printlogo


کد خبر: 157444تاریخ: 1395/2/25 00:00
انقلابی نیستند،اسلام انقلابی را هم برنمی‌تابند!

محمدحسن خلیلی‌مجد: خیالی نیست. حالا دیگر می‌گویند قائل به اسلام انقلابی نیستند! از اولش هم نبودند، البته! ادا درمی‌آوردند، کاسبی بود و بسیجی می‌دانست. بسیجی اهل خودنمایی نبود؛ که اگر بود و می‌گفت، این دهن‌دریده‌ها خفقان می‌گرفتند. بسیجی بی‌ادعا، هر چه دارد گذاشته است پای انقلاب و خونش از قلاویزان تا سارایوو و از پنجشیر تا حلب، بر زمین ریخته! تا تاریخ بر مظلومیت او شهادت دهد و نسل ما صدقه‌سرش ذلیل نامیده نشود! تا اینها بنشینند پشت میز و بشوند نخست‌وزیر امام، بشوند فرمانده جنگ، خاطره چاپ کنند و نسخه انقلاب را بپیچند.  بسیجی، سر در گریبان برده و با خدا معامله کرده، طلبی ندارد، خاموش است و به تهمت‌های این دنیاطلبان بی‌بخار لبخند می‌زند. چون می‌داند خدا می‌بیند. اما اگر خروشی را که بر سر خصم می‌کشد بر اینها می‌کشید که، سوراخ موش را قیمت باغ پسته می‌خریدند! کاش دستش بسته نبود بسیجی. کاش می‌شد رخصت دهد پیر انقلاب! حیا نمی‌کنند، می‌بینند فرجام ناخوب تصدی‌های پایان‌ناپذیرشان را. اما مزورانه به مدد گذر زمان و نسیان مردمان و با وعده رتق و فتق گند‌های خودشان دوباره می‌آیند و گند بعدی را می‌زنند تا بمانند و تا بهانه داشته باشند برای متهم کردن. تا باشد موضوعی که قهرمان بسازند و امیرکبیر‌های خودخوانده شوند! 
ابایی ندارند که حتی با دشمنان این ملت و انقلاب هم ائتلاف کنند و مگر نکردند؟! و مگر انتقام طرد شدنشان را از این نظام و مردم نستاندند؟! و مگر سهم بسیجی کتک خوردن کف خیابان‌های شهر نشد؟! حالا خودشان را به آن راه زده‌اند و طلبکارانه به جلو فرار می‌کنند و شعار رفع حصر 
می‌دهند. این خوی همیشه طلبکار اینهاست که می‌سوزاند جگر را و الا بسیجی که اهل گروکشی و آبروبری نیست. کاش ساکت می‌شدند، ریه‌های مجروح مجاهدان دیگر تاب استنشاق هوای آلوده به طعنه‌های اینها را ندارد! 
آخر کسی هم اگر قرار باشد طلبکار باشد حتما این بزدلان حاجی تپلف نیستند. چه کنیم که طلبکار شده‌اند؟! چه کنیم که هر چه صدقه‌سر مردان نبرد، خوردند و خوابیدند و مال و منال اندوختند، همه را  تجهیز دهان‌ها‌شان کرده‌اند. بسیجی 
می‌نگرد و تو نیز این سالکان نگر که چه با پیر می‌کنند... پیر بسیجیان می‌گفت ببینید دهان‌های با حقد و غضب گشوده‌شده‌شان و دندان‌ خاییدنشان به خشم را، علیه این انقلاب و دلبستگانش. خیالی نیست. اما درد اینجاست که این حنجره‌ها طوری وانمود کرده‌اند که گویی هر چه هست از اینهاست و هر چه نیست از مجاهدان انقلابی است! طوری که انگار اکسیر و کیمیا دارند!
زهی خیال باطل! کدام اکسیر، اینها تنها جام زهر می‌شناسند! بتن می‌شناسند، پلمب کردن بلدند... 
جز قلب تیره هیچ نشد حاصل و هنوز/ باطل در این خیال که اکسیر می‌کنند...
فراموش کرده‌اند اگر بسیجی نبود، کارشان به داعش نمی‌رسید، همان بعثی‌ها امروز کف پوتین‌شان را با کرک پس کله اینها برق می‌انداختند. طوری حرف می‌زنند انگار تدبیرشان را ندیده‌ایم. زانو زدنشان را ندیده‌ایم، نفهمیدیم بازی خوردنشان را، حماقت‌های داهیانه‌شان را ندانستیم! و نمی‌دانیم که فریب روی فریب خوردند! هر چند ما را اما محرم ندانستند و دروغگویانه دشمنی‌ها را توجیه کردند. تا خود چه تدبیر کنند! 
ما از برون در شده مغرور صد فریب/ تا خود درون پرده چه تدبیر می‌کنند
حالا هم که جگر جنگیدن با داعش را ندارند، قاسم سلیمانی یک دفعه شد قهرمان! او تا به حال کجای تحلیل‌هاشان بود؟ به او هم معتقد نشده‌اند فقط می‌دانند اگر حاج قاسم نبود، تا حالا ویدئوی فوتبال با کله‌شان در یوتیوب 70 میلیون ویو خورده بود! می‌ترسند و مجبورند پشت سردار پنهان شوند. خودشان که می‌دانند خبری نیست، که امیرکبیر نیستند، که می‌ترسند، که ذلت‌پذیرند، و بسیجی را می‌بینند که مردانه می‌خروشد و رقص مرگ می‌کند. و آزاد است و معلوم است که حسادت می‌کنند، بر نفس سلیم او و چشم دیدنش را ندارند. دیوار بسیجی از همه کوتاه‌تر است برای تخلیه این عقده‌های فروخورده؛ که او نجیب است و زبان در کام دارد. در دنیای مجازی و بر صفحات سیاه روزنامه‌هاشان و در پشت تریبون، بسیجی را خشونت‌طلب می‌خوانند و داعش داخلی!  می‌گویند قاتل مطهری اسلام انقلابی بود! نمی‌گویند مطهری را به خاطر مقدمه کتاب علل‌ گرایش‌ به مادیگری کشتند! به خاطر مبارزه با همان ژنرال پوپر خودشان! به خاطر حماسه حسینی! به خاطر همان اسلام انقلابی. 
خیالی نیست، می‌دانید، از مرگ که دیگر گریزتان نیست! این تنها راه کنده‌ شدن‌تان از قدرت! فقط بدانید ما انقلابی هستیم و خواهیم ماند، با خیال ناراحت بمیرید...

Page Generated in 0/0193 sec