printlogo


کد خبر: 157543تاریخ: 1395/2/27 00:00
زمانی برای تحقق یک آرزو

سعید ملکی : بازخوانی تاریخ ایران عصر قاجار از اهمیت بسزایی برخوردار است؛ چرا که تعاملات و تقابلات ما با غربیان از این دوره آغاز شد. این واقعیتی قابل اثبات است. در واقع، اگرچه تا پیش از این و به عنوان مثال در دوره صفویه، ارتباطات و درگیری‌هایی میان ایرانیان و غربی‌ها (ازجمله پرتغالی‌ها و انگلیسی‌ها) وجود داشت؛ اما مواجهه ما با غرب که سرانجام به وابستگی ما به نظام سرمایه‌داری جهانی منتهی شد، از دوره قاجار آغاز گشت. از این پس بود که کشور ما بسیاری از تولیدات داخلی خود را کنار گذاشت و به تولیدکننده مواد خام-آن هم تنها موادی که غرب بدان نیاز داشت- بدل شد. یکی از مهم‌ترین این کالاها، «ابریشم» بود؛ همچنان که در ایران عصر قاجار، ابریشم از جمله اقلام صادراتی ایران به حساب می‌آمد.
همان‌طور که می‌دانیم، وابستگی ما به غرب به طور ویژه پس از جنگ‌های پیاپی با روس‌ها رقم خورد. شکست از این دولت که در آن زمان یکی از حرفه‌ای‌ترین ارتش‌های جهان را دارا بود- به‌رغم همه رشادت‌ها و مقاومت‌های مردان پارس و اعلامیه‌های جهاد علما- باعث شد قراردادهای «ترکمنچای» و «گلستان» میان ایران و روسیه منعقد شود. از جمله مفاد این
2 معاهده، امتیازات بازرگانی‌ای بود که طرف ایرانی به روس‌ها داد. براساس این امتیازات، ایران حق گمرکات خود را به حداقل ممکن تقلیل ‌داد و به‌علاوه بازرگانان این کشور آزادی عمل بیشتری در خاک ما ‌یافتند.(1)
آنگونه که تاریخ نشان می‌دهد بسیاری از قراردادهای این دوره «کامله‌الوداد» بودند. یعنی اعطای آن به یک کشور به منزله اعطای آن به دولت‌ها و کشورهای دیگر بود. بدین ترتیب ایران از اجناس و کالاهای خارجی که قیمت آنها به دلیل گستردگی تولید و گمرک ارزان بسیار کمتر از کالاهای داخلی بود، پر شد. این بود که بتدریج کالای ایرانی با مشکل فروش مواجه ‌شد.
دامنه نفوذ اقتصادی غرب بتدریج آنچنان گسترده شد که شاهان ایرانی که از درآمد گمرکات افتاده بودند، اقدام به فروش امتیازاتی دیگر به دولت‌های غربی کردند. یکی از این امتیازات که در پیوند میان استبداد داخلی و استعمار خارجی رقم خورد، قرارداد «رژی» یا «تنباکو» است. به موجب این قرارداد، تنباکوی ایران توسط یک کمپانی انگلیسی خریداری می‌شد. این قرارداد تجار و کشاورزان ایرانی را در مقابل کمپانی انگلیسی به حاشیه می‌برد و وابستگی بدنه اقتصادی ایران به غرب را رقم می‌زد.
بدین ترتیب زمانی که دشمن به چیزی جز انهدام کامل اقتصاد داخلی راضی نشده بود، نخستین مقاومت در برابر نفوذ اقتصادی غرب رقم خورد؛ «تحریم استعمال دخانیات». این ابتکار از اصفهان و توسط 2 برادر یعنی «آقا نجفی» و «حاج آقانورالله اصفهانی» شکل گرفت و بتدریج دامنه آن به شهرهای دیگر و حتی کاخ شاه[ناصرالدین‌] نیز رسید. بویژه آنکه پس از اعلام این ابتکار، عالم بزرگ شیعی یعنی مرحوم آیت‌الله‌العظمی حاج شیخ محمدحسن شیرازی، معروف به «میرزای شیرازی» رحمت‌الله‌علیه نیز از آن حمایت کرد و  فتوای مشهور تحریم استعمال دخانیات را صادر کرد. حتی تلاش‌های «ناصرالدین‌شاه» و برادرش «ظل‌السلطان» برای توقف این تحریم در اصفهان نیز نتیجه‌بخش نشد و تحریم دخانیات گسترش یافت.
