میکائیل دیانی: میگفت پای تلویزیون نشسته بوده و دیده او که خود زمانی جزئی از تیم مذاکرهکننده هستهای بوده از برجام تعریف و تمجید میکرده است و او را به عنوان یک کارشناس قبول دارد و به کلامش اعتماد کرده است. وقتی او و امثال او میگویند این توافق یک توافق تاریخی و خوب است یعنی خوب است، چراکه او در این حوزه عمری را گذاشته و از جزء به جزء هر آنچه قرار است اتفاق بیفتد باخبر است. اینها را یکی از شادیکنندگان شبهای بعد از توافق در یکی از خیابانهای شمال تهران میگفت. او درباره یکی از اعضای تیم اسبق مذاکرهکننده ایران صحبت میکرد که امروز به عنوان یکی از اساتید دانشگاههای آمریکا و تحلیلگر رسانهای آنسوی مرزها فعال است. اما آیا واقعا آنچه میگفت تحلیلهای خودش بود؟ یا آنچه میگفت به واقعیت نزدیک بود؟
این جمله را به کرات شنیدهایم که «تاریخ تکرار میشود» و به تکرار شاهد وقوع آن بودهایم که چه اتفاقاتی در طول تاریخ بارها و بارها رخ داده و بر تارک تاریخ نام آنها که تاریخ را بخوبی رقم زدهاند و آنها که لکهای ننگ بر تاریخ گذاشتند، ماندگار است. همواره در تاریخ مستکبرانی بودهاند که با خرج پول، نویسندگانی را در جهت اهداف خود میخریدند و همواره قلم به مزدانی بودهاند که با پول، قلم میراندند و ملت را به ناکجاآباد مدنظر دشمن میبردند.
تاریخ هنوز فراموش نکرده «وثوقالدوله» را که با پرداخت 400 هزار تومان از سوی انگلیسیها پای میز مذاکره نشست و قرارداد ننگین 1919 را پنهانی امضا کرد. قراردادی که مثبت نشان دادن آن در فضای رسانهای ایران را سیدضیا و روزنامه «رعد»ش برعهده داشتند؛ چه وی در مطلبی 1919 را «رستاخیز نو ایران» خواند و در عوض پولهای انگلیسی، تاراج ملت را قلم میزد.
و تاریخ هنوز فراموش نکرده که چگونه با پولهای مستکبران و مستعمران انگلیسی و آمریکایی جریان رسانهای ضد دولت ملی بعد از انقلاب نفت شکل گرفت و شکاف بین مصدق-کاشانی و مصدق- ملت را رقم زد و با پول، افکار عمومی را متشنج کرد تا یک عده نظامی شاهدوست خریداری شده توسط آمریکا و انگلیس و چماق بهدست در خیابان، شاه را دوباره با کودتا بر سر کار بیاورند.
و چه خوب امام از همان ابتدای انقلاب خطوطی را ترسیم کرد و گفت قلم نباید دست افراد ناصالح باشد؛ بر استقلال قلم تاکید کرد و گفت: «ما که مىگوییم مطبوعات آزاد باشند، ما کهنهپرستیم؟ آقایان که الزام مىکنند در مطبوعات این نوشته بشود، آنها مترقىاند؟ خب! ما صدایمان از این بلندگو تا آنجا مىرسد، آنها صدایشان از اینجا تا آمریکا مىرسد. هرجا دلار مىگیرند صدایشان هم آنجا مىرسد. مال این ملت را خرج مىکنند در مطبوعات خارجیه؛ مطبوعاتى که در خارج هست بر ضد روحانیت، بر ضد اسلام، بر ضد ملیت، بر ضد همه چیز ما مقالات مىنویسند. به من مىرسد این مطالب.» و در جای دیگر فرمود: «اسلحه دست بىاصل و دست غیرصالح است. همه اسلحهها را ملاحظه کنید، یک نظر عمومى بکنید. قلم خودش یکى از اسلحههاست؛ این قلم باید دست اشخاص صالح و دست افاضل باشد. وقتى که قلم دست اراذل افتاد، مفسدهها زیاد خواهد شد. الان قلم دست اراذل است، در یک محیطهایى و در یک جنبههایى. و این اراذل هر چه آن رذل فوقشان انجام مىدهد، به یک صورت زیبایى، با یک قلم شیوایى، اینها خوب بزک کرده نشان مىدهند. این جنایتى است که از قلم به این ملت مىخورد. مفسدههایى که آنها مىکنند، جنایاتى که آنها مىکنند، خونریزیهایى که آنها مىکنند، این اهل قلم غیرصالح که این حربه در دستش است، این با قلمفرسایى خودش، مىنشیند توى خانهاش و قلمفرسایى مىکند و همه چیزها را وارونه نشان مىدهد، هر مطلبى شده باشد عکسش مىکند. این هم یک رشته است که قلم باید دست اشخاص صالح باشد». و حالا تاریخ دوباره تکرار میشود. چند ماه پیش اسناد انتقال پول از انگلیس به حساب برخی فعالان رسانهای شبکه نفوذ در ایران منتشر شد، قلمبدستانی که از رسانه سلطنتی انگلیس
- بیبیسی- پول میگرفتند تا ضد منافع ملت ایران قلم برانند.
براساس گزارشی که خبرگزاری آسوشیتدپرس منتشر کرده، گروهی از معاونان و مشاوران اوباما که ریاست آن را معاون مشاور امنیت ملی اوباما یعنی بنرودز برعهده داشته است، نهتنها با برخی خبرنگاران برای تبلیغ توافق هستهای با ایران در تماس بوده، بلکه حامی مالی بسیاری از مؤسسات رسانهای و افراد مرتبط با این پرونده نیز بوده و در گزارش از حسین موسویان، سخنگوی اسبق گروه مذاکرهکننده هستهای ایران که هماکنون در دانشگاه پرینستون آمریکا تدریس میکند؛ نیز نام برده و گفته شده به او هم از طریق دانشگاه پرینستون 70 هزار دلار دادهاند تا در تحلیلها، متون و مصاحبههای خود از توافق هستهای دفاع کند. پس از گزارش «وطنامروز» در این باره وکیل موسویان نیز موضوع حقالتحریر 70هزار دلاری را تأیید کرد. چقدر دردناک است مردمی که بعد از ژنو، لوزان و وین با تحلیلهای امسال حسین موسویان، شاد شدند بفهمند که به آنها به خاطر یک مشت دلار چیزهایی گفتهاند که فرسنگها با حقیقت فاصله داشته است. و واقعا چه چیزی میتواند جبرانکننده این ضایعهای باشد که به ملت میرسد؟!