هنرمندان کاریکاتوریست در تلاشند تا هرچه بهتر، موثرتر، صریحتر و روشنتر با زبانی ساده، اگر چه پر رمز و راز و اسرارآمیز و کنایهآمیز و با استفاده از خلاصهترین فرمها و عناصر بصری، با عموم مخاطبان ارتباط برقرار کنند و میتوان گفت رسالت و مسؤولیتی جز بیان دردها، رنجها، بیعدالتیها، نابرابریها، بیحرمتیها، زشتیها و ناهنجاریهای بشری، بر عهده هنر و هنرمندان نیست. هنرمندان به سبب نگاه عمیق، ریزبین و موشکافانه، از بسیاری رازها و نشانههای موجود در پدیدههای هستی، رفتارها و اعمال و حرکات آدمی در قالبهای هنری و زبان هنر پرده برداشتهاند. احتمالا این جمله را که کاریکاتور، دموکراتیکترین هنر در میان سایر هنرهاست شنیده باشید. فکر میکنم این سوال در ذهن بسیاری از مخاطبان شکل گرفته باشد که چگونه هنر کاریکاتور میتواند با عموم مردم ارتباط برقرار کند و آثار هنرمندان کاریکاتوریست هم برای عوام قابل فهم و ترجمه باشد هم برای خواص، که اگر این اتفاق مبارک و میمون بیفتد، هنرمندان کاریکاتوریست و سایر عرصههای هنری باید بر خود ببالند که به نوبه خود موجبات رشد و بالندگی فکر و اندیشه در مخاطبان عام را فراهم آوردهاند. به هر حال برای نهادینه کردن هنر در جامعه و تاثیر آن در میان عوام، بیان ۲ نکته لازم است:
۱- کاریکاتور، زبان و بیانی است طنزآمیز، کنایهآمیز، رازآلود و مملو از ایهام و اشارهها، استعارهها و پیچیدگیهای تصویری و نمادین و در نهایت، چیدمان و ترکیبی از عناصر و نشانههای تصویری و سمبلیک که به واقع از واقعیتهای پیرامون به عاریت گرفته شده است. بدین معنی که تمام کاراکترها و عناصری که بهصورت هدفمند و برای بیان یکسری مفاهیم و مضامین سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و... در آثار کاریکاتوریست به کار برده میشود، نمادها و نشانههای سمبلیک و معناداری هستند که برای درک و ترجمان آنها، به زبانی قابل فهم باید، شناختی نسبت به جایگاه و اهمیت و مفهوم آنها داشت. همانطور که اشاره شد اغلب این نمادها و نشانههای تصویری در واقعیت پیرامون به وفور دیده میشود که البته کم و بیش عامه مردم نیز با آنها آشنایی دارند اما نه از جنس آشنایی و توجهی که هنرمندان نسبت به این عناصر و نشانهها دارند. هنرمندان به سبب نگاه عمیق، ریزبین و موشکافانه، از بسیاری رازها و نشانههای موجود در پدیدههای هستی، رفتارها و اعمال و حرکات آدمی در قالبهای هنری و زبان هنر پرده برداشتهاند. به عنوان مثال، ما در بحثهای عامیانه و گفتوگوهای روزمره، به کرات شنیدهایم که مثلا (درختها هم مثل آدمها زنده هستند و جان دارند) این تعبیر در زبان کاریکاتور به این صورت توسط کاریکاتوریستها به تصویر کشیده میشود که در جایی بین درختان جنگل، نیروهای پلیس مشغول تحقیق و بررسی درباره (قتل) یا قطع یک درخت هستند و در جایی دیگر ماموری درحال کشیدن کروکی درخت است و در جایی هم جنازه درختی را روی بلانکارد به سمت آمبولانس حمل میکنند. یا مثلا خورشید، در واقعیت عینی، نشانه روشنی، گرما و حرارت است و در تعبیر کاریکاتور ممکن است نمادی از روشنفکری، فکر و اندیشه والا باشد. صندلی که وسیلهای برای نشستن است در زبان کاریکاتور ممکن است نمادی از قدرت و حکومت قلمداد شود. نمونه این نمادها و نشانهها در محافل و گفتوگوهای روزمره، اخبار، رادیو و تلوزیون و... زیاد دیده میشود که نگاهی عمیق و ژرفاندیش میخواهد تا به این رفتارها و نشانههای در ظاهر پیش پا افتاده و بیاهمیت، جایگاهی ارزشمند و پر معنی بدهد. نتیجه بحث این است که مخاطب برای درک و ارتباط دوسویه با زبان کاریکاتور علاوه بر افزایش سطح معلومات عمومی در زمینههای مختلف ادبیات، جامعهشناسی، تاریخ و فرهنگ و روانشناسی و... باید الفبای سواد بصری و اصول زیباشناسی تصویر را نیز یاد بگیرد. همچنین مخاطب برای شرکت موثر و درک صحیح در فرآیند تاویل، تفسیر و برداشتهای متنوع از آثار هنری و بویژه کاریکاتور، باید با زبان، ارزش و جایگاه پر اهمیت نمادها و نشانههای تصویری معمول و رایج در آثار کاریکاتور آشنایی نسبی داشته باشد.
۲- هنرمندان کاریکاتوریست در تلاش هستند تا هرچه بهتر، موثرتر و صریحتر و روشنتر با زبانی ساده، اگر چه پر رمز و راز و اسرارآمیز و کنایهآمیز و با استفاده از خلاصهترین فرمها و عناصر بصری، با عموم مخاطبان و ارتباط برقرار کنند و میتوان گفت رسالت و مسؤولیتی جز بیان دردها، رنجها، بیعدالتیها، نابرابریها، بیحرمتیها، زشتیها و ناهنجاریهای بشری، بر عهده هنر و هنرمندان نیست. در صورت وجود یک ارتباط تنگاتنگ و صمیمانه و شفاف بین هنرمندان و اقشار مختلف جامعه است که هنرمندان، حرفها و اندیشههای نابشان را در اذهان جامعه جاودانه و باقی خواهند کرد. این مهم از بسیاری جهات بر عهده رسانههای ارتباطی جمعی، اعم از نوشتاری، شنیداری و تصویری است که با انعکاس آرا، اندیشهها و نقدهای مفید و سازنده صاحبنظران، اندیشمندان و منتقدان هنری، موجبات شناخت و آگاهی مخاطبان را با مقوله هنر فراهم آورند و باعث کم شدن فاصله بین هنرمندان، متفکران و صاحبان اندیشه با عامه مردم و عموم مخاطبان هنری و به تبع آن ارتقا و اعتلای فکر و اندیشه آنها شوند.