printlogo


کد خبر: 156925تاریخ: 1395/2/14 00:00
تأملی در نحوه شکل‌گیری سینمای اسلامی
صدا، نور، معرفت

گروه فرهنگ و هنر: سینما چیست و چه مختصاتی دارد؟ این پدیده غریب که اکنون در عصر دیجیتال و با شکل‌گیری انواع وجوه چندبعدی به پیکرش روحی دهشتناک از مواجهه آدمی با رخدادهای زندگی یافته و با نگره‌های خیال‌پردازانه و دور از حقیقت به سوی انتزاع گرایش یافته است، چه نسبتی با روح و روان مردمانی دارد که دل در گرو بهشت جاودانه اخروی دارند؟ و چه مواجهه‌ای با نگاه انسانی دارد که فردایی برین از پس مرادش به دین مبین اسلام را در تیررس لحظه‌هایش می‌جوید؟ سینما، پدیده‌ای غریب و در عین حال هولناک است و این وحشت درون آدمی از مواجهه با تصاویر متحرک، نه‌تنها در زمان اولین برخورد نور بر پرده سینماخانه بلکه هنوز با هزار و یک داستان تو در تو و جهانی نهفته در افسانه‌هایی خیالین خود را نشان می‌دهد. از تلاش برادران لومیر که در سال 1895 منجر به اختراع سینماتوگراف شد تا امروز که انواع دوربین‌های ریز و درشت، امکان فیلمسازی را برای همه مشتاقان فراهم کرده است، می‌توان دوره‌ای از تاریخ سینما را پی گرفت و تامل کرد در ارتباط انسان در جست‌وجوی راز آفرینش و هستی با تصاویری که شرایط دانایی‌بخشی بر نهانخانه آدمی خواهد داشت و برای پیگیری این مساله تنها نیاز به تورق کتاب‌هایی ارزنده چون «تاریخ سینما» نوشته اریک رد نخواهد بود بلکه مقصود غایی، توجه و تعقل در نحوه برخورد روح آدمی است که از سویی رو به جهانی نامیرا دارد و از سویی چشم به چرخه رنگین‌کمان نور و تصویر و صدا می‌گذارد. در این سال‌ها فیلسوفان بسیاری از پدیده شگرف زبان سینمایی سخن رانده‌اند و کتاب‌های بسیاری به خوانش درآمده و نزد هنرمندان مسلمان نیز این پرسش پدید آمده است که چگونه می‌توان گوهر گرانبهای نفس را در ترکیب دلنشینی با ابزاری وارداتی چون سینما قرار داد و راهی به منزل مقصود یافت.  اگر چه متاسفانه در روزگاری به سر می‌بریم که هر کسی با کمترین دانش بصری و آگاهی‌مندی تصویری رزومه‌ای مبنی بر کارشناسی سینما ارائه می‌دهد! و فیلمسازان بسیاری با اولین ساخته سینمایی، خود را تئوریسین این کار می‌دانند اما باید گفت پدیدارشناسی هنر و تشخیص و تطبیق میان ظرف و مظروفی همراستا با هم در عالم نور و شعور، کار هر کسی نیست و ادعاهای واهی در آن کاربردی نخواهد داشت. در این مسیر نیاز به افرادی است که عمری سر در گریبان این نگاه دارند که چگونه می‌توان سلایق را در پیچشی دلنشین از انگاره‌های ذهنی جست‌وجو کرد و روح گریزناپذیر را توسط مدیومی چون فیلم به سمت عالم معنا متصل کرد و در واقع سینما را در خدمت کاشت باورهایی معنوی و برداشتی نیکو از انسانی در پی تکامل به کار گرفت.  در این باره سال‌هاست نظریاتی قابل از سوی نظریه‌پردازان سینما، جامعه‌شناسان، فیلسوفان و اهل فن ارائه می‌شود، برای نمونه می‌توان به نظرگاه هوگو مونشتربرگ، از روانشناسان دانشگاه هاروارد اشاره کرد که اعتقاد داشت فیلم‌های سینمایی به لحاظ ماهیت وجودی‌شان، ناظر بر قوانین ذهن بشری‌اند تا متکی بر قوانین دنیای برون و از این رو نظر بر این داشت که آثار موثر شکل‌یافته در درون فیلمنامه‌ها بر پایه تداعی افکار خلق شده‌اند و از طریق غلبه بر فرم‌‌های دنیای برون، یعنی فضا، زمان و علیت و از طریق انطباق رویدادها با فرم‌های دنیای درون، یعنی حواس، حافظه، تخیل و عاطفه، داستان نوع بشر را به ما می‌گویند. جدا از فهم فلسفی این نگاه و جهان ابژکتیو و سوبژکتیوی که نیاز به نوشتاری مستقل دارد، افرادی نیز در سیمای انسانی مسلمان و دغدغه‌مند در سودای هنری متعالی نکته‌ها برافراشته‌اند که از جمله می‌توان رجوعی کرد به اندیشه‌های لذتبخش سیدمرتضای اهل قلم که در پندار و روش فیلمسازی خود بر این مسیر حرکت کرد تا جوهره و روح این تکنولوژی غربی را شناخته و آن را به نفع ارزش‌ها و اندیشه‌های اسلامی به تسخیر درآورد.  تاملی در اندیشه‌های مردی دانا و سینماگری متعهد چون شهید سیدمرتضی آوینی، همراهی در مسیر واگویه‌سازی این اندیشه خواهد بود که چگونه می‌شود در نظامی که با اعتقادی راسخ به اندیشه‌های والای اسلام ناب محمدی شکل گرفته است، سینمایی همسان را به تماشا درآورد و عصاره‌ای از ابزار گرانبهای سینما را جهت نقش‌نمایی وجود متعالی آدمی به کار گرفت و این فرق سینماگر اسلامی و سینماگر بی‌دغدغه‌ای است که تنها به دنبال فعالیتی صنعتی است و نیز تفاوت مهم منتقد صاحب درد با شخصی است که تنها می‌خواهد همچون کارمندی با هزار زور صفحه‌ای را پر کند! و باید دانست که حرکت در مسیر سینمای اسلامی فهم یوسف‌مندی می‌خواهد که در راستای «لقد کان فی قصصهم عبره لاولی الالباب» باشد تا هر نوع حرکتی را در راه الهی ببیند.  در این مسیر پرسشی قابل تامل از سینماگرانی خواهد بود که در سرزمینی برآمده از اخلاص و عشق فعالیت می‌کنند و سینمای‌شان نسبتی با جهان انسانی رو به تکامل و همدلانه با آفتاب اسلام ندارد! پرسشی اساسی که سال‌ها پیش رهبر فرزانه انقلاب اسلامی در دیدار هنرمندان مطرح کرده و فرمودند: «شما به‌عنوان یک فرد انقلابی اصلا چرا برای سینما کار می‌‌کنید؟ اگر چنانچه قرار باشد این سینما محتوای انقلابی یا محتوای اسلامی نداشته باشد، باز هم برای سینما کار خواهید کرد؟ روشن است که نه. پس کسی که با انقلاب همساز و همدل است، سینما را برای محتوایی می‌خواهد که از این انقلاب الهام گرفته است».


Page Generated in 0/0054 sec