printlogo


کد خبر: 157518تاریخ: 1395/2/26 00:00
از جورج کلونی سودانی تا دی‌کاپریوی ایرانی!

محمد  واعظی: آیا می‌دانید بسیاری از اعراب مسلمان امروز ترجیح می‌دهند به جای پیگیری دقیق اخبار و تحولات مهم جهان اسلام، تسلط بیشتری بر رویدادهای تعریف شده در عالم مشاهیر اعم از خوانندگان و مجریان و ثروتمندان داشته باشند؟! افزایش عجیب و غریب تعداد خوانندگان عرب و تعریف مسابقات سطحی همچون «عرب آیدل»، «صدا» و «اعراب بااستعداد می‌شوند» با سرمایه‌گذاری مالی ثروتمندان عرب آمریکایی همچون ولید بن طلال سعودی در مجموعه شبکه‌های ماهواره‌ای LBC، گروه روتانا، خلیجیه، فاکس و باقی اعضای خانواده سلطنتی سعودی در مجموعه MBC (مرکز پخش خاورمیانه) نقش مهمی در جهت‌دهی به جریانات اجتماعی جهان عرب داشته است. شبکه‌ها و رسانه‌های وابسته نوشتاری این گروه، چیزی جز تماشای 24 ساعته فیلم‌های هالیوودی، شو و کلیپ با مضمون تحریک غرایز جنسی، دعوت مکرر و مداوم به «خوردن» در قالب آگهی‌های فست‌فود‌های آمریکایی و تبدیل شدن به مصرف‌کننده کور برندهای غربی و در یک کلام «زندگی در حاشیه» با پیگیری دائمی اخبار سطحی و بی‌اهمیت سلبریتی‌ها نمی‌خواهند.
 در اغلب رسانه‌های گروه سلطنتی که تسلط بسیار بر جامعه مخاطبان عرب دارند، اخبار جهان اسلام به ندرت و به صورت گزینشی پخش می‌شود و روشنفکران معدود عرب نیز راهی به صحنه چنین شبکه‌های پرمخاطبی ندارند. در چنین شرایطی فرصتی برای پیگیری مطالبات اجتماعی مهم دست نمی‌دهد و «غفلت» فضای ذهنی جوانان و میانسالان را پر می‌کند.
  مهندسی مطالبات اجتماعی
یکی از روش‌های مهندسی جوامع با هدف شکست اهداف و آرمان‌های درونی ایجاد احساس ناامیدی و ناتوانی در بین مردم در میانه راه برای دلسرد شدن از پیگیری مطالبات صحیح با «انصراف آرمانی» است. بزرگنمایی حوادث اجتماعی هیجانی و در عین حال ارائه مکرر اخبار سیاه و منفی از حوزه‌های آرمانی، بتدریج به «سطحی‌نگری عمومی»، «شکست جنبش‌های روشنفکری» و پرهیز از پیگیری مطالبات مهم بر زمین مانده می‌انجامد. این همان پروسه‌ای است که در جوامع عربی که سابقه مبارزه‌طلبی روشنفکران و مردم آنها برای تحقق اهدافی همچون «عدالت اجتماعی»، «خودکفایی ملی» و «استکبارستیزی» چند دهه زودتر از مردم ایران در دوره معاصر شروع شد، به سادگی قابل ردیابی است.
به  دلایل مختلف به نظر می‌رسد نسخه استعمار برای جامعه ایرانی نیز منطبق بر همین نقشه قدیمی است. در طول 2 سال اخیر شاهد تمرکز شدید مطالبات اجتماعی در فضای مجازی بر مسائل سطحی و غیر مهم هستیم. جوسازی پیرامون سرفصل‌های خبری که در زندگی اغلب مردم نقش مهمی ندارد همچون بزرگنمایی مسائل زندگی یک زوج مجری، ماجراهای عشقی یک خواننده زیرزمینی، پرونده یک حیوان‌آزار، دوقطبی‌سازی پیرامون برنامه‌های طنز و وادار کردن روشنفکران و رسانه‌ها و حتی صدا و سیما به نقش‌آفرینی در همین پازل، بخشی از این پروژه می‌تواند باشد.
