جشنواره جهانی فیلم فجر از روز چهارشنبه هفته پیش به طور رسمی با حضور هنرمندان و منتقدان آغاز به کار کرد. این روزها در دومین سال متوالی از تفکیکیافتگی جشنواره فجر شاهد بخشهای مختلفی مانند «سینمای سعادت»، «جلوهگاه شرق»، «جشنواره جشنوارهها» و «نمایشهای ویژه» هستیم که البته باز هم عناوین و نوع نگاهی که به هر بخشی از سوی برگزارکنندگان وجود دارد، جای بحثهایی را باقی خواهد گذاشت. اما در میان آثار جشنواره جهانی فیلم، فیلمهای «روشمیا» در بخش نمایشهای ویژه و فیلم «شهید» در بخش جلوهگاه شرق به لحاظ موضوعی آثار شاخصی هستند که در این مجال به معرفی آنها میپردازیم. فیلم «شهید» که برای نخستینبار در جشنواره فجر رونمایی شد، داستانی است از زندگی مرد ارزندهای چون آیتالله محمدباقر صدر که زندگی ویژه و وجوه دراماتیزهای برای پرداخت به اثری سینمایی دارد و متاسفانه تاکنون در داخل کشور هم اثری درباره این مرد برجسته ساخته نشده است اما عبدلعلیم طاهر، فیلمساز جوان عراقی در نخستین ساخته حرفهایاش سراغ شهید صدر رفته و سعی کرده بخشهایی از زندگی او را به شکلی تصویری درآورد. پرداخت به زندگی شهید صدر از این جهت در سینمای نحیف عراق برجسته خواهد بود که این روحانی فرزانه همچون قهرمانی در برابر ظلم متجاوزی چون صدام به پا خاسته بود و نزد مردمان منطقه به عنوان شهید راه حقیقت شناخته میشود. از سویی حمایتهای آیتالله محمدباقر صدر از جنبشهای مردمی مسلمان مانند انقلاب اسلامی ایران نشانهای از اوج آگاهی و همراهی وی با مردم مبارز بوده است. از این رو ساخت فیلمی درباره شهید صدر که مقتدای آزادیخواهان بوده است، میتواند نشانهای از همکیشی سینما با مسائلی مهم و قابل توجه باشد و حضور این اثر در آوردگاه فجر با وجود ضعفهای فنی میتواند اتفاقی مهم و فرخنده قلمداد شود. از سویی توجه به فیلمسازان و آثاری که معمولا جایی در میان فستیوالهای رنگین خارجی ندارند در این میان میتواند اقدامی ارزنده باشد. فیلم دیگری که با اهمیت به مسائل منطقهای و اوضاع نابسامان مردمانی مظلوم و مسلمان چون فلسطینیان بیگناه ساخته شده و در جشنواره فجر به نمایش درآمد، «روشمیا» نام دارد که نام درهای در حیفا و نمونهای واقعی از انواع ظلمهای دژخیمان صهیونیستی در جهان است. سلیم ابوجبل با سابقه سالها روزنامهنگاری این بار دوربین خود را با نگاهی واقعبینانه به زندگی زوجی سالخورده در منطقه روشمیا برده و سعی دارد گوشهای از دردهای نهفته در وجودشان را به شکلی ساده برای مخاطب به نمایش درآورد. اما مهمترین عنصر پویای فیلم، دورشدن از هرگونه شعارزدگی و ساکن بودن روایتگری است، چنانکه انتخاب شخصیتها و فضای اثر و بافت لوکیشن در عین غمناکی، حسی سرشار از جذابیت برای همراهی هر نوع مخاطبی را میآفریند. از سویی بازی باورپذیر زوجها و بویژه طنزگوییهای پیرزن و حتی اختلافاتی که میان این افراد سالخورده رخ میدهد، حسی جالب توجه برای بیننده میآفریند. فیلم «روشمیا» به روشنی نمایانگر گوشهای از غارتگری متجاوزان اسرائیلی است و دوربین مستندگرایانه فیلمساز بخوبی در پایان، انهدام خانه پیرمرد و پیرزن و در واقع به خاک نشستن زندگی آنها را نشان میدهد؛ پایانی که با نفرینهای پیرمرد و در عین حال وعده نابودی اسرائیل غاصب توسط او همراه است. داستان مرگآور یوسف و آمنه که از سال 1956 در درهای دور و در خانهای متروک به شکلی تنها زندگی میکردند، نشانهای از نقض آشکار حقوق انسانی در جهان است که حتی از چند وجب زمین این پیرمرد و پیرزن ناتوان هم دست بردار نیستند. در این میان میتوان خانه قدیمی یوسف را به عنوان نشانهای از سرزمین فلسطین دانست که وجوه مختلفی از سرزندگی و حیات و هویت در آن جاری است، چنان که پیرمرد با وجود تخصیص یافتن مبلغی بابت خسارت خانه همچنان پایبند خانه قدیمی و باغچه کوچکی است که سرسبزی نفسهایش از آن شکل گرفته است و قابل معامله نیست. از دیگر موارد موفقیتآمیز فیلم «روشمیا» باید از بازی ارزنده شخصیتهای واقعی آن یاد کرد که بخوبی توانستند حس درونی اثر را به تماشاگر منتقل کنند تا همراه این باشیم که چه درههای تاریکی با وجود گرگهایی خونخوار وجود دارد و چه برهها که در این میان به طعمه درمیآیند.