printlogo


کد خبر: 158058تاریخ: 1395/3/6 00:00
ویژگی‌های یک تشکیلات از نظر شهید بهشتی

«ویلیام سولیوان» آخرین سفیر ایالات متحده آمریکا در ایران او را اینگونه معرفی می‌کند: «او به وضوح سیاستمداری خبره است. زبان انگلیسی را خوب می‌داند. او متفکری قوی و روشمند و مدیری توانا است. سخنانش متمرکز است و از شاخه‌ای به شاخه دیگر نمی‌پرد». این تعابیری است که درباره شهید بهشتی، تشکیلاتی‌ترین فرد در ابتدای جمهوری اسلامی بیان شده است. اما این تشکیلات مدنظر شهید بهشتی چه ویژگی‌هایی باید داشته باشد؟

شرط اول این است که ما تشکیلات‌پرست نشویم (طاغوت) و خود‌خواهی تشکیلاتی پیدا نکنیم، شرط دوم اینکه ما ممکن است تشکیلات‌پرست نباشیم اما سرگرم تشکیلات باشیم (لهو) یا سرگرم هم نشویم ولی از خودسازی باز بمانیم.
شرط سوم اینکه این تشکیلات به درد مردم بخورد نه اینکه یک باری باشد بر دوش این جامعه (لغو). تشکیلات مقداری هزینه می‌برد، مقداری نیروی انسانی می‌برد، روی این تشکیلات سرمایه‌گذاری می‌شود. اگر این تشکیلات به درد این مردم نخورد لغو می‌شود و ما هم اگر اهل ایمانیم باید از لغو گریزان باشیم. «عن اللغو معرضون». این تشکیلات نباید «بُت» یا «لغو» و «لهو» باشد. باید به درد مردم بخورد، باید کمک کند به جمهوری اسلامی. باید روز به روز، هرچه بهتر و الهی‌تر و نورانی‌تر و سازنده‌تر و سرافرازتر و پویا‌تر و سختکوش‌تر و پیشتازتر ادامه بدهیم. بنابراین در داخل این تشکیلات باید برنامه‌ریزی‌های گوناگون به‌وجود بیاید، نه‌فقط در خود تشکیلات که برای کل جامعه، بلکه برای کل انقلاب اسلامی. باز هم تکرار می‌کنم این صرفاً با گفتن نمی‌شود. مکرر دیده‌ام که خصلت‌های بیرونی بعضی از ما در جهت مخالفت این ویژگی‌ها به‌کار می‌افتد و آهنگ تخریبی پیدا می‌کند.
اگر انسان‌هایی هستند که همه‌شان می‌خواهند در راستای کلی که در مواضع بیان شده حرکت کنند اما در عمل بعضی‌ها نقص‌ دارند، آسان‌ترین کار حذف ناقص‌هاست. در حالی که کار یک تشکیلات، ساختن ناقص‌هاست نه حذف ناقص‌ها. این ساختن هم زمان‌ می‌برد و در زمانی که لازم دارد، باید با نقص‌شان بسازیم نه اینکه زود ناراحت بشویم که آقا این چه حزبی است، فلانی چنین کرد و فلانی چنان کرد و بد گفت و غیبت‌کرد و تهمت‌زد و... . البته باید رسیدگی‌کرد و فوراً هم به آن رسید، آن هم رسیدگی سازنده‌ای که این عیب را در خودشان بر‌طرف‌کنند. این صحیح است که زود برسیم و نیروها را متمرکز کنیم و نگذاریم که یک نقص فراگیر بشود؛ نگذاریم یک نقطه چرکین دوام بیاورد و زود علاج کنیم. این درست است که اگر دیدیم یک نقطه‌ای آنقدر چرکین است که علاج‌ناپذیر است جراحی هم می‌کنیم. ولی جراحی به‌عنوان آخرین علاج است نه نخستین علاج! عده‌ای از برادران و خواهرهای ما جراحی را نخستین علاج می‌دانند و آسان‌ترین راه برای‌شان قطع کردن و جراحی است. ولی اینکه قرار باشد یک انسانی هر جای بدنش که بیمار شد جراحی‌ کند، بنده گمان می‌کنم زودتر از یک‌ سال از بین می‌رود. یک کورک می‌زند به انگشتش، یا‌الله انگشت را قیچی ‌کن. اینکه هرجا زخمی داشتیم آن را جراحی کنیم، نمی‌شود.
ما باید یک حرکت سازنده و خود‌ساز داشته باشیم. البته آنهایی‌که مربی‌اند، در اثنای تربیت، خودشان هم ساخته‌می‌شوند. همان‌طور که دارد دیگران را تربیت می‌کند، دارد خودش را هم تربیت می‌کند. امام هم در مقام رهبری در حال ساخته‌شدن هستند چرا که در ۵ سال پیش با یک جریانی مثل «بنی‌صدر» بر‌خورد نداشتند. خودشان هم گفتند که ما درباره «محمد‌رضا‌خان» تکلیف‌مان روشن بود که باید برود ولی حالا با یک جریان خودی بر‌خورد ‌کرده‌ایم و این است که امام هم یک حرکت خودساز لازم دارد. تربیت و ساختن دیگران همراه است با ساختن خود انسان. امید بنده این است که این نوع اندیشه و معیار زیربنای کار تشکیلاتی باشد و ما می‌توانیم با تلاش هرچه بیشتر و با آگاهی هر چه بیشتر بسازیم و ساخته شویم. ا‌ن‌شاء‌الله.
منبع: سخنرانی شهید بهشتی
در نشست چهارم حزب جمهوری اسلامی


Page Generated in 0/0129 sec