  سطحی نگری ملی
مردم در برخورد با معضلات اجتماعی حقیقی همچون اختلاف طبقاتی، ورشکستگی تولیدکنندگان با افزایش سرسام‌آور واردات، فساد اداری، خصوصی‌سازی حوزه‌های عمومی همچون آموزش‌وپرورش و بهداشت و درمان و به کل تغییر اهداف و آرمان‌های جامعه انقلابی به تدریج «بی‌حس» شده و زمین حضور خود را تعویض می‌کنند. در چنین شرایطی مطالعه روزانه و شبانه صفحات مد و فشن به جای تاریخ و سیاست و تمرکز بر مهارت‌های زندگی، و مرور صدباره آگهی‌های تجاری- تبلیغاتی  برندهای خوراکی و کامنت‌گذاری میلیونی ذیل صفحات اخبار هالیوود و نظرسازی درباره جریان‌سازی‌های مشکوک پیرامون زندگی افرادی که یک شبه در راس هرم شهرت تعریف می‌شوند، تبدیل به اولویت زیست مردم در فضای مجازی و زندگی حقیقی می‌شود. اگر تا دیروز به حماقت اجتماعی مردم سودان در دنباله‌روی از «جورج کلونی» بازیگر آمریکایی به عنوان رهبر تقسیم این کشور به 2 بخش جنوبی و شمالی می‌خندیدیم و پاکستانی‌ها را به علت در آغوش گرفتن آنجلینا جولی که به خرج لابی جنگ آمریکایی با ماموریت صلح راهی این کشور شد، سرزنش می‌کردیم، باید از کامنت‌گذاری 50 هزار ایرانی ذیل صفحه لئوناردو دی‌کاپریوی عیاش که با یک جمله پیرامون «دریاچه ارومیه» به توصیه گری لوئیس، نماینده ضدایرانی UNDP، خود را به مقام پیگیری مطالبات اجتماعی ایرانیان منصوب کرد، نگران شویم. اما این روند به نفع چه جریانی است؟  
  حاشیه امنیت مفسدان
با یک مثال به تعمیق بحث می‌پردازیم. مجموعه‌ای از شرکت‌های مشهور برگزارکننده میهمانی‌ها و سمینارها و کنفرانس‌های شرکت‌های بزرگ و نهادهای پولی- مالی در اروپا، فهرست لیست خوراکی‌ها و نوشیدنی‌های خود را از سال 2008 تغییر دادند. به این ترتیب که ارائه وعده‌های لوکس تک نفره اعم از خاویار و خرچنگ و نوشیدنی‌های گران‌قیمت را حذف کرده و حتی خدمت گل‌آرایی فضاها را نیز بشدت محدود کردند. مدیران کترینگ‌های غربی هدف از این اقدام خود را بی‌میلی مشتریان اعم از صاحبان شرکت‌های شهیر تجاری و مدیران بانک‌ها و مراکز مالی صاحبنام به ارائه نمایه‌ای مملو از اسراف و ولخرجی در دوره بروز «بحران اقتصادی» اعلام کردند. در حقیقت غربی‌ها بسیار دقت دارند که به اصول «اقتصاد مقاومتی» حتی پس از دوره توسعه یافتگی مقید بوده و ثروت شخصی خود را در حوزه «کسب و کار» خرج ایجاد بحران‌های اجتماعی و ایجاد حساسیت مردمی نکنند. این روند خود نشانه‌ای از اهمیت جدیت رصدگری مردم و رسانه‌ها در حوزه مسائل کلان دارد. این دقیقا خلاف رویه حکام و سلاطین عرب است که بریز و بپاش و حیف و میل بیت‌المال را از حقوق حاکم برمی‌شمارند و اصرار بر نمایش جت شخصی مطلا و کاخ و اشرافی‌گری دارند. مردم در یک جمهوری معتقد به «حقوق مردم»، به اقتصاد مقاومتی و نمایه صیانت از بیت‌المال اهمیت می‌دهند و در یک کشور عقب‌مانده بی‌اعتنا به دموکراسی، با «سطحی‌نگری اجتماعی» به حکم همان سلاطین جور و ظلم خو می‌گیرند.
