printlogo


کد خبر: 157253تاریخ: 1395/2/21 00:00
آرایش غلیظ در شب‌های پسابرجام!

مهدی جابری: چرخش ریمل به جای سانتریفیوژ، پن‌کیک در ازای کیک زرد، شیرپاک‌کن در برابر آب سنگین، ناخن مصنوعی به جای مشت‌های گره‌شده، خط‌چشم در برابر چشم‌انداز، برق ناخن در ازای دانش هسته‌ای و سفورای فرانسه به جای تاسیسات نطنز!  غربی‌ها هرآنچه را بد می‌دانند، به بهانه دفاع از آزادی به بازار ایران می‌فرستند! لوازم آرایش از همین محصولات دولبه است که هم می‌تواند ایرانی‌ها را به بیماری ظاهربینی و خودنمایشی مبتلا کند و هم اینکه مقابله با آن می‌تواند فریاد بلند به اصطلاح آزادی‌خواهان را به دنبال داشته باشد.
17 میلیون ایرانی تقریبا 11 هزار میلیارد تومان در سال برای خرید محصولات آرایشی هزینه می‌کنند؛ محصولاتی که از فرانسه، آلمان، انگلیس، اسپانیا، ایتالیا، ترکیه و برخی کشورهای عربی از مجاری قانونی و غیرقانونی وارد کشورمان می‌شود تا افتخار و رتبه نخست را در خاورمیانه برای ایران به همراه داشته باشد و همچنین رتبه پنجم تا هفتم جهانی را نصیب ما کند! رتبه‌هایی که البته در پسابرجام ارتقا یافته تا کسب مقام نخست جهانی در مصرف لوازم آرایش برای ایرانی‌ها دور از دسترس نباشد!
این روزها که دولت ایران لابه‌لای سیاهه توافق به دنبال روزنه‌ای از امید می‌گردد، فرانسه در اندیشه صادرات رنگ مو به ایران است. دولت ما در دوسوی پرانتزهای متن توافق به گشایش اقتصادی می‌اندیشد اما آنها خط ابرو و نرم‌کننده مو به ما تحویل می‌دهند! تا جایی که خبرگزاری فرانسه (AFP) با چشم و ابروی دختران و زنان ایرانی جمله می‌سازد و این تیتر را برمی‌گزیند: «درخشش لوازم آرایش فرانسوی بر صورت زنان ایرانی بعد از توافق هسته‌ای»! همین کار را رویترز هم انجام می‌دهد و از استقبال چشمگیر ایرانی‌ها از محصولات سفورای فرانسه سخن می‌گوید! یک مجله آمریکایی (فورچون) نیز این‌طور به دستاوردهای برجام برای ایران اشاره می‌کند: «پس از توافق هسته‌ای و رفع تحریم‌ها، معروف‌ترین و بهترین محصولات آرایشی مرتبط با مو و صورت به ایران سرازیر شده است!»
تحلیل غربی‌ها و اذعان آنها به دستاوردهای مبتذل و ناچیز توافق هسته‌ای از جمله افزایش صادرات محصولات آرایشی به ایران، بار دیگر نشان می‌دهد «حنای برجام رنگ ندارد!»
همچنین مشخص شد دولتی که با شعار برد- برد به دنبال اصلاح ابروی اقتصاد بود، اکنون باید در پی «جراحی چشم» باشد!
آرایش غلیظ و پرهزینه میلیون‌ها ایرانی، آن هم دقیقا در روزگاری که آمریکا و غربی‌ها بیش از پیش مشغول آرایش نظامی برای طراحی و راه‌اندازی جنگ نرم و سخت علیه ایران هستند، زنگ خطری برای جامعه و مدیران اجرایی ما است. این مساله ثابت می‌کند ما (به عنوان مردم) نیازمند دریافت آموزش‌های شهروندی هستیم؛ آموزش‌هایی که شیوه صحیح «دیده شدن» با ابزار آگاهی، علم و دانش را به ما بیاموزد و آن را جایگزین خودنمایی با محصولات آرایشی کشورهای غربی کند؛ همان محصولاتی که در اروپا خریدار ندارد اما در ایران بسیاری برای آن سر و دست می‌شکنند.
به راستی راز نهفته در صورت‌های ساده و بی‌آرایش مردم اروپا و صورت‌های رنگ‌شده ما در ایران چیست؟ چرا آرایش مجریان بی‌بی‌سی فارسی پررنگ و مشخص است اما در چهره مجریان بی‌بی‌سی جهانی نشان کمتری از تلاش برای خودنمایی به چشم می‌آید؟ پیام آنها برای مردم ایران چیست و عرصه مبارزه به کدام جبهه منتقل شده است؟
از نظر ایده‌پردازان غربی و طراحان جنگ نرم علیه ایران، لوازم آرایش فرصت و عرصه خوبی است برای به چالش کشیدن کشورمان با بهانه و ابزار «آزادی و حقوق‌بشر»؛ چراکه یکی از معانی اصلی حقوق‌بشر برای اروپایی‌ها، آزادی مردمان‌شان در رسیدن به مدارج علمی و ارتقای دانش و سطح شعور و آگاهی‌شان است اما (از نگاه مسموم و معنادار آنها) آزادی در ایران معنایی جز آرایش و خودنمایی و ظاهربینی ندارد! در حقیقت آنها تلاش می‌کنند با پررنگ کردن مباحث و جنجال‌های آرایشی در ایران، فضایی برای مقابله طبیعی نهادهای نظارتی و قانونی ایران با این ناهنجاری فراهم کنند و در مرحله بعد، مدعی برخورد حاکمیت با آزادی ایرانی‌ها شوند! حال اما طراحان چنین مصاف‌ها و آوردگاه‌هایی باید به این سوال پاسخ دهند: آیا کسب رتبه نخست در مصرف لوازم آرایشی را برای جوامع و کشورهای خود می‌پسندند؟ چگونه است که خودشان به رتبه‌های 40، 50، 60  و بالاتر اکتفا کرده‌اند؟! آیا آنها حاضرند قلم، دفتر، اندیشه، علم و دانش (هسته‌ای) خود را با مداد لب، مداد چشم، سایه، ضدآفتاب، رژگونه و فرمژه تاخت بزنند؟
حقیقت تلخ در جامعه امروز ما این است که سرانه 4-3 دقیقه‌ای مطالعه‌مان جایی برای افتخار و کسب رتبه جهانی باقی نگذاشته است اما سرانه مطالعه در همان کشورهایی که بیشترین محصولات آرایشی را به بازار ایران می‌فرستند بین 25 تا 55 دقیقه است! آنها کتاب‌های علمی می‌خوانند اما از ما انتظار دارند سرانه مطالعه‌مان در حد «خواندن جلد محصولات آرایشی» باشد!
امروز بیشترین و ضروری‌ترین نیاز ما فرهنگسازی و تلاش برای افزایش آگاهی و درک تمام اقشار جامعه است و از آنجا که اکثریت مردم ما از زمینه‌های ذاتی برای اصلاح رفتار و الگوی مصرف برخوردارند می‌توان با برشمردن اهداف نهفته در این جنگ نرم، آنها را از ابعاد پیچیده این ماجرا آگاه کرد.
از سوی دیگر اما «ریش و قیچی» برای کاستن از آمار واردات و مصرف محصولات آرایشی در دست دولت است؛ دولتی که البته برای به دست آوردن صفرهای اقتصادی در برجام و پسابرجام، از حوزه فرهنگ غافل شده است. آری! 27 دی‌ماه94 روز انتقال تجهیزات جنگی از جبهه اقتصاد به جبهه فرهنگ بود؛ به عبارت دیگر در روزهایی که دولتمردان ایران مشغول جشن، شادی و پایکوبی برای «هیچ» بودند، عرصه نبرد جابه‌جا شد و اگر ما هوشیار نباشیم، ضربه‌ای سخت خواهیم خورد، چراکه جبران خسارت‌های ناشی از شبیخون فرهنگی بسیار سخت و پیچیده‌تر است.


Page Generated in 0/0114 sec