شروین طاهری: با آنکه پیش از سفر روز جمعه باراک اوباما به هیروشیمای ژاپن، «اولیور استون» کارگردان بزرگ هالیوود، «نوام چامسکی» برجستهترین زبانشناس جهان و 70 متفکر و نخبه آمریکایی دیگر در نامهای سرگشاده از او خواسته بودند با بازماندگان بمباران اتمی 1945 دیدار و از آنها عذرخواهی کند اما مستاجر کاخ سفید به این درخواست روشنفکران کشورش وقعی ننهاد و حتی با بیاحترامی نسبت به افکار عمومی کشور میزبان، بدون هرگونه عذرخواهی، هیروشیما را ترک کرد. بدین ترتیب اوبامای اتمی با نمایش قدرتی توهینآمیز، دومین بمب هستهای آمریکایی را با عنوان «وقاحت بزرگ» - پس از نخستین بمب هستهای در سال 1945 که به «پسر کوچک» موسوم بود - در این شهر منفجر کرد، چرا که دیدار نخستین رئیسجمهور آمریکا از هیروشیما پس از بمباران اتمی 71 سال پیش، توام با عدم عذرخواهی، عملا به منزله مهر تایید او بر جنایت اسلافش در خلق بزرگترین قتلعام بشری دوران معاصر – که به مرگ 250 هزار نفر انجامید – محسوب میشود. کاخ سفید حتی وقاحت را از این هم فراتر برد و به شبهههای رسانهها و افکار عمومی ژاپنیها نیز در این باره که ممکن است حضور اوباما در پارک یادبود صلح هیروشیما یا آرامگاه نمادین قربانیان بمباران هستهای به منزله عذرخواهی رئیسجمهور ایالات متحده باشد پاسخ رد داد.
جاش ارنست، دبیرکل مطبوعاتی کاخسفید گفت: «اگر مردم [دیدار اوباما را ] اینگونه تعبیر میکنند، دارند برداشت اشتباهی میکنند»! اوباما پس از آنکه بر بنای یادبود قربانیان تنها حمله اتمی تاریخ توسط کشورش در هیروشیما دسته گل گذاشت، چنین اشک تمساح ریخت: «71 سال پیش مرگ از آسمان فرو ریخت و جهان تغییر کرد. این بمباران نشان داد انسان ابزارهایی برای نابودی خود در اختیار دارد. پیشرفت فناوری بدون توسعه متوازن در نهادهای بشری میتواند ما را نابود کند. انقلاب علمی که به شکاف اتم منتهی شد، نیازمند انقلاب اخلاقی نیز هست. ما خود را مجبور میکنیم تا رنج کودکان را احساس کنیم که از آنچه دیدند آشفته هستند. ما به صدای گریه خاموش گوش میکنیم». این در حالی است که یک تحلیلگر برجسته آمریکایی حوزه امنیت و امور بینالملل در بنیاد صلح ساسکاوا در واشنگتن هم سخنرانی اوباما را در نقطه صفر انفجار فاجعهآمیز نخستین بمب هستهای که علیه بشریت به کار رفت، اشتباهی بزرگ از سوی او خوانده بود، چرا که موجب انواع و اقسام سوءتعبیرهای بحثبرانگیز میشود. «جفری هورنانگ» ماه پیش به روزنامه ژاپنی سانکیشیمبون گفت: «اگر اوباما میخواهد سخنرانی کند... آن وقت در خطر قرار خواهد گرفت که کلماتش مورد سوءبرداشت، سیاستبازی و تحلیلهای سختگیرانه کارشناسان قرار بگیرد».
پرسش اینجاست: چرا اوباما تا این حد بر حضور در هیروشیما در مقطع فعلی و سخنرانی دوپهلوی «تاثرآمیز / تهدیدآمیز» در مبدأ جنگ اتمی در جهان تاکید داشت. مقامات آمریکایی در پاسخ میگویند سخنان نمادین اوباما در هیروشیما، به مثابه آغاز روند مبارزه جدی او با توسعه سلاحهای هستهای در جهان است اما منتقدان اوباما معتقدند اینها جز یک نمایش وقیحانه و ریاکارانه برای سرپوش گذاشتن بر بزرگترین برنامه تسلیحات هستهای در تاریخ که توسط خود او حمایت و بودجهریزی میشود، نیست. در حقیقت اوباما با نقض چندباره پیمان کنترل سلاحهای کشتارجمعی با روسیه موسوم به «استارت جدید»، با سلاحهایی مهلکتر به مبارزه با تسلیحات هستهای رفته است. فقط در یکی از چندین جبهه هستهای جهان، کاخ سفید اخیرا دستور استقرار سامانه موشکی قادر به حمل کلاهک هستهای را در رومانی، در نزدیکترین فاصله به خاک روسیه صادر کرده است. امروز چه تضمینی وجود دارد که یک دیوانه مثل نتانیاهو با 400 کلاهک هستهایاش، یا اوبامایی که وقیحانه کار ترومن را در حمله به ژاپن تصدیق کرده یا ترامپ، این یا «اون»، ماشه شلیک نخستین موشک هستهای را نکشد؟ بنابراین اوباما چندان هم بیجا نگفته است و حقیقتا فقط شنونده «صدای گریه خاموش» قربانیان حملات هستهای خواهد بود و بس! اما صدای گریه ژاپنیها دیگر خاموش نیست، چون آنها از نزدیک با فرآیند زغال شدن بشریت در چند ثانیه، آن هم به لطف هدیه چاق و چله یانکیها در پایان جنگ دوم جهانی آشنا هستند. البته ملیگرایی افراطی غیرمستقل باعث شده اغلب مردم سرزمین آفتاب تابان تابع جهتگیریهای سیاستمداران و رسانههای خریده شده توسط سرمایهداری آمریکایی باشند و دم نزنند اما فریاد اعتراض مردم هیروشیما، روز جمعه به گوش جهان رسید. آنها پیش از حضور مردی که قتل عام اجدادشان را تایید میکند در پارک یادبود صلح، خطاب به اوباما فریاد میزدند «تو به اینجا خوش نیامدهای»، «از هیروشیما برو بیرون!»
شعارهای سیاسیتر و هدفمندتر هم شنیده میشد مثل اینها: «فورا از شر همه بمبهای هستهای خلاص شوید»، «همه پایگاههای آمریکا را از اوکیناوا جمع کنید» و سرانجام حرف آخر معترضان: «ما به شما اجازه نمیدهیم از اتحاد نظامی برای آغاز جنگ بعدیتان استفاده کنید!»
این شعار فاشکننده همان هدفی است که برخی کارشناسان راهبردی بینالمللی، بزرگترین پیام سخنرانی اوبامای اتمی میدانند. در حقیقت طبق فرمول معروفی که «جورج اورول»، نویسنده سرشناس انگلیسی از رهبران سیاسی غرب ارائه کرده است، مهمترین هدف رئیسجمهور آمریکا، صاحب و توسعهدهنده بزرگترین زرادخانه اتمی جهان، آنچه بر زبان آورده نیست، بلکه آن چیزی است که از گفتنش سر باز زده است: «معذرتخواهی بهخاطر آغاز جنگ هستهای در کره زمین توسط آمریکا که به معنای پشیمانی از راهانداختن فاجعه هستهای بعدی در هر کجای جهان توسط اوباما یا جانشینش است».
اوباما پیشتر در مصاحبه با یک شبکه ژاپنی درباره سفرش به هیروشیما گفته بود: «نه! [عذرخواهی نمیکنم] زیرا به نظر من درک این نکته اهمیت دارد که رهبران (کشورها) در میانه جنگ هر نوع تصمیمی را اتخاذ میکنند». «یوهی ساکوب»، دانشجوی جوان معترض ژاپنی هم بخوبی دلیل عدم عذرخواهی رئیسجمهور آمریکا را میداند: «البته که او عذرخواهی نخواهد کرد. دلیلش ساده است؛ اگر او عذرخواهی کند، آمریکا دیگر نمیتواند از سلاح اتمی استفاده کند. به نظر من او عذرخواهی نمیکند تا امکان استفاده از تسلیحات اتمی را در آینده داشته باشند».
در حقیقت بر زبان نراندن واژه «عذرخواهی میکنم» توسط اوباما، خود اسم رمز جنگ فاجعهآمیز قریبالوقوعی است که اخیرا دکتر پل کریگ رابرتس، از نزدیکترین و آگاهترین مسؤولان سابق دولت ریگان به برنامه توسعه تسلیحات اتمی آمریکا در دهه 1980، نسبت به وقوع آن هشدار داده است. همان هفتاد و اندی متفکر آمریکایی نیز در نامهشان به اوباما که در ابتدا وصفش رفت، این خطر را گوشزد کردهاند و آشکارا به او هشدار دادهاند به وعده خودش مبنی بر کاهش تسلیحات هستهای که رئوس آن را در سخنرانی سال 2009 در پراگ اعلام کرد احترام بگذارد.
امضاکنندگان این نامه از اوباما خواستند برنامههای آمریکا برای اختصاص یک تریلیون دلار به تولید نسل جدید تسلیحات هستهای و سیستمهای پرتاب آنها را متوقف کند و با اعلام کاهش یکجانبه و نابودی زرادخانه متشکل از یکهزار سلاح هستهای آمریکا، به مذاکرات خلع سلاح هستهای فراتر از نیواستارت، جان تازهای ببخشد. همچنین از او خواسته بودند درباره خودداری از عذرخواهی یا گفتوگو درباره بمبارانهای اتمی ژاپن که حتی «آیزنهاور» و ژنرالهایی مانند مکآرتور، آرنولد و... آن را برای پایان دادن به جنگ لازم ندانستند، تجدید نظر کند.
اما پیداست که اوباما، به مصداق همان تعریف اورول نیامده تا ساعت آخرالزمانی صهیونیستی را که به دستش بستهاند از حرکت بازدارد.
«مانیلو دینوچی»، تحلیلگر سرشناس ایتالیایی مسائل راهبردی در مقالهای در «ایل مانیفستو» ابعاد جنون اتمی این رئیسجمهور ظاهرا صلحجو اما در حقیقت ماجراجوی اتمی را که ساعت آخرالزمانی را به دست دارد چنین توصیف کرده است: «تقریبا همان روز14 ژوئیه 2015 (23 تیر 94) که سران کاخ سفید و همتایانشان در تهران مشغول جشن گرفتن برجام (توافق هستهای اولیه 1+5 با ایران) بودند و فدریکا موگرینی اعلام کرد «امروز یک روز تاریخی است تا جهان را امنتر سازیم»، نیروی هوایی ایالات متحده و مرکز امنیت هستهای ملی اعلام کردند آزمایش بمب هستهای B61-12 در تونوپا واقع در نوادا به پایان رسیده است. این بمب جدید بزودی جایگزین B61 خواهد شد که زرادخانههای هستهای آمریکا در اویونو و گدی تور، دو شهر ایتالیایی، بین 70 تا 90 عدد از این نوع بمب را در خود جای دادهاند به انضمام 200 فروند که در آلمان، بلژیک، هلند و ترکیه نگهداری میشود».
کمتر از 2 ماه پیش از آن اوباما روز 2 آوریل درباره توافق قریبالوقوع با ایران مژده داده بود که «از این پس ما در جهان امنتری به سر خواهیم برد.» ولی در همان روز، ستاد فرماندهی نیروی هوایی پنتاگون فرمان حمله سراسری با پرتاب آزمایشی
2 موشک مینوتمن 3 (قارهپیما دارای قابلیت حمل کلاهک هستهای) با کلاهکهای غیرهستهای را در اقیانوس آرام صادر کرد که در واقع مانوری بود به منظور آمادگی برای حمله همهجانبه هستهای آمریکا به دشمنانش. پیش از آن نیز اوباما دستور بزرگترین عملیات ساخت و نوسازی تسلیحات هستهای آمریکا به ارزش حدود 100 میلیارد دلار را شامل دهها زیردریایی اتمی و هواپیما و صدها موشک بالستیک و کلاهک هستهای جدید صادر کرده بود. تحلیلگر ایتالیایی از کشیده شدن این جنون هستهای به آسیا ابراز نگرانی میکند و مینویسد: «از همین رو عقربه «ساعت آخر زمان» به شکل نمادین نشان میدهد ما چند دقیقه با جنگ هستهای فاصله داریم، 5 دقیقه در سال 2012 و کمتر از 3 دقیقه در سال 2015 یعنی همان بازه زمانی که در بحبوحه جنگ سرد در سال 1984 وجود داشت». اینک 28 مه 2016، فاصله عقربه «ساعت آخر زمان» مورد وصف با فاجعه بزرگ کمتر هم شده است. همین دیروز بازماندگان فاجعه بزرگ اتمی در هیروشیما ذکر مصیبت انفجار مهیب روز ششم آگوست 1945 را میگفتند. یکی از این نجاتیافتگان «کینویو ایکهگامی» 82 ساله بود که گفت: «من میتوانستم جیغ بچهمدرسهایها را بشنوم؛ کمکم کن! کمکم کن!»
«ایجی هاتوری» 73 ساله هم هنگام بمباران اتمی شهر توسط بمبافکن بی52 آمریکایی فقط 2 ساله بود و به رغم نجات یافتن از فاجعه، تا امروز با 3 سرطان مختلف دست و پنجه نرم کرده است. پیرمرد بینوا دیروز گفت: «من از اوباما میخواهم بگوید «متاسفم!». اگر گفت آن وقت میتوانم بمیرم و والدینم را در بهشت ملاقات کنم.» اما دست آخر اوباما بدون عذرخواهی هیروشیما را ترک کرد و شاید ایجی هاتوری یک جهنم هستهای دیگر را شاهد باشد.