حال جامعه ایران توانسته بود با یک تحریم، به طور همزمان به استبداد داخلی و استعمار خارجی ضربه بزند. مقابله آنچنان وسعت یافت که حکومت ترسید به انقلاب بینجامد؛ آنچنان که دربار ایران، استعمارگران را راضی کرد در ازای دریافت مبلغی به عنوان غرامت عطای این امتیاز را به لقای آن ببخشند.
فرهنگ تحریم کالاهای غربی در ایران، با این واقعه تاریخی آزمون خوبی را پس داد. این دو روحانی گرانقدر به مبارزه سلبی اکتفا نکردند و وارد فاز مبارزه ایجابی نیز شدند، آنان برای مقابله با فروش کالاهای خارجی در ایران، اقدام به پشتیبانی و تاسیس شرکت «اسلامیه» نمودند و در این راه سختی‌های بسیاری را متحمل شدند. این شرکت قرار بود به تولید البسه بپردازد. حتی انتخاب صنعت پوشاک نیز به نظر می‌رسد عامدانه بوده باشد. همان‌طور که می‌دانیم غرب در مسیر حرکت خود به سوی توسعه صنعتی و آنچه ما به عنوان انقلاب صنعتی می‌شناسیم، از صنعت پوشاک و البسه آغاز کرد. آنانی که به دنبال تولید بومی بودند نیز همین راه را برگزیدند.
در راه رسیدن به این هدف آنان مبارزه تبلیغاتی را نیز آغاز کردند. محور تبلیغات آن بود که نباید پوشاک خارجی را به تن کرد؛ زیرا زیان‌هایی دارد که مردم از آن آگاه نیستند. تلاش‌های آنان، اگرچه در کوتاه‌مدت موفقیت‌آمیز بود؛ اما به یک دلیل محکم نمی‌توانست در بلندمدت به نتیجه بینجامد. در آن زمان استبداد داخلی و استعمار خارجی به طور همزمان به مقابله با آنان برخاسته بودند. به نظر می‌رسد امروز که دولت اسلامی بر جامعه ایرانی حاکم است، شاید بهترین زمان برای تحقق آرزوها و آرمان‌های آقانجفی و حاج آقانورالله باشد زیرا در شرایط کنونی تنها یک دشمن روبه‌روی ما ایستاده و آن استعمارگرانی هستند که امروز در قامت امپریالیست آمده‌اند(2) و تلاش می‌کنند سیاست و اقتصاد کشورهای  جهان سوم را در ید قدرت خود نگه دارند. آنچه در راه رسیدن به این آرزو باید تحقق یابد یکی تقویت فرهنگ و الگوی مصرف صحیح است و دوم تبلیغ  استفاده از کالای داخلی و مبارزه فرهنگی در استفاده از کالای خارجی. امری که همتی مضاعف از سوی دولت را می‌طلبد. مشکل  عمده‌ای که  در حال حاضر وجود دارد این است که دولتی که بنای خود را برای توسعه کشور، بر تعامل با غرب نهاده، هرگز حاضر نخواهد شد مردم را به تحریم  کالای غربی ترغیب کند. در حالی که اولین لازمه پا گرفتن تولید داخلی، باور داشتن تولیدکننده داخلی و مصرف کالاهای ایرانی به جای مشابه خارجی است. یادمان باشد عِرق ملی و حس وطن‌دوستی تنها در صحنه نبرد نظامی معنا نمی‌یابد، بلکه در نبرد اقتصادی و دیپلماتیک نیز خود را نشان می‌دهد.
----------------------------------
پی‌نوشت
۱- متاسفانه امتیازات روس‌ها از ایران سبب شد بعدها برخی تجار ایرانی از دولت تزاری تابعیت روس اخذ کنند.
2- تفاوت  استعمارگر و امپریالیست این است که اولی با حضور در مستعمره به  غارت منابع آن اقدام می‌کند و در حالت دوم با یک دولت دست‌نشانده و وابسته اقدام به این امر می‌کند.


Page Generated in 0/0058 sec