مالک شیخیزازرانی*: هنوز مدت زیادی از انتشار تصاویر دیدار فائزه هاشمیرفسنجانی با رهبران بهایی نمیگذرد که روز جمعه، «شادی صدر» همکار سابق فائزه هاشمی با انتشار تصویری اهانتآمیز گستاخی خود را نسبت به حضرت اباعبدالله الحسین علیهالسلام و اعتقادات شیعیان جهان به بیشرمانهترین نحو به تصویر کشید. این اهانت بیشرمانه در حالی رخ داد که چندی پیش این عنصر خودفروخته که حالا در شبکههای فارسیزبان ماهوارهای بهعنوان فعال حقوق بشر نیز معرفی میشود، در پارلمان انگلیس برای هشتمین سالگرد حبس 7 رهبر بهایی حضور یافت و حالا بعد از اینکه همکار سابق وی، فائزه هاشمی تصاویر دیدار خود با بهاییهای تهران را منتشر میکند، او نیز جرأت مییابد دست به چنین عمل وقیحی زده و آن را علنی کند. شاید این روزها که بر اثر تساهل و تسامح دستگاه فرهنگی کشور، عدهای جرأت پیدا کردهاند با عبور از توهین به انقلاب و نظام، به مخالفت علنی با ارزشهای اسلامی بپردازند، رمزگشایی از فتنه 88 کار سختی نباشد. روزهایی که جریان منتسب به اصلاحات، پرچم عزاداری اباعبدالله الحسین علیهالسلام را در عاشورای 88 به آتش کشید اما رهبران و عوامل فتنه، این واقعه را حرکت «مردم خداجو»(!) نامیدند، گویی امروز ابرها کنار رفته و مشخص شده است این جریان ضدانقلاب ریشه در جریان اصلاحات داشته و حرکتهای سازماندهیشده و زنجیرهای این جریان بیش از پیش بر مردم عزیز کشور نمایان میشود.
و اما شادی صدر...
شادی صدر فعالیت خود را در روزنامه «زن» و در شاگردی فائزه هاشمیرفسنجانی آغاز و سال 84 با حمایت از ستاد هاشمیرفسنجانی جهتگیری سیاسی خود را علنی کرد. 4 سال پس از ناکامی جریان اشرافیت در انتخابات، وی پس از گذراندن محکومیت در فتنه 88، به آمریکا گریخت و در پی مواضع تند علیه ایران، از وزارت خارجه آمریکا جایزه شجاعت گرفت؛ روزهایی که رسانههای افسادطلب غرب، هیاهویی به راه انداختند که چرا ماموران هنگام دستگیری شادی صدر، مراعات حجاب او را نکردهاند! شادی صدر که خود را یک فمینیست اصلاحطلب معرفی کرده است در برخی مواضع نشان داده دغدغه او از فمینیسم، دفاع از حقوق زنان نیست بلکه این موضعگیریها بیشتر ژست اپوزیسیون است تا بتواند از حمایتهای دشمنان ایران برخوردار شود. فمینیسمی به سیاق دوست قدیمی خود، «مسیح علینژاد» که او نیز این روزها تکلیف هیچ چیزش مشخص نیست، یک روز بر طبل فمینیستها میکوبد و روز دیگر بر طبل همجنسبازان.
شادترین نظریه شادی صدر!
