حسن روانشید *: در نیمه اول دهه 50 زمانی که قرار بود صنعت فولاد به ایران قدم بگذارد و از محصولات خام کارخانه ذوبآهن برای ساخت فولاد مرغوب استفاده کند، گزینه محل احداث آن از جانب کارشناسان داخلی، حاشیه استان هرمزگان و بندرعباس پیشنهاد شد که به طرفه..العینی پیشنهاد ملغی و مبارکه اصفهان برای احداث این صنعت عظیم انتخاب و دلیل استعمارگرایانه و خصومتمآبانه غربیها نیز در کنار ذوبآهن بودن و استفاده کردن از موقعیت مرکز کشور و آب زایندهرود بود که همه این پارامترها جز ضرر و خسران نتیجه دیگری عاید سرزمینمان نکرد. استفاده از بهترین نیروهای کشاورزی منطقه با حقوق دلفریب و تولید ماده اولیه شمش فولاد برای قاره سبز که مصمم بود از آلودگی محیطزیست خود دوری کند، باعث شد صنایع آلاینده را در کشورهایی همچون ایران، چین و هند متمرکز کرده و ورق و شمش آماده را برای صنایع استراتژیک خود به ثمن بخس خریداری کنند تا کارخانههای فولاد ایران بتوانند از نفت، گاز، برق و آب کوهرنگ که همگی با سوبسید پایین در اختیار صنایع گذاشته میشد استفاده و پاکترین منطقه مرکزی ایران را به آلودهترین مبدل کنند! آنگاه تولید خود را با نازلترین قیمت به بازار جهانی بفرستند. بنیان این خیانت در دوران پهلوی دوم گذاشته شد و به ناچار روند آن در دوران حصر اقتصادی ادامه یافت اما امروز هنوز هم این صنایع عظیم در منطقه به فعالیت خود ادامه میدهد در حالیکه اندکاندک باید قیمت واقعی و بدون سوبسید انرژی را پرداخت کند و با این اوصاف قادر نباشد فولاد و ورقهای فولادی را با قیمت ارزان در اختیار مشتریان خود بویژه کشورهای اروپایی بگذارد. خسارتهای محیط زیستی این صنعت هنوز هم ادامه دارد و در صبحگاه میتوان ابرهای قرمز را در آسمان منطقه لنجان و مبارکه اصفهان شاهد بود. آبهای منطقه هنوز هم آلوده است و نمونهبرداری از سطوح زیرزمینی و خشکیدن درختهای قدیمی منطقه میتواند این مدعا را ثابت کند. گران شدن انرژی و بالا رفتن هزینه تولید و کم شدن مشتری به خاطر بحران اقتصادی در جهان بویژه اروپا و هزینهبر بودن تولید باعث شده قیمت برای عرضه کالا اضافه شود که با عدم استقبال روبهرو شده است و این امر نقدینگی را بهسوی تحلیل پیش میبرد. حالا شرکتی مقتدر مجبور میشود در اسفندماه برای پرداخت مطالبات کارکنان از وام اضطراری 200 میلیارد تومانی استفاده کند و این آغاز نگرانی برای صنایع مادر است.
*روزنامهنگار