مهدی طاهرخانی: حسین فرکی پس از استعفا از سپاهان بزرگترین دلمشغولیاش این بود که چگونه در مورد این خروج و نقش مستقیم نویدکیا حرف بزند که نخست متهم به ترویج بازیکنسالاری نشود، سپس مردم و هواداران سپاهان متوجه همه حقیقت شوند. این بزرگترین چالش پیش روی فرکی بود که وی با همه تلاشی که انجام داد در بهترین حالت تنها 30 درصد واقعیت را به مردم منعکس کرد. حضورش در برنامه بهرام شفیع زمان مناسبی برای افشاگری بود اما باید در مورد چیزهایی حرف میزد که شاید تصورش برای خیلیها از جمله هواداران دوآتشه سپاهان هم غیرقابل باور بود. اما دوشنبه شب بهترین هدیه ممکن از طرف نویدکیا به فرکی داده شد. سرمربی همیشه اخلاقگرا و ماخوذ به حیا راحت در خانهاش نشست تا محرم نویدکیا به تصور دفاع از خود وارد استودیوی برنامه 90 شود اما با تبر چنان بر خود ضربه زد که فرکی یک عمر هم تلاش میکرد قادر به زدن چنین ضرباتی نبود. محرم نویدکیا یک فصل مصاحبه نکرد، همه حرفها را درون یک کاغذ نوشت و قصد داشت از تریبون پرمخاطب 90، ضربه نهایی را به منتقدانش بزند. از فرکی گرفته تا کربکندی، چرخابی، باقریان و نفر اول مجموعه فولاد مبارکه. هواداران محرم نویدکیا این بار با چشمانی از حدقه بیرون زده شاهد شنیدن حرفهایی از زبان کاپیتان محبوبشان بودند که پیش از این فقط در قالب شایعه میشنیدند. نویدکیا مقصر است اما تقصیرکار اصلی مدیرانی هستند که در یک دهه اخیر برای پیشبرد اهداف خود اختیارات فراتر از یک بازیکن را به کاپیتانشان دادند. دامنه این بذل و بخشش آنقدر وسیع بود که نویدکیا دچار توهم شد. تصور کرد تنها غمخوار راستین سپاهان اوست، باور کرد که همه سکوها در اختیارش است و میتواند هرکاری با هر مربیای که دوست دارد انجام دهد. برخلاف استقلال و پرسپولیس که بزرگانی همانند دایی و منصوریان با همه عظمتشان یک اتوبوس پیشکسوت محبوبتر از خود را در پسشان میبینند و همین موجب ترمزشان در اظهارنظر میشود، در سپاهان محرم خودش را عین تاریخ زردها میداند و تصور میکند قبل از او هیچ بازیکنی به این بزرگی نبود و احتمالا هم نخواهد آمد. نویدکیا قدرتی را در دست داشت که به خودی خود حاصل نشد. مدیران پیشین از محبوبیت او نزد سکوها بیشترین بهرهبرداری را کردند و در مواقع لزوم برای آرام کردن جو، محرم را زمامدار کردند. تا جایی که او خودش را محق میدانست تا قبل از لیگ پانزدهم عذر فرکی را بخواهد. مربیای که ناباورانه سپاهان شکست خورده را قهرمان لیگ چهاردهم کرده بود به زعم نویدکیا باید از اصفهان میرفت چون به عقیده کاپیتان اولا بیش از حقش پول میگیرد ثانیا برای دستیاران تهرانی خود نسبت به اصفهانیها تبعیض قائل میشود. بازیکنی که اصالتا خودش مرندی به حساب میآید حالا پرچم اصفهان را در دست گرفته و مرتب در حال گسترش جنگ تهران و اصفهان است. نخستین بار در همین برنامه نود بود که به صورت ویدئوکنفرانس از اصفهان روی خط برنامه آمد و با افتخار از این حرف میزد که حالا اصفهان قطب اصلی فوتبال و ورزش ایران است. همان روز مشخص شد که دغدغه اصلی او همین جنگ شهرهاست. اما فارغ از این موضوع او این بار به نود آمد و به صورت تمام قد علیه خودش اقامه دعوا کرد. حالا برای همه روشن شده که چرا سرمربی قهرمان لیگ برتر که طی دو سال با دو تیم متفاوت جام را بالای سرش برد، در میانه راه ناگهان اصفهان را ترک کرد و در توجبه این کارش تنها کد نویدکیا را داد و بس. محرم اینک نماد کامل و بارز بازیکنسالاری در فوتبال ایران است و نتیجه و محصول مدیران و مربیانی که هیچکدام یکدهم شخصیت و کاریزمای کارلوس کیروش را نداشتند. حسین فرکی اگر حجب و حیا را کنار میگذاشت و همان ابتدای کار بعد از پیامک نویدکیا دال بر کنار کشیدنش همانند کیروش که با رحمتی و کریمی و جباری و دیگران برخورد کرد، وی را برای همیشه کنار میگذاشت حالا هم مربی سپاهان بود و هم به خیلیها ثابت میشد بدون محرم نویدکیا هم سپاهان میتواند قهرمان شود. مدیران سپاهان حالا با غولی مواجه شدهاند که توسط خودشان به این هیبت در آمد و به چنان توهمی رسیده که تصور میکند بالاتر از مربی و مدیرعامل، قادر است هم جو تیم را کنترل کند و هم مربیان را تغییر دهد. او تصور میکند بدون نویدکیا سپاهان قادر به تکرار عناوینش نیست. نویدکیا نمونه کامل و جامعی برای مدیران و مربیان فوتبال ایران است؛ به هر کسی بیش از اختیاراتش اجازه دخل و تصرف بدهی، ثمرهاش این میشود. اما او را مقصر اصلی ندانیم؛خودش را محق میداند که به پاس این همه بازی برای سپاهان و سالها کاپیتانی اجازه دارد سرمربی را تغییر دهد و به سیاستهای کلان مدیران بالادستی کارخانه خرده بگیرد. اما هیچ وقت از خودش پرسیده ثروت اصلی زندگیاش را از کدام مسیر و از چه تیمی به دست آورده؟ باشگاهی که تا امروز میلیاردها تومان به حساب کاپیتانش واریز کرده باید خودش را وامدار او بداند یا برعکس؟ کاش در طول همه این سالها یک مرد از جنس کیروش در بدنه کادر فنی و مدیریتی سپاهان وجود داشت تا تومار قصه توهم محرم پیشتر از اینها پیچیده میشد. فرکی عوض استعفا و کنار کشیدن باید نخست کاپیتانش را اخراج میکرد سپس تمام قد مقابل سکوهای معترض قرار میگرفت چرا که دست آخر آنها به نتایج سپاهان نگاه میکنند. درست مثل قصه امیر قلعهنویی و طرفداران تراکتور که اینک بیش از 90 درصد در مسیر حمایت از سرمربیشان قدم بر میدارند، حتی در شبی که تراکتورسازی از آسیا حذف میشود. کاش فرکی عوض دستیاری برانکو چند سال هم دستیار کیروش بود.