  مطالبه‌گری صحیح
پس بزرگنمایی مسائل سطحی خواه‌ناخواه وقت و انرژی جامعه را برای تمرکز بر مسائل مهم ضایع کرده و در بحبوحه بی‌هدف و بی‌آرمانی اجتماعی، می‌توان در ذیل شعاردهی پیرامون عمل به نسخه «اقتصاد مقاومتی»، فیش حقوقی میلیونی مدیران دولتی را توجیه کرد. دقیقا به همین دلیل است که کارشناس - مجری بی‌بی‌سی با دفاع از تخلف آشکار، حقوق و مزایای 80 میلیونی مدیران بیمه مرکزی را در دوره «بی‌پولی» و «ورشکستگی احتمالی بیمه‌ها» و اجرای سیاست «ریاضت اقتصادی» دولت روحانی، کاملا منطقی و در رقابت با بخش خصوصی عنوان می‌کند تا جنبش اعتراضی ایجاد شده در جامعه ایرانی با هدف مبارزه با «بی‌عدالتی اجتماعی» و «بریز و بپاش اقتصادی»، هر چه سریع‌تر پایان یابد. در مقابل پرونده «اهمیت برگزاری کنسرت‌های موسیقی» در ایران را به عنوان خط خبری برگزیده، روزها و ماه‌ها ادامه می‌دهد و هرگز به تزئین سالن برگزاری کنفرانس‌های نفتی ایران با دسته‌های گل گران‌قیمت «ارکیده»،  بندهای ضدملی قراردادهای جدید نفتی و مطالبه اجتماعی مهم مردم برای ساماندهی فضای آلوده سایبر نمی‌پردازد.
  مماشات با خائن
در برابر چنین موج تبلیغاتی، بروز جنبش‌هایی همچون مقابله با کانال‌های تلگرامی و اینستاگرامی مروج فحشا توسط مردم، پویش مردمی مطالبه انتشار فیش حقوقی مدیران دولتی برای نظارت بر اجرای قانون مدیریت خدمات کشوری یا تلاش مدنی دانشجویان و نخبگان و روشنفکران در اعمال فشار اجتماعی بر وزارت نفت برای انتشار متن کامل قراردادهای جدید نفتی و اصلاح موارد ضدملی افشا شده، حقیقتا ارزشمند و شایسته تقدیر است اما حقیقت این است که مماشات با جریان ضداجتماعی موازی، به تضعیف بدنه سالم جریان روشنفکری ملی می‌انجامد و با جدایی بخش مهمی از مردم از آرمان‌ها و اهداف مهم اقتصادی و سیاسی در مسیر پیشرفت و تحقق خواسته‌های اساسی جامعه انقلابی، اقلیت محکوم به شکست خواهد بود.  در چنین شرایطی تساهل و تسامح با جریان سازی مشکوک بخشی از دولتمردان غربگرا با «تروریسم فرهنگی» حاکم بر فضای مجازی و تلاش برای تعریف جدید از مطالبات اجتماعی سخیف و سطحی نیز قابل تامل و نیازمند پیگرد جدی اجتماعی است.
  استعداد انقلابی ماندن
رهبر انقلاب پروسه خطرناک «تهی شدن جامعه از آرمان‌ها و اهداف انقلابی» را اینگونه توصیف می‌کنند: «بعضی درخت‌ها سرحالند، بانشاطند، شادابند؛ 10 سال، 20 سال، 30 سال بیشتر عمر نمی‌کنند، بعد پوک می‌شوند! پوک که شدند، احتیاج ندارد که کسی زحمت بکشد برای انداختن آنها، یک باد تندی که بیاید، سرنگون می‌شوند، از کمر می‌شکنند اما درختی که استعداد ماندن دارد، دارای این قدرت و ظرفیت هست که بماند، شما می‌بینید 2 قرن، 3 قرن از عمر این درخت می‌گذرد، سرسبزی او از روز اولی که برگ کرده، بیشتر است و کمتر نیست، نشاط او در بهار، درخت‌های دیگر را هم تحت تأثیر قرار می‌دهد... هیچ وقت نباید خسته بشویم؛ «فاذا فرغت فانصب»، وقتی از کار فراغت پیدا کردی، یعنی کارت تمام شد، تازه قامت راست کن، یعنی شروع کن به کار بعدی؛ توقف وجود ندارد. در راه پیشرفت، توقف ممنوع است؛ خودشگفتی ممنوع است؛ غفلت ممنوع است؛ اشرافی‌گری ممنوع است؛ لذت‌جویی ممنوع است؛ به فکر جمع کردن زخارف دنیا افتادن، برای مسؤولان ممنوع است. با این ممنوعیت‌هاست که می‌توانیم به قله برسیم. ما داریم در دامنه حرکت می‌کنیم. ما هنوز به قله نرسیده‌ایم، با آن فاصله داریم. آن روزی که ملت ایران به قله برسد، دشمنی‌ها تمام خواهد شد. آن روزی که ملت ایران به قله برسد، معارضه‌های خباثت‌آلود به پایان خواهد رسید. ما تا آن روز فاصله داریم. حرکت را باید بی‌وقفه ادامه دهیم».
 


Page Generated in 0/0069 sec