میکائیل دیانی: مذاکره پشت مذاکره و جلسه پشت جلسه راه 2 سال و نیم اخیر بود که دولت برای گشایش اقتصادی انتخاب کرده بود. نتیجه تمرکز همهجانبه دولت در تمام عمر رفته از آن به برجام ختم شد اما برجام کارآمدیهای لازم را نداشت. اگرچه رفت و آمدهای دیپلماتیک بیشتر از قبل شده است اما هنوز هیچ کشوری حاضر به مبادله با ایران نیست و مناسبات اقتصادی در کشور تغییری نکرده است، رکود و عدم تولید هست و همچنان چرخ اقتصاد نچرخیده است.
دولت معتقد است سوئیفت باز شده و روی کاغذ هم مشخص است که سوئیفت باز شده اما به قول رئیس بانک مرکزی «تا به اینجا ایران تقریبا هیچ چیز از اجرای توافق هستهای به دست نیاورده است» و مسیری که پیش رو داریم نیز نشان میدهد هیچ چیز به دست نخواهد آمد؛ چرا که آمریکاییها همه کشورها را از معامله با ایران میترسانند و آنها را تهدید میکنند در صورت معامله با مشکل مواجه خواهند شد!
برای ناظر ایرانی که 3 سال پیش با این شرط که «چرخ سانتریفیوژ بچرخد؛ چرخ اقتصاد هم بچرخد» به روحانی رأی داده و از مبانی نظری دولت به این نتیجه رسیده است که «تعامل با غرب و همگرایی با آن منجر به حل مشکلات اقتصادی خواهد شد» 2 سوال مطرح است: چرا با وجود برجام و کاغذی که امضا شده بانکهای جهان از مبادله هراس دارند؟ و آیا اساسا دولت تنها باید از این مسیر برای گشایشهای اقتصادی و تجاری اقدام میکرد؟
این را همه موافقان و مخالفان ایده مدیریتی دولت یازدهم متفقالقول میگویند که گذاشتن همه تخممرغها در یک سبد و بالا بردن دستها به نشانه تسلیم شدن به مسیر مذاکرهای که منجر به توافق به هر قیمتی شود، بزرگترین اشتباهی بود که دولتمردان انجام دادند و همین مساله هم باعث شد دست برتر در مذاکرات و نتایج مذاکره طرف مقابل باشد. وقتی مبادلات کشور با
یکی ـ دو ارز خارجی صورت بگیرد و مهمترین آن هم دلار آمریکا باشد و همه مبادلات جهانی در صورت برقراری باید یک چرخ در فدرال رزرو آمریکا بزند و دلار از آنجا جا به جا شود، یعنی حتی اگر برجامی هم امضا شود، با تهدید آمریکا و مبادله با ارز آمریکایی قدرت در اختیار اوست.
بسیاری از کشورهای دنیا امروز مبادلات خود را از راه جایگزین ارز کشور ثالث انجام میدهند که فشار تحریمی یا مشکلات بین کشورها در مبادلات تجاری آنها اثرگذار نباشد. پیمان پولی دوجانبه همان راهحل جایگزینی است که دولت میتواند با استفاده از آن فشار آمریکا را بیاثر کند، چرا که ارز آمریکا در مبادلات دخالتی ندارد. پیمان پولی دوجانبه یعنی استفاده همزمان از ۲ پول ملی کشورهای مبدأ و مقصد در تجارت و تامین مالی بین 2 کشور به گونهای که نیازی به ارز ثالث نباشد. برای اجرایی شدن این پیمانها نیاز است بانکهای مرکزی کشور مبدأ و مقصد در تجارت، وارد مذاکره با یکدیگر شده و پیمان پولی دوجانبه را امضا کنند.
بعد از امضای پیمان پولی دوجانبه بین بانکهای مرکزی، تجارت 2 کشور چگونه مدیریت میشود؟ در ابتدا یک «حساب ویژه» در ایران و یک «حساب ویژه» در کشور مقصد توسط بانکهای مرکزی نزد یکدیگر افتتاح میشود. ایجاد اشتراک مفهومی در مورد «حساب ویژه» نقشی کلیدی دارد. عملیات حسابداری برای این «حساب ویژه» براساس یک دارایی ارزشمند باثبات انجام میشود؛ بهعنوان مثال داراییهایی همچون طلا، نفت، SDR (واحد پولی صندوق بینالمللی پول)، دلار، یورو و امثالهم میتوانند کاندیدای حسابداری «حساب ویژه» باشند.
در علم اقتصاد گفته میشود پول دارای ۳ کارکرد است: ابزار پرداخت؛ مبنای محاسبات؛ ابزار ذخیره ارزش. این حساب ویژه تنها مبنای پرداختی است نه ابزار پرداخت و بانکهای 2 کشور با بودجه خود پرداخت را انجام میدهند و هیچ کشور ثالثی در مبادلات دخالت ندارد. در این حالت اگر پول ملی یک کشور دچار افت ارزش شود، کشور مقابل متضرر نمیشود، چرا که اعتبار کشور مبدأ در کشور مقصد (و برعکس) به صورت «معادل یورو» بوده است و نه به پول ملی کشور مقصد.
چند هدف میتوان از پیمان پولی دوجانبه داشت: 1- انتقال ارز 2- آزادسازی ارز 3- مدیریت نوسانات نرخ ارز 4- کاهش هزینه تبادل ارز 5- استفاده از پول ملی در تجارت خارجی؛ که 2 مورد اول تحت تاثیر تحریمهای غرب است و 3 مورد بعدی درباره همه کشورها موثر است و ویژه شرایط ایران نیست. پیمان پولی دوجانبه در شرایط غیر تحریمی هم باید پیگیری شود همانطور که در کشورهای دیگر هم در شرایط کاملا غیرتحریمی شکل گرفته و حتی کشورهای متحد آمریکا مثل کره جنوبی، ژاپن، امارات، قطر و کانادا به طور جدی در حال گسترش پیمانهای پولی دو و چندجانبه هستند. پیمان پولی دوجانبه میتواند گرهگشای تجارت خارجی کشور ما باشد و جایگزین مسیری باشد که 2 سال و نیم همه ظرفیتهای اقتصادی کشور را بلاتکلیف گذاشته بود. تاکنون نزدیک به 60 پیمان پولی دوجانبه برای حذف دلار از مبادلات تجاری بینالمللی امضا شده است که کشورهای مختلف از طریق آن سطح تجارت بینالمللی خود را افزایش دادهاند بدون اینکه فشاری از سوی آمریکا بر این مبادلات کارگر باشد. چین، عراق، امارات، افغانستان، هند و ترکیه طرف قرارداد سهچهارم حجم مبادلات خارجی ایران هستند که مبادله با آنها از طریق دلار صورت میگیرد و صرفا بستن پیمان پولی دوجانبه با آنها میتواند تقریبا مشکلات اساسی ایران را در مبادلات بینالمللی حل کند. کشورهایی که بیش از 500 میلیون دلار با ایران تجارت دارند، 16 کشورند که نزدیک به 80 درصد واردات ما را پوشش میدهند و اگر ما با این کشورها پیمان پولی دوجانبه امضا کنیم، قسمت عمدهای از مشکل تحریم حل خواهد شد و نیاز چندانی به یورو و دلار برای تجارت خارجی نخواهیم داشت. این کشورها عمدتا هم رابطه مناسبی با جمهوری اسلامی دارند و هم خود پیمانهای پولی دوجانبه و چندجانبهای را امضا کردهاند و بخش عمدهای از تجارت بینالمللی خود را معطوف به این نوع نوین از تجارت کردهاند که از جمله آنها میتوان به چین، عراق، امارات، افغانستان، هند، ترکیه و روسیه اشاره کرد.
جالب توجه است که برخی از این کشورها درخواست عقد پیمان پولی دوجانبه را نیز دادهاند اما دولت که همه تلاشش را صرف تعامل با آمریکا کرده کمترین توجهی نیز به این مساله ندارد. امروز 160 روز از درخواست رسمی آقای پوتین برای حذف دلار بهعنوان ارز واسط از مبادلات تجاری ایران و روسیه میگذرد و در این مدت اقدام خاصی از سوی بانک مرکزی ایران برای کاهش وابستگی تجارت ایران و روسیه به ارزهای غربی مشاهده نشده است. بانک مرکزی ایران و اساسا دولت یازدهم و دولتهای پیشین با این کار در مقاومسازی سیستمهای بانکداری خارجی کشور و کاهش وابستگی به ارزهای غربی اقدامی انجام ندادهاند. این در حالی است که بیش از یک چهارم تجارت خارجی چین با پول ملی این کشور (یوآن) تسویه میشود و این کشور سیستم جایگزین سوئیفت، (CIPS) را نیز راهاندازی کرده است، بدون اینکه فشار تحریمی خاصی را تحمل کرده و تحریم بر مبادلات اقتصادیاش اثرگذار باشد. دولت اگر به جای 2 سال و نیم مذاکره برای عقد برجام تاکنون با همان 6 کشور مذاکره کرده و پیمان پولی دوجانبه را منعقد کرده بود دیگر فشار تحریمها نیز بیاثر شده بود.