مذاکره باید بچرخد، هم چرخ وابستگی! چرخ استقلال نچرخید، مهم نیست! چرخ هسته‌ای نچرخید، مهم نیست! چرخ کارخانه‌های بزرگ نچرخید، مهم نیست! چرخ کارگاه‌های کوچک نچرخید، مهم نیست! مهم آن است که برجام را دیگر نباید نقد کرد! کدخدا قوت آقایان! با این دست‌فرمان شما، استقلال مگر آنکه خواب پیروزی را ببیند! آهای! یکی در این آبادی نیست که صدای مرا بشنود؟!  


Page Generated in 0/0178 sec