در اکتبر سال 1962 کسی در واشنگتن نمیدانست رهبر اتحاد جماهیر شوروی، «نیکیتا خروشچف» اعتقادی به «حمله اول» - با این مفهوم که مسکو حمله هستهای عظیمی را علیه نیروهای هستهای آمریکا انجام دهد- و در نتیجه مواجه شدن با جنگ نداشت. چرا این مساله مهم بود؟ به این دلیل که سیاستگذاران آمریکا قبل و بعد از سال 1962 میلیاردها دلار برای اضافه کردن به موشکهای هستهای بالستیک بین قارهای و زیردریاییهای استراتژیک و سیستم ضدموشکی به زرادخانههای آمریکا صرف و در تلاش برای ساخت سیستم ضدموشکی میلیونها دلار دیگر را نیز هزینه کردند و هنوز نیز این هزینهها ادامه دارد. در جنگ سرد مهمترین اولویت، آمادگی برای مواجهه با «حمله اول» اتحاد جماهیر شوروی بود. اگر از کنار لفاظیهای 2 کشور بگذریم، در شرایط حاضر واشنگتن درباره عقاید واقعی رهبر عالی ایران آیتاللهالعظمی سیدعلی خامنهای که تصمیم نهایی برای ساخت یا استفاده از این سلاح را در نهایت او باید بگیرد، چه میداند؟ براساس سندی که از بایگانی اسناد حزب کمونیست چکسلواکی به دست آمده و مرکز بینالمللی تحقیقات و مطالعات جنگ سرد ویلسون آن را منتشر کرده است، میتوانیم به 30 اکتبر سال 1962 و به مکالمهای که خروشچف در روسیه با رهبر حزب کمونیست چک داشت، بازگردیم. بحران موشکی کوبا تازه به پایان رسیده بود و خروشچف 2 روز قبل از آن موافقت کرده بود بمبافکنهای روسی و سلاحهای اتمی را از کوبا خارج کند. ایالات متحده نیز موافقت کرده بود به کوبا حمله نکند و منشی رئیسجمهور «جان افکندی» از طریق برادر وی «رابرت کندی» دادستان کل، مخفیانه به سفیر اتحاد جماهیر شوروی در واشنگتن گفته بود بعد از گذشت مدتی، موشکهای ایالات متحده در ترکیه که به سمت جماهیر شوروی نشانه رفته است نیز حذف خواهد شد و هر 2 طرف میتوانستند موفقیت خود را در حل بحران اعلام کنند. براساس اسناد به دست آمده از چک، «نووتنی» بیانیه خروشچف راجع به جزئیات بحران کوبا را آماده کرد. خروشچف مدعی شد موشکهای هستهای شوروی را برای جلوگیری از حمله احتمالی آمریکا به شوروی آماده کرده است. براساس اسناد بهدست آمده از «نووتنی»، زمانی که ایالات متحده موشکهای روسی در کوبا را کشف کرد، رئیس جمهور کوبا، فیدل کاسترو نامهای به خروشچف نوشته و اعلام کرده بود «ایالات متحده ظرف 24 ساعت آینده به کوبا حمله میکند». «کاسترو» در این نامه پرسشی از خروشچف مطرح کرده بود: «میخواهید ما خودمان جنگ اتمی را آغاز کنیم؟» خروشچف گفته بود: «میدانید این حرف یعنی چه؟... کاسترو ظاهرا اصلا نمیداند جنگ اتمی یعنی چه!» خروشچف اضافه کرد: «واضح است که با حمله اول دیگر کسی نمیتواند آمریکا را از جنگ بازدارد و همیشه احتمال یک ضدحمله وجود دارد.... با وجود تمام اینها باید به فکر موشکهای آمریکایی هم بود که در انبارهای زیرزمینی قرار داده شدهاند و ماموران اطلاعاتی ما اطلاعی از جای آنها ندارند. موشکهایی هم در زیردریاییها وجود دارد که به این سادگیها نمیتوان آنها را نابود کرد. اگر خودمان جنگ را شروع کنیم چه چیزی نصیبمان میشود؟ جدای از همه اینها، میلیونها انسان در هر 2 کشور کشته میشوند. حتی به چیزی شبیه به این وضعیت هم نمیتوان فکر کرد». ایالات متحده اما چیزی راجع به دیدگاه خروشچف راجع به این جنگ نمیدانست. به جای آن، تحلیلگران آمریکایی تلاش مسکو برای ساخت موشکها و سکوهای پرتاب موشک بالستیک را میدیدند و عقیده داشتند مسکو در حال آماده باش برای حمله به آمریکاست. ایالات متحده نیز جنگ سرد خود را به چشم جنگ سهگانه موشکهای قارهپیما، زیردریاییها و بمبافکنهای هستهای میدید که در راستای اجرای استراتژی «تخریب متقابل و مطمئن» این هدف را دنبال میکردند که به حیات خود بعد از نخستین حمله ادامه داده و ضربه ویرانگر متقابل را اجرایی کنند. با ندانستن اهداف واقعی و متقابل 2 کشور، هر 2 کشور در مسابقه تهیه تسلیحات استراتژیک 10هزار کلاهک هستهای ذخیره کردند که به مرور زمان و طی 40 سال به سطح پایینتری رسید. سند دیگری از کاخسفید نیز در این دوره وجود دارد که یادداشتی از جلسه توجیهی کاخسفید در 21 اکتبر 1962 است که در آن مطرح شده است برای از بین بردن موشکهای اتحاد جماهیر شوروی در کوبا فقط در روز اول باید صدها ماموریت هوایی توسط نیروی هوایی ایالات متحده انجام شود. در این جلسه به رئیس جمهور کندی، «رابرت کندی» و «رابرت مک نامارا»، وزیر دفاع گفته شده بود: «حتی در مطلوبترین شرایط احتمال اینکه این موشکها به طور کامل از بین بروند وجود ندارد».
بخشی از مقاله والتر پینکس، ترجمه ثمانه اکوان
منبع: واشنگتن پست