شهید آیتالله مدرس(اعلیاللهمقامه) قطعاً واجد ویژگیهای منحصربهفردی بود که حضرت امام(ره) بیش از 50 بار در سخنرانیها و آثار خود از ایشان یاد کردند، لذا ابتدا باید این ویژگیها را بررسی کرد. مهمترین ویژگی مدرس این بود که ذرهای منیت و کیش شخصیت نداشت و سراپا خلوص و پاکباختگی بود، لذا دار و ندار خود را در طبق اخلاص نهاد و در راه اعتلای دین و رسیدن به هدف، بارها توهین تحمل کرد، سیلی خورد و حتی ترور شد ولی خم به ابرو نیاورد! در زندگی مدرس هرگز مسائل شخصی و نفسانی مطرح نبود. انسانهای مخلص را حتی دشمنانشان هم تحسین میکنند و اخلاص در این مرد در حد اعلا بود. دومین ویژگی مدرس هوش، زیرکی و فراست خارقالعاده او بود. او هرگز گول کسی را نخورد و در عین حال از این هوش سرشار هیچگاه در جهت منافع شخصی خود استفاده نکرد. مدرس هم زرنگ و باهوش بود و هم در راستای منافع فردی خود، زرنگی نمیکرد. این نشانهای از تقوای بیبدیل آن بزرگوار بود. سومین ویژگی مدرس قاطعیت و صراحت لهجهاش بود و از احدی نمیترسید و حرفش را رک میزد و غالباً با همین ویژگی، دشمنان خود را خلع سلاح میکرد. ویژگی دیگری که در مدرس بود و امام(ره) بسیار میپسندید، «سازشناپذیری» ایشان بود. مدرس هرگز با کسی بند و بست نکرد و تن به سازش نداد. امام(ره) از «سادهزیستی»، «هوشمندی»، «قاطعیت»، «شجاعت» و «صداقت» مدرس بسیار خوششان میآمد و انصافاً خودشان هم در این زمینهها بسیار از او الگو گرفته بودند. همه این صفات در ایشان به حد کمال بود و به همین دلیل هم تا این حد توجه امام(ره) را به خود معطوف کرده بود. حضرت امام(ره) از همان ابتدای امر، در اندیشه براندازی رژیم پهلوی بودند و از همان سال 1322 که کتاب «کشفالاسرار» را نوشتند، کاملاً معلوم بود به اعتقاد ایشان حاکمان «ظالم» و «جائر»، «غاصب» و از نظر اسلام محکوم هستند. این را از خود مرحوم آیتالله «حاجآقا مرتضی حائری» شنیدم که امام(ره) در 16 مهر 1341 که نهضت را شروع کردند به منزل مرحوم آیتالله حاج شیخ «عبدالکریم حائری»، مؤسس حوزه علمیه قم رفتند و خطاب به علمایی که در آنجا حضور داشتند، فرمودند: «اگر بخواهیم ایران و اسلام از نابودی و اضمحلال نجات یابد، باید بساط دودمان پهلوی را جمع کنیم! انگلیس این خاندان را برای نابودی ایران و اسلام سر کار آورده است!» همین بیان نشان میدهد امام(ره) از همان ابتدا در فکر براندازی رژیم پهلوی بودهاند اما شهید مدرس دستکم از نظر ظاهر، چنین قصدی نداشت. هر چند گفته شده است ایشان عدهای از جوانان را تحت عنوان عمله و کارگر در کنار مدرسه سپهسالار جمع کرده و برنامهای را ترتیب داده بود که به آنها آموزش نظامی داده شود که برای مقابله با رژیم پهلوی آماده باشند. مرحوم مدرس با اینکه احتمالاً قصد براندازی رژیم پهلوی را داشته اما در اعلامیهها و سخنرانیهایش به صراحت به این نکته اشاره نکرده است، در حالی که امام در تمام سخنرانیها و اعلامیههایشان در این زمینه موضعگیری قاطعی دارند. دومین فرق امام(ره) و مرحوم مدرس این است که امام یک تجربه تاریخی طولانی و سنگین را پشتسر داشتند، لذا هرگز به ملیگراها و روشنفکران اعتماد نکردند. اینها تا زمانی که در خط اسلام حرکت میکردند، امام(ره) حرفی نداشتند ولی به محض اینکه سعی میکردند افکار خود را به جامعه تحمیل کنند، امام قاطعانه برابر آنها میایستادند. مثلاً در سال 56 که فضای باز سیاسی بهوجود آمد، ملیگراها که سالها سکوت کرده بودند، ناگهان با اعلامیه، سخنرانی، گردهمایی، مراسم و... دم از آزادی بیان، مطبوعات و انتخابات زدند. امام بلافاصله موضعگیری کردند و فرمودند: «این کسانی که دارند دم از آزادی و قانون اساسی میزنند، تا دیروز با رژیم همراهی میکردند! اگر آنها بخواهند به این روش خود ادامه بدهند تا مجرم اصلی از سقوط نجات یابد، آنها را به ملت معرفی خواهم کرد!» این قاطعیت امام(ره) باعث شد حضرات تغییر رویه بدهند و به ظاهر به امام(ره) بپیوندند. اما مرحوم مدرس، متأسفانه خطر این افراد را در نیافت و از همینجا هم ضربه خورد! عدهای از آنها با «رضاخان» فالوده میخوردند و در عین حال به او قول همکاری میدادند! بسیاری از آنها از عمال رضاخان و در دوران حکومت جائرانه او از مصادر امور بودند، از جمله «اسکندر میرزا» وزیر معارف یا «علیاکبر داور» وزیر دادگستری که تلاش میکرد به کارهای غیرقانونی رضاخان وجهه قانونی بدهد. همینطور «اللهیار صالح» و کسانی که پس از شهریور 20 حزب تشکیل دادند، در دوره رضاخان به او کمک میکردند و بعدها دم از آزادی و استقلال میزدند! بیاعتمادی به امثال این افراد، تفاوت امام(ره) و مرحوم مدرس بود.
بخشی از گفتوگوی حجتالاسلام سیدحمید روحانی با پایگاه اطلاعرسانی موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران