printlogo


کد خبر: 157492تاریخ: 1395/2/26 00:00
درباره یک «چرچیل» نامشهور

سکینه کریمی: «جورج چرچیل» در تاریخ 14 آگوست 1877 متولد شد. وی فرزند «هنری آدریان چرچیل» و برادر «آلفرد فرانسیس چرچیل» و «سیدنی جان‌الکساندر چرچیل» بود. او تحصیلاتش را به صورت خصوصی گذراند و با «موریل» دختر سر «آلفرد ایست» (عضو توپخانه سلطنتی بریتانیا) ازدواج کرد و از وی صاحب 2 پسر شد. وی از سال 1848 در سفارت و کنسولگری‌های مختلف انگلیس در ایران خدمت کرد و متخصص مسائل ایران در وزارت خارجه انگلیس بود که مشاغل وی به اختصار در ذیل ارائه می‌شود: از هفتم آوریل 1903 کفیل دبیرخانه شرقی سفارت تهران، دبیر شرقی سفارت از آوریل 1907، خدمت در وزارت خارجه از یازدهم مارس 1919، به عنوان دبیر دوم در ایران تا پایان جنگ جهانی مشغول به خدمت بوده است، عضو هیأت انگلیسی همراه «احمد شاه» در طول بازدید از انگلستان جهت تنظیم قرارداد (نظامنامه) 1918بوده که در همین سال به وی نشان درجه یک شیر و خورشید ایران اعطا می‌شود، وی سپس بین سال‌های 1919 تا 1924 به بخش شرقی وزارت خارجه منتقل می‌شود. سرکنسول بریتانیا در الجزایر از 1924 تا 1927 بوده و در سال 1937 بازنشسته می‌شود و مجدداً از سال 1939 تا 1941 از سوی وزارت خارجه به خدمت خوانده می‌شود.  چرچیل‌ها 4 برادر بودند که 3 تن از آنها در ایران مأموریت داشتند. جورج چرچیل فارسی را خوب می‌دانست و ثلث را خوش می‌نوشت. بالغ بر 10 هزار بیت از حافظ، سعدی، مولوی و فردوسی را از بر داشت و هنگام سخن به مناسباتی آن ابیات را شاهد می‌آورد. در امور، بسیار کنجکاو و دقیق بود و با تمام خانواده‌ها (اقشار مملکتی) آمیزش داشت. نفایس زیادی به مرور از عتیقه‌جات و کتب قدیمه گرد آورد و به موزه انگلستان فرستاد به طوری که در موزه معروف لندن قسمتی را «چرچیلاد» نام نهاده و اشیای جمع‌آوری شده وی را در آن محل گذارده‌اند. چرچیل درباره عزل و برکناری «اتابک» گزارش محرمانه‌ای به انگلیس ارسال کرد مبنی بر اینکه روحانیت را باید ضد اتابک تحریک و آماده کرد و به این ترتیب به همراه سر «آرتور هاردینگ» به بغداد و نجف سفر و با عده‌ای از علما دیدن کرد و در آنجا موفق شد اتابک را تکفیر کرده، موجبات استعفای وی را از صدارت ایران مهیا کند. وی در جریان مهاجرت ساختگی به قم برای گرفتن مشروطه به همراه مهاجران به نام «آخوند طالقانی» در خدمت علما به قم رفت.پس از اینکه اتابک به قتل رسید جورج چرچیل با «صنیع‌الدوله» مذاکرات محرمانه‌ای داشت. در این جلسه صنیع‌الدوله اظهار داشت قتل اتابک براساس مدارک و شواهد کار «سعدالدوله» بوده است و کسی که در جریان سوءقصد دستگیر شد پسر «عباسقلی‌خان آدمیت» رئیس یکی از انجمن‌های مخفی در تهران بود. صنیع‌الدوله در این مذاکره ایمان قلبی داشت این اشخاص مطمئناً از پشتیبانی محرمانه شاه هم بهره‌مند هستند و از آنجایی که ممکن بود کشف قضیه منجر به کشف هویت بعضی رجال عالیرتبه کشور که در این قضیه دست داشتند، شود مرتکبان حقیقی را که در جریان سوءقصد دستگیر شده بودند آزاد کرد.  به توپ بستن مجلس و دستگیری رهبران نهضت مشروطیت، سفارت انگلیس را در تهران بدین فکر انداخت که با همکاری سفارت روسیه دقیقاً به وضع مشروطه‌خواهان رسیدگی کند و ضمناً از نزدیک از هدف و نیات «محمدعلی شاه» مطلع شود. بدین منظور قرار شد «چرچیل» و «بارانوسکی» به اتفاق به دیدار شاه در باغشاه رفته و این ملاقات روحیه شاه را کاملاً بر آنان روشن کرد که وی با مجلس کینه و عداوتی ندارد و اقداماتی که به عمل آورده مستقیماً متوجه انجمن‌های سرکش و برهم زننده صلح است. به همین خاطر چرچیل به درخواست اداره تلگراف «هنداروپ» و نیز درخواست بانک شاهی درباره افزایش نفرات نگهبان شاه قول مساعد داد. چرچیل در جریان عزل «محمدعلی میرزا» و نصب احمد شاه و تصفیه‌حساب وی یکی از امضاکنندگان از طرف انگلیس به همراه «بارانوسکی» بود. چرچیل 2 بار موجبات آزادی و کشته نشدن «ناصرالملک» را فراهم کرد؛ یک‌بار وقتی که محمدعلی‌شاه دستور توقیف وی را داده بود و از طریق ناصرالملک مطلع شد و بلافاصله به حضور شاه رفت و اظهار داشت به دلیل اینکه ناصرالملک دارای نشان و حمایل از طرف دولت انگلیس است، چنانچه قرار است آسیبی به وی برسد باید دولت انگلستان از موضوع مطلع باشد تا عناوینی را که به او داده پس بگیرد. این اخطار شدیداللحن، شاه را نگران کرد و دستور آزادی او را داد. بار دوم پس از کشته‌شدن «امین‌السلطان» و درخواست اکثریت مبنی بر پذیرفتن رئیس‌الوزرایی از جانب ناصرالملک از آنجایی که درباره وی دسایسی در پشت پرده وجود داشت تا اینکه دستور به توپ بستن مجلس از جانب شاه صادر و نیز توقیف وی را در پی داشت، مداخله چرچیل موجب آزادی وی و اعزام او به فرنگستان شد.
منبع: موسسه مطالعات و تدوین تاریخ معاصر


Page Generated in 0/0049 sec