گروه فرهنگ و هنر: نقد اخیر مسعود فراستی به فیلم «دونده زمین» ساخته کمال تبریزی، این روزها با حاشیههای فراوانی همراه شده است. فراستی در مصاحبهای با ارائه توضیحاتی میگوید: چیزی که من در هفت گفتم به دقت بر مبنای صحبت آقای جوادیآملی بود که از دیاثت سیاسی و اقتصادی حرف زده بودند و آن جمله فوقالعادهشان که گفته بودند اصطلاح دیاثت درباره کسانی است که راه نفوذ بیگانگان را در فضای اقتصادی یا سیاسی روی کشور میگشایند. یک جملهای هم دفتر ایشان بعدا در توضیح این سخن ایشان منتشر کرد که خیلی خوب است. گفتند که در فرهنگ قرآنی غیرت را معرفت، هویت و غیرزدایی تشکیل میدهد. غیرزدایی هم معناش این است که اولا اجازه ندهیم بیگانه به حریم ما نفوذ کند و ثانیا خودمان هم در کار دیگران تجسس نکنیم. بیگانه را در حریم خود راه دادن و وارد حریم غیر شدن با غیرت سازگار نیست. آقای جوادی یک جمله دیگر هم دارند که اصطلاح دیاثت در دانش فقه و اخلاق با واژه عرفی آن تفاوت زیادی دارد. فراستی درباره چرایی انتساب دیاثت فرهنگی به فیلم «دونده زمین» نیز معتقد است: به نظرم فیلم «دونده زمین» چنان علیه مردم و در راستای فروش مردم به بیگانه است که مصداق دیاثت فرهنگی و هنری است، همان چیزی که در هفت گفتم. یعنی فیلم به جای آنکه واقعا بین مردم و دولت تفاوت قائل بشود، چون میگوید من میخواستم دولت آن زمان را نقد کنم که خودش جای بحث مفصلی دارد، دارد مردم را میزند. «دونده زمین» مردم را تبدیل میکند به یک آلت دست که همه منفعل و خوابآلودند و دارند برفک میبینند در تلویزیون؛ حالا یک ژاپنی منجی این مردم میشود. فیلم متاسفانه این مساله را به کل مردم هم تعمیم میدهد. نکته جالب بعدی اینکه یک ژاپنی که اساسا در دنیا معروفند به اینکه خندیدن بلد نیستند به مردم ایران خندیدن یاد میدهد و آنها کمکم به زندگی نرمال خود بازمیگردند و آدم میشوند. وی میافزاید: گفتم که این واژه اساسا فحش نیست و با عرف تفاوت دارد. آقای آملی هم به دقت ریشه و معنای واژه را توضیح میدهد. من فقط گفتم همانطور که میشود بر مبنای صحبت یک عالم دیاثت سیاسی و اقتصادی داشت، پس میشود دیاثت فرهنگی هم داشت که یکی از مثالهایش همین فیلم است. این کلمه را به خیلی از فیلمهای وطنفروش که جایزه جشنوارهها را گدایی میکنند میشود تعمیم داد. حتما فیلم «یک خانواده محترم» مصداق این بحث است. حتما فیلمهای قبادی و مخملباف هم مصداق این بحث هستند و بسیاری از فیلمهایی که وطن را میفروشند تا جایزه بگیرند. فراستی همچنین با اعلام اینکه خطابش به کارگردان نبوده و صرفا به نقد فیلم پرداخته، گفته است: من که از سازنده فیلم دفاع کردم و گفتم که فیلم خوب «لیلی با من است» را دارد و بعد پرسیدم این فیلم بد که با سرمایه خارجی و برای تبلیغ آنها ساخته شده دیگر چیست؟ گفتنی است، فراستی در آخرین برنامه هفت، با اشاره به فیلم «دونده زمین» گفته بود: «کارگردان و تهیهکننده محترم در جایی گفتهاند این فیلم نقدی بر وضعیت دولت قبل است. فیلم ابدا علیه دولت قبل نیست. فیلم علیه مردم است. فیلم بشدت بیغیرت است. همان بیغیرتی که اخیرا آقای جوادیآملی بر آن اشاره کردند که فروش خانه و مملکت به بیگانه مصداق کامل بیغیرتی است. ما دیاثت فرهنگی و هنری هم داریم که متاسفانه فیلم، چنین دیاثت و فروش غیرتی دارد».
فراستی مستوجب 74ضربه شلاق؟!
در پی این اظهارنظر برخی همچون کیوان کثیریان مدعی شدهاند فراستی به خاطر این اظهارنظر مستوجب خوردن 74ضربه شلاق است. سایت فردا در گزارشی به نقد این رویکردها پرداخته و با نقل خاطرهای از عبدالله علیخانی نوشته است: به برکت رکود و بیکاری و اعتراض کارگران کلیدواژه «شلاق» جزو واژههای پرکاربرد رسانهای این روزهاست اما دوباره در دهان اهل فرهنگ هم چرخیدن گرفته تا خاطرات سالهای دور و تاریک مدیریت بهشتی و انوار در دهه 60 بر سینمای کشور زنده شود که شلاق زدن سینماگران در وزارت ارشاد جزو جداناشدنی آن است. خاطرهای که اخیرا محمدرضا فرحبخش بخشی از آن را بازگو کرده بود و عبدالله علیخانی (تهیهکننده) آن را تایید کرد که در سال 63 وقتی برای اعتراض به ممنوعالکار شدن جمشید هاشمپور به وزارت ارشاد رفته بود، او را به شکل «جوجه کبابی» بستهاند و فیضالله عربسرخی در حضور بهشتی و انوار به او شلاق زده است. این گزارش میافزاید: از کسانی که چنان سابقههایی را در پس دارند تعیین چنین مجازاتهایی برای نقد یک فیلم دور از انتظار نیست. حالا بعد از 3 دهه همچنان کسانی هستند که یکجا در جایگاه قاضی و شاکی و دادستان دوست دارند با تمسک به «ماده 608 قانون مجازات اسلامی» شلاق را به سینما بازگردانند و تعداد 74 ضربه را هم برای آن مشخص میکنند!