printlogo


کد خبر: 156465تاریخ: 1395/2/5 00:00
نقد رمان «آمریکایی آرام» نوشته گراهام گرین
تناقض در گفتار و رفتار غرب!

گراهام گرین، رمان‌نویس، نمایشنامه‌نویس و ناقد ادبی است که آثار ادبی مطرحی از وی به جا مانده که از جمله آنها رمان «آمریکایی آرام» است. داستانی سیاسی که فیلمی به کارگردانی فیلیپ نویس در سال ۲۰۰۲ از آن ساخته شد. این رمان مطرح بخوبی رویه ثابت استعمار آمریکایی‌ها را در دنیا نشان می‌دهد که برخلاف عنوان و ظواهری آرام، جهان خشونت‌زای آمریکایی‌ها را مطرح می‌سازد که در رویه‌ای تعارض‌گرایانه سعی دارد ظاهری از اجرای دموکراسی از خود در جهان به تصویر درآورد. از این رو به بهانه‌ انسان‌دوستی و نجات کشورها وارد سرزمین‌ها شده اما دست به غارتگری می‌زند و زندگی را از ملت‌ها سلب می‌کند.
 گراهام گرین در سال 1904 به دنیا آمد و در سال 1991 درگذشت. این نویسنده در طول زندگی‌اش جنگ‌هایی را دید که بارها و بارها ثبات و امنیت زندگی طبقه متوسط را به رویایی دست نیافتنی تبدیل کرد.
2 جنگ جهانی، جنگ ویتنام، جنگ سرد، نزاع آلمان شرقی و غربی و... از این رو اگر بار دیگر به ریشه‌های رمان پلیسی بازگردیم، می‌بینیم سال‌هایی که گرین می‌زیسته بشدت آبستن رمان پلیسی بوده است. گراهام گرین در رمان‌های خود همین وقایع برهم زننده‌ نظم طبقه‌ متوسط را دستمایه قرار می‌دهد تا مفهوم امنیت، وجدان، آرامش و انسانیت را به سلاخی بکشد. داستان «آمریکایی آرام» در رابطه با ویتنام ویران شده توسط آمریکایی‌هاست که تبعات بسیاری در بر داشته است. داستان «آمریکایی آرام» در رابطه با روزنامه‌نگار انگلیسی ساکن ویتنام است که شاهد کشتار کودکان معصوم و بی‌دفاع این کشور است. جنایتی که به دست آمریکایی‌های به ظاهر آرام رخ می‌دهد. از این زاویه کشتار کودکانی که به هیچ‌یک از طرفین نزاع وابستگی ندارند، بستر مناسبی می‌شود برای نوشتن داستانی پلیسی – جاسوسی. شخصیت اصلی رمان که احساس می‌کند رابطه‌ عاشقانه‌اش به خطر افتاده، خود نیز دست به جنایتی هولناک می‌زند؛ کشتار کودکان، به دلایل ظاهرا انسانی و قتل انسانی خطرناک، به دلایلی غیرانسانی، موقعیت‌هایی ا‌ست که شخصیت‌های رمان «آمریکایی آرام » در آن گیر می‌افتند تا با عمل‌شان، پاسخ تلخی داده باشند به پرسش گرین در رابطه با وجدان طبقه‌ متوسط در شرایطی پر از واهمه و لرز. از ویژگی‌های آثار گراهام گرین، آمیختن اندیشه‌های منتقدانه‎اش با فضاهای سیاسی- پلیسی است. گراهام گرین به اعتباری یکی از سیاسی‎نویس‎ترین نویسندگان غرب است، چرا که در همه‎ رمان‎هایش شخصیت اصلی ارتباطی مهم با کانون قدرت دارد و اراده‎ قهرمان اراده‎ای معطوف به قدرت است. در «مامور معتمد» ماموری به نام «د» راهی انگلیس است تا برای کشورش زغال‌سنگ بخرد و از فروش زغال‌سنگ به رقیب جلوگیری کند. قرار گرفتن قهرمان اصلی در این جایگاه است که این قهرمان را وادار می‌کند در ماهیت قدرت و استعمارگری مداقه کند. جالب اینجاست که نتیجه‎ مداقه‎ شخصیت قرمان معمولا با سردرگمی، سرخوردگی، فرار به مسکرات و موادمخدر و حتی خودکشی همراه است. فضای سیاسی پیچیده‎ کارهای او بعضا به فضای پلیسی تمام و کمالی تبدیل می‎شود تا جایی که نام 3 رمان «مرد سوم»، «صخره‎ برایتون» و «مامور ما در هاوانا» در فهرست بهترین رمان‎های جنایی جهان آمده است.
رمان «آمریکایی آرام» از یک صحنه‎ آرام شروع می‎شود اما این آرامش خیلی زود با قتل یک آمریکایی به هم می‎خورد و ما تا پایان داستان مشغول رمزگشایی از شخصیت این آمریکایی آرام و راز قتل مرموز او هستیم. «پایل» یک آمریکایی به ظاهر مبادی آداب و قویا پایبند به آرمان‎های دولت آمریکاست. او از فسادی که به صورت غریزی در جامعه‎ سنتی ویتنام می‎بیند دل آشوب می‎شود اما هر چه پیش می‎رویم بیشتر درمی‌یابیم که حدود اخلاق برای او صرفا در حیطه‎ اهداف دولت متبوعش پذیرفته شده است. فاولر، راوی انگلیسی رمان که در پوشش روزنامه‎نگاری وظیفه‎ یک مخبر را برای دولت فخیمه‎ انگلستان انجام می‎دهد در ابتدا رفتاری دوستانه با پایل دارد. آمریکا استعمارگر تازه‎ای با روش‎های تازه است که دنبال جای پایی میان فرانسوی‎ها، انگلیسی‎ها و آلمان‎ها می‌گردد و شعار دموکراسی را در همه حال تکرار می‎کند. پایل به شیوه‎ای مودبانه معشوقه‎ فاولر را از چنگش در می‎آورد و به شکلی استعاری نشان می‎دهد که این تازه‌وارد عرصه‎ سیاست جهانی می‌تواند رقبا را بدون دردسر از میدان به در کند. راوی مدام سعی دارد با پایل مهربان و جدی باشد اما جهان‎بینی سودمحور کورکورانه‎ای را که در کتاب‎های علوم سیاسی به او دیکته کرده‎اند به تمسخر می‎گیرد. سال‎ها زندگی کردن در ویتنام این جاسوس انگلیسی را به دید تازه‎ای نسبت به شرقی‎ها رسانده است اما با همه‎ اینها او نمی‎تواند معشوقه‎اش، فونگ (بخوانیم ویتنام) را از چنگ این دزد تازه در امان نگاه دارد. فونگ نیز به راحتی دل از فاولر پیر (بخوانیم انگلستان) می‎کند و به رفیق تازه‎اش پایل می‌پیوندد. اندک‌اندک معلوم می‌شود که پایل با این ظاهر معصوم و مودب برای ماموریتی خطیر و خشن به ویتنام آمده است و برای رسیدن به هدفش از کشتن آدم‎ها ابایی ندارد. عجیب‌ترین صحنه، صحنه‎ کشته شدن چندین انسان معصوم در یک بمب‎گذاری اشتباه است که پایل به سادگی این اشتباه خودش را پشت گوش می‎اندازد و می‎گوید «آنها در راه دموکراسی کشته شدند!» نسبی‎گرایی اخلاق آمریکایی خیلی عجیب‎تر از اخلاق نسبی مشهور است و انسان‎های بیگناه هم حتی اگر در کشور فقیری در هندوچین باشند و نظامی هم نباشند و به اشتباه در یک بمب‎گذاری آمریکایی کشته شوند، دل آقای پایل دل‎رحم را به درد نمی‎آورند! جالب اینجاست که اگرچه گرین با مذهب میانه‎ خوبی ندارد اما در فرازی از پایان رمان شاهد «مکافات» یکی از آمریکایی‎های ساکن در ویتنام هستیم که در شب تولد فرزندش مطلع می‎شود او به فلج اطفال مبتلا شده! آن هم در آمریکا با آن برج‎های بلندش و با آن استانداردهای بهداشتی‎اش! گرین شخصیت اصلی رمانش، فاولر را یک انگلیسی ملامت‌بار ساخته و پرداخته که مدام تکرار می‎کند «من در این جنگ بی‎طرف هستم!» اما ما شاهد وجود گناه وحشتناکی هستیم که درحال خم کردن شانه‎های اوست. با این حال فاولر هم قساوت و نامردمی آمریکایی‎ها را برنمی‎تابد. نمی‎تواند تحمل کند که آنها با هواپیمای جنگی‎شان قایق‎های ماهیگیران ویتنامی را غرق کنند و دقایقی بعد، از تماشای غروب بر فراز جنگل لذت ببرند. همه‎ این تناقض‎ها به علاوه‎ شکست عشقی (بخوانیم سیاسی) حال او را به هم می‎زند و بالاخره می‎بینیم که فاولر می‎گوید: «من به صورت ناخودآگاهی شروع کرده بودم به تاختن به هر چیزی که آمریکایی بود. صحبتم مملو بود از فقر ادبیات آمریکا، رسوایی‎های سیاستمداران آمریکا، بی‎تربیتی کودکان آمریکایی. چنان بود که گویی یک ملت می‎خواهد فونگ را از دست من برباید نه یک فرد. همه‎ آمریکا به نظرم نادرست می‎آمد.» و همین تناقض اخلاقی بزرگ‌ترین جنبه‎ ضد آمریکایی رمان گراهام گرین است. «آمریکایی آرام» نقدی است تند و سرشار از خشم که در شکلی استعاری از طرف یک استعمارگر کهنه‎کار به یک جهانخوار تازه‌کار وارد می‎شود.


Page Generated in 0/0064 sec