مجتبی جهانتیغ: 1- ریشهایترین و مقدمترین نظام در بین نظامهای تشکیلدهنده جامعه از نظر اسلام، نظام تربیتی است. بر خلاف جوامع مادیگرا که نظام اقتصادی، محور است و نظام سیاسی محافظ آن. اما بهدلیل تحمیل ساختارهای مدرن، مساله تربیت به حاشیه رفته است. نهادهای متولی تغییر کردهاند. خانوادهها و مساجد از محوریت، خارج و با مدیا و رسانهها جایگزین شدهاند. لذا شاکله شخصیت افراد توسط نظامهای مدرن و مادیگرا متفاوت از آنچه در اسلام مورد انتظار است ایجاد خواهد شد. انگیزهها و گرایشات، تخیلات، تصورات، رفتارها و کنشهای منتج از آنها هم بر مدار انگارهها و مشهورات زندگی مدرن قرار خواهند گرفت. انگارههایی نظیر «غریزهگرایی»، «فردگرایی»، «عقلانیت معاش طمعمحور»(نه معادنگر)، «عقلانیت سود و فایدهمحور»، «اخلاق لذتگرا»، «شهرتطلبی» و «جاهطلبی»، و مسالهای مبنایی به نام «اصالت ادراک تصویری» و تعقل «غریزهگرا» و «تصویری» و در یک کلام «تفکر دنیوی منقطع از وحی».
2- با وقوع انقلاب اسلامی اراده بر نظامسازی منطبق بر اسلام شیعی قرار گرفت. هر چند نظامسازی زمانبر بوده و نیاز به جهاد علمی دارد ولی نفس خودآگاهی به این مطلب و پرهیز از التقاط و نیز برنامههای تربیتی متناسب دوران گذار بسیار ارزشمند و لازم است.
3- محوریت رشد انسان، رشد انفسی و درونی است که متناسب با افزایش ادراک بوده. برای گذر از هر مقطع ادراکی نیازمند مدیریت و پایش است. از کودکی به نوجوانی، از نوجوانی به جوانی، از نظر سنی، معادل با گذر از حسگرایی به تخیلگرایی و از تخیلگرایی به عقلگرایی از نظر قدرت ادراک است. با ورود به سن عقلگرایی، سن تکلیف و آغاز دینورزی و عمل به شریعت الهی نیز آغاز میشود. در حالی که سایه تخیل و وهمیات هنوز پابرجاست و عقلگرایی در ابتدای راه و خام است. این عقلگرایی آغازین در صورت شکوفا شدن منجر به سوالهای فلسفی و بنیادین میشود و هرگونه پاسخ منجر به ایجاد جهانبینی و فلسفه زندگی برای فرد میشود که در طول زندگی از آن ارتزاق میکند. در صورتی که به این سوالات عمیق نوجوان حاصل از