مجالس عارفان نقش بسزایی در تکوین و گسترش تعالیم تصوف و عرفان اسلامی داشته است و علاوه بر اینکه بسیاری از تعالیم و تجارب معرفتی و طریقتی مشایخ صوفیه از طریق همین مجالس به مریدان انتقال مییافت، گزارش محتوای آنها نیز یکی از گرانبهاترین میراث معرفتی ما به شمار میرود، چنانکه بخش قابل توجهی از کتابهای تصوف و تذکرهها و طبقات عارفان را گزیده این مجالس تشکیل داده است. به گزارش تسنیم، تاکنون مجموعههای مختلفی از مجالس عرفا منتشر شده است که از جمله این موارد، کتابی است تازه انتشار یافته با عنوان «مجالس عارفان» به کوشش اکبر راشدینیا. نویسنده در این اثر 22 مجلس نویافته از ابوسعید ابوالخیر، خواجه یوسف همدانی و عارفی ناشناخته را تدوین و از سوی نشر فرهنگ معاصر روانه بازار کتاب کرده است. ارزش این اثر در این است که مصحح، کتاب را براساس تکنسخه موجود تدوین و ارائه کرده است. گاه این مجالس وجهی از عارفان حاضر را بیان میکند که تاکنون چنین جنبه و وجهی از آنها در آثاری که پیش از این از آنها منتشر شده، دیده نشده یا کمتر پرداخته شده است. افزون بر این، کتاب حاضر از وجه ادبی و لغتشناسی نیز مهم است؛ گاه در خلال مجالس یاد شده، ابیاتی مطرح میشود- چنانکه رسم عرفا بر این بوده است- یا واژه یا تعبیری بیان میشود که دیدگان پژوهشگران کمتر به آن برخورده است.
کتاب «مجالس عارفان» بر محور 2 عارف نامدار ابوسعید ابوالخیر و خواجهیوسف همدانی بنا نهاده شده است. نگاه و تأمل بر مجالس یاد شده، وجوه جدیدی از زندگی و شخصیت این 2 عارف را نشان میدهد. به عنوان مثال، آنچه از حکایات اسرارالتوحید که براساس سخنان شیخ ابوسعید ابوالخیر تدوین شده، برمیآید، ذکر کرامات شیخ براساس ذهنخوانیهای اوست که در مجلس رخ میدهد اما در کتاب حاضر وجه دیگری از او به نمایش در میآید. نویسنده کتاب در اینباره میگوید: اما شاید مهمترین ویژگی این مجالس در این باشد که به ما در شناخت چهره واقعی ابوسعید و خواجه یوسف همدانی و دغدغههای معرفتی و طریقتی آنها کمک میکند. اطلاعات ما از این عارفان بیش از اینکه برگرفته از مستندات تاریخی باشد به تذکرهها و مقاماتی مستند است که رسالت اصلی آنها پرداختن به جنبههای معنوی و تعلیمی بوده نه ترسیم چهره واقعی این عارفان. شخصیتی که براساس مجالس ابوسعید در ذهن ما ترسیم میشود با آنچه در کتاب اسرارالتوحید و حالات و سخنان ترسیم شده، متفاوت است. براساس مجالس ابوسعید عارفی است که دغدغه اصلی وی انقطاع از نفس و رسیدن به حق و فنای در توحید است، اما بیشترین همت کتاب «حالات و سخنان» و «اسرارالتوحید» ترسیم چهرهای است افسانهای که بیشترین دغدغه او غلبه بر دیگران با اظهار کرامت و ذهنخوانی است. همین مساله باعث شده مهمترین پژوهشگران درباره زندگی ابوسعید همچون استاد شفیعی کدکنی و فریتس مایر تصریح کنند که: «مساله کرامات مرکز اصلى شخصیت تاریخى و افسانهاى ابوسعید بوده است». در بخشهایی از این کتاب میخوانیم: «همه اوست و او را در آفرینش هیچ انباز نیست. جبار است و کامران است، و کس را یارای آن نباشد که به سر مویی گوید که چرا چنین است؟ همان گاهش نیست کند و نهفته. زمین فرو برد تا از او نه اثر ماند، نه خبر، نه نشان ماند. و این خداوند جز عجز، روی نیست. صارخکی در برابر دوزخ کجا پای دارد. از او درخواست او محال باشد. جز نظاره روی نیست تا او را هر چه خواهد کند. اگر چنانست که با او خواهی که برابری کنی بر نیایی و به محنت و رنج درافتی».