شادی صدر مقالهای با عنوان «تحلیل فمینیستی مجازات سنگسار» دارد که با حمایت از نظریه چندشوهری زنان، مینویسد: «طبق قوانین ایران، مردان میتوانند تا 4 همسر دائم و تا بینهایت همسر غیردائم داشته باشند. چنین حقی از یک سو این آزادی عمل را به مردان میدهد که با شرکای جنسی متعدد رابطه داشته باشند، از سوی دیگر، صرف حق داشتن همسران متعدد، مردی را که متهم به برقراری رابطه خارج از چارچوب ازدواج است، در پیشگاه نظام قضایی برآمده از فرهنگ، عملاً از هیبت یک مجرم مهم به شکل فردی درمیآورد که اشتباه کوچکش تنها این بوده که رابطه جنسی را که حق او بوده، شرعی نکرده است. ضمن اینکه همین موضوع امکان گریز وی را از مجازات با طرح این ادعا که صیغهای خوانده شده فراهم میآورد. اما زنی که با این اتهام در پیشگاه قاضی قرار میگیرد که با وجود داشتن شوهر، با مرد دیگری رابطه جنسی داشته است، از نظر وی و از نظر فرهنگ حاکم بر جامعه، مرتکب یکی از مهمترین جرائم شده زیرا اصولاً از حق داشتن همسران متعدد برخوردار نیست و کنترل بدن و سکسوآلیته او باید صرفاً در اختیار یک مرد باشد. چنین زنی ناقض تمام هنجارهای حاکم بر جامعه است و باید به شدیدترین وجه با او برخورد شود. ضمن اینکه هیچ گریزگاهی نیز برای او وجود ندارد. همچنین مناسبات تبعیضآمیز حاکم و قدرت اقتصادی و روابط اجتماعی- که معمولا نزد مردان بیش از زنان است- به مردان امکان برخورداری از حق دفاع و وکیل مناسب و دفاع متناسب را میدهد، در حالی که زنی که فاقد منابع اقتصادی و اجتماعی است، نمیتواند از حق خود برای داشتن وکیل یا برخورداری از دفاع متناسب استفاده کند. به این ترتیب، مردسالاری و تبعیض مجموعهای را به وجود میآورند که بر سکسوآلیته زن بویژه هنگامی که در چارچوب ازدواج قرار میگیرد کنترل حداکثری اعمال میکند». بعدها زمانی که روزنامه کیهان در شماره مورخ 5 اردیبهشت 86 و در ستون اخبار ویژه از شادی صدر به عنوان طرفدار تز چندشوهری زنان یاد کرد، وی از این روزنامه شکایت کرد. مدیرمسؤول کیهان در دادگاه با اشاره به مقاله فوقالذکر شادی صدر گفت: «خانم صدر در شکوائیه خود تأکید میکند: «از آنجا که چندشوهری زنان در جامعه ما امری مذموم، موهن و ناپسند است، اسناد تبلیغ آن به شخص مصداق توهین نیز است» به بیان دیگر، از نگاه ایشان «چندشوهری زنان» فینفسه و به طور مطلق زشت و ناپسند نیست، بلکه فقط از آنجا که در جامعه ما مذموم و ناپسند است(!) اسناد آن توهین تلقی میشود. مثلاً اگر حمایت از چندشوهری زنان در یک جامعه دیگر به ایشان نسبت داده شود توهینآمیز نخواهد بود! البته خانم صدر توضیح نمیدهد که در کدامیک از جوامع بشری «چندشوهری زنان» مذموم و ناپسند و حتی مشمئزکننده و نفرتانگیز نیست!» این موضعگیریهای ناهماهنگ و گاه متناقض شادی صدر موارد متعددی را شامل میشود به طوری که وی سال 92 با مطرح کردن بحث مشکلات آب و هوای شهروندان خوزستان (در راستای سیاست دیکتهشده آمریکاییها برای دامن زدن به موضوعات تجزیهطلبی) موضوع تجزیهطلبی را مطرح و موجبات به جان هم افتادن اپوزیسیون را مهیا کرد. وی در انتهای مطلبی در صفحه فیسبوک خود با عبارتی احساسی و سوءاستفاده از مشکلات مردم خوزستان چنین نوشته است: «هوای شهرت آلوده باشد و آرزو نکنی از ایران لعنتی جدا بشوی». جدای از اینکه این جمله، نشان میداد شادی صدر آنچنان هم که نشان میدهد علاقهای به وطن خود ندارد(چرا که هیچ کس وطن خود را لعنتی نمیخواند)، این عبارت به تنهایی کافی بود تا موجی از انتقادات و ناسزاها از افراد با تفکرات مختلف به سمت وی جاری شود. «سارا سماوات» یکی از دوستان صدر که به گفته خودش مدتی هم در زندان به سر برده و از نظام دل خوشی ندارد به صراحت زبان به اعتراض گشود و ابراز داشت: «آیا راه اعتراض به هوای آلوده تجزیهطلبی است؟ خانم صدر برایتان واقعاً متأسفم که از تجزیهطلبان دفاع میکنید. من هم حقوق بشر خواندم و میدانم حقوق بشر جهانی است ولی راهش جداسازی نیست چرا که در این صورت هر شهری با مشکلاتی که درگیر آن هستند باید ساز جداییطلبی را کوک کند». و در ادامه این واکنشها، میرا قربانی (روزنامهنگار روزنامههای زنجیرهای) هم چنین میگوید: «خانم صدر واقعیت این است که برای امثال شما مشکلات هر منطقهای که ظرفیت جدایی داشته باشد مهمتر است اگرنه چرا از مشکلات مردم کرمان و گیلان و یزد و... دم برنمیآورید؟ چه فرقی است بین بشر یزد با بشر کرمان؟ شما که فعال حقوق بشر هستید! و حقوق خواندهاید!» در کنار سیل انتقاداتی که به این مطلب شادی صدر واقع شد افرادی نیز از صحبتهای او حمایت کردند که نام و سابقه این افراد خود گویای بسیاری از واقعیتهاست. «کامل البوشوکه» (تروریست فراری ساکن لندن که 3 نفر از هموطنان عرب را قبل از فرار به تیربار بست و سپس از طریق عراق به اروپا گریخته است و تصویر احترام او به مجسمه صدام بسیار معروف است) مطلب شادی صدر را تحسین کرده و آن را مطالبه میلیونها عرب اهوازی(!) میداند.
فمینیست بودن یا نبودن!
فمینیسم را گاهی جنبشی سازمانیافته برای احقاق حقوق زنان معنا کردهاند و گاهی نظریهای دانستهاند که به برابری زن و مرد از جنبههای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و حقوقی میپردازد. به طور کل نظریات و تئوریهای فمینیسم بر 2 محور «قبول تفاوت زنان با مردان» و «برابری حقوق زنان و مردان» بنا شده است به طوری که وقتی موج اول فمینیسم در سال 1830 آغاز شد، به دستیابی زنان به آموزش و کار، بهبود موقعیت زنان متاهل در قوانین، حق برابر با مردان برای طلاق و... اشاره داشت. با شروع موج دوم فمینیسم در سال 1960، آرای افراطی این جنبش بیشتر هویدا شد. رد کلیت ازدواج و تاکید بر تجرد از جمله دیدگاههای موج دوم فمینیسم بود که این نظرات به قدری به سمت افراط رفت که حتی بر ظاهر مردانه در پوشش و آرایش تاکید داشت. موهای کوتاه، کفش بدون پاشنه و کت و شلوار زمخت و تیپ ظاهری زنان فمینیست دهه 1970 بود. اما با آغاز موج سوم فمینیسم در اواخر قرن بیستم شکافهای زیادی در این جنبش پدیدار شد و افراط تا جایی بود که نهضت مردان نیز در حال شکلگیری بود. برخلاف موج دوم در این مقطع زمانی، فمینیستها به دنبال نقش زنانه بودند و بر رفتار ظریف تاکید داشتند. به طور کل این جنبش همواره در افت و خیزهای فراوان خود به ثبات نرسیده است اما اینکه فمینیستهای ایرانی نظیر شادی صدر در کدام نقطه این نمودار قرار میگیرند، قابل تامل است. گویا فمینیست بودن این عنصر خودفروخته در حد عکسهای سلفی با کتاب «سیمین دو بوآر»، مادر فمینیسم است، تا با انتشار آن در فضای سایبری، شهرتی برای عفت از دست رفته خود برپا کند و حال که ژستهای فمینیستی و حقوق بشری را نخنما مییابد، به توهین به عقاید بیش از صد میلیون شیعه روی آورد تا شاید از رهگذر این رفتار ضداخلاقی و ضدانسانی، مانند دیگر همقطاران خود فقط ابراز وجود کند. اما کجاست آن شعارهای پوپولیستی جریان اصلاحطلب در تایید احترام به عقاید دیگران، تا ببیند فرزندان این جریان سیاسی به کجا رسیدهاند؟
*دانشجوی دکترای مدیریت فرهنگی