میکائیل دیانی: گسل به شکستگیهایی اطلاق میشود که سنگهای 2 طرف صفحه شکستگی نسبت به یکدیگر حرکت کرده باشند. این جابهجایی میتواند از چند میلیمتر تا صدها متر باشد. انرژی آزادشده هنگام حرکت سریع گسلهای فعال، عامل وقوع اغلب زمینلرزههاست. اساسا وقتی یک گسل فعال شود باید منتظر تکانههای باقی گسلها باشیم. این را علم زمینشناسی به ما آموخته است اما به نظر میرسد این مساله در تحلیل زمین سیاست هم کاربرد داشته باشد و این روزهای فضای سیاست کشور را تحلیل کند. بویژه پس از اظهارنظر سیف درباره عواید اقتصادی برجام برای کشور!
آنچه را این روزها بر دولت یازدهم میرود نظریه «ساخت اجتماعی واقعیت» بخوبی به تصویر میکشد. این نظریه، تصور و درک مخاطب از دنیای پیرامون را حاصل ترکیب ساخت اجتماعی معنا و معنای حاصل از تجربه شخصی یا به عبارتی، مذاکره و توافق علت و عاملیت تحت عنوان برساختگرایی اجتماعی میداند. در این دیدگاه، تنها واقعیت عینی و بیرونی نیست که شناخت ما را میسازد، بلکه ذهن ما نیز در ساختن جهان خارج نقش سازندهای دارد. به نظر برساختگرایان، مفاهیم جنبه خاص تاریخی و فرهنگی خود را دارند و نتیجه شرایط خاص زمانی و مکانی خود هستند. به نظر آنها، آنچه حقیقت نامیده میشود، حاصل مشاهده عینی جهان نیست، بلکه زاییده فراگردهای اجتماعی مستمر بین افراد است.
دولت حل مشکلات را در معنای مذاکره و توافق با غرب در اذهان بهوجود آورد و «برجام» آن نتیجه نهاییای بود که میتوانست این برساخت اجتماعی واقعیت باشد که در استعارههای پرطمطراقی چون «آفتاب تابان» واگویه میشد و با اهدای مدال قهرمانی به ظریف، صالحی و عراقچی و دیگران این نظم معنایی از طریق روحانی بیشتر میشد و این معنا را که تعامل، مذاکره و توافق با غرب میتواند گرهگشا باشد در اذهان تثبیت میکرد. دولت در این برساخت اجتماعی واقعیت با ابزارهای رسانهای موفق بود اما آنچه امروز دولت را به چالش کشیده است تحمیل «حقیقت برجام» بر برساخت اجتماعیای است که دولت از برجام ساخته است که میتواند حکم همان گسلی را داشته باشد که دولت یازدهم لغزشهایش را از آنجا شروع کند.
صالحی، یکی از قهرمانان دیپلماسی هستهای، در روزهای بعد از توافق در گفتوگو با العربیه اعلام کرد «غربیها هنوز برخی تعهدهای خود در برجام را انجام ندادهاند و در این کار تأخیر دارند.» و رئیسجمهور محترم در برخورد با وی اعلام کرد نباید از صالحی پرسید چرا که «در زمینه مسائل اتمی آقای صالحی هرچه بگوید درست است و ایشان وزیر اقتصاد و رئیس کل بانک مرکزی نیست، وزیر امور خارجه هم الان نیست، ایشان مسؤول سازمان انرژی اتمی است.» و همچنین در ادامه گفت: «مرجع اظهارنظر درباره مسائل هستهای آقای عراقچی است، در سیاست خارجی وزیر امور خارجه مسؤول است، در مسائل اقتصادی وزیر اقتصاد و بانک مرکزی مسؤول است.» این اظهارنظر برای روحانی کار را مشکلتر کرد، چرا که عراقچی که به گفته روحانی مرجع اظهارنظر مذاکرات هستهای بود در گفتوگوی ویژه خبری اعلام کرد: «آمریکا در مسیر اجرای تعهدات 1+5 کارشکنی میکند».
و اما از همه مهمتر اعتراف سیف در بلومبرگ بود که گفت: «تا اینجا ایران تقریبا هیچ چیز از اجرای توافق هستهای به دست نیاورده است.» این یعنی همه مراجعی که روحانی به آنها اشاره کرده بود که نتایج برجام را آنها باید توضیح میدادند به بینتیجه بودن برجام معترف شدند و این همان گسلی است که تکانهای بعدی آن دولت را خواهد لرزاند. روحانی و تیم همراهش به این نکته توجه نداشتند که این برساخت اجتماعی واقعیت در تعامل با مردم و مخاطبان شکل میگیرد و نتایج آن نیز بهصورت مداوم، ساختهای جدیدی از مساله میدهد؛ چنانکه، مردم واقعیت را براساس آگاهی فردی خویش و نیز آگاهی به دست آمده از تعاملات اجتماعی با دیگران میسازند و همه این اتفاقات و عدم نتایج برجام، برساختی بزرگتر از ساخت ابتدایی دولت علیه دولت ایجاد میکند.
حال شاهد اعتراض طرفداران اصلی روحانی در مساله مذاکرات هستیم، مثل مجتهدزاده که معتقد است آبرویش را در دفاع از برجام گذاشته اما جز قهرمانبازی «ظریف» و «روحانی» چیزی برای کشور نداشته است یا حسین دهباشی که حتی فیلم تبلیغاتی حسن روحانی را ساخته است و میگوید «کمکمک و معالاسف باید تعبیر و هشتگ دقیق و جدیدی در واژهشناسی فهم رفتار برخی مسؤولان ایرانی در تعامل با بیگانگان رایج شود: # وکیل_مدافع_شیطان».
اینها یعنی گسلها برای دولت یازدهم در حال لغزیدن هستند و مردم برساخت دوبارهای هم از برجام و هم از دولت میسازند که اینبار در آن، دولت در کانون ناکارآمدیها قرار دارد. وضعیت اقتصادی نابسامان و عدم کارکرد برجام در این حوزه، فقدان برنامههای اقتصادی داخلی در دولت، عدم توجه به قشر مستضعف و بالارفتن شکاف طبقاتی و نابرابری اجتماعی و عدم عزت یافتن ملی در عوض تعامل با غرب، همه گزارههایی است که امروز مستند به گزارشات و سخنان خود مسؤولان دولتی است، بهعبارتی آنها خود با زبان بیزبانی از ناکارآمدی ایده تعامل با غرب سخن میگویند و برساخت عمومی جامعه را تغییر میدهند. آنچه از شرایط سیاسی کشور میتوان به وضوح فهمید اینکه؛ بزرگترین رقیب روحانی در سال 96، خودش و عملکردش است و آنچه پاشنه آشیل روحانی است، ظرفیت منفیای است که ناکارآمدیهای وی و ایده مدیریتیاش برای کشور به ارمغان آورده که هر روز «نه به روحانی» را در جامعه تقویت میکند. ظرفیتهایی منفی که در کنار روشن شدن خلاف واقعگوییهای روحانی درباره برجام به عنوان مثال آفتابتابان خواندن توسط روحانی و در مقابل بیعایدی خواندن توسط سیف هر روز بیشتر هم میشود. برساخت اجتماعی واقعیت اینبار در قالب «نه به روحانی» تقویت میشود و اساسا این تصور اجتماعی هر چقدر قویتر میشود، کار برای روحانی سختتر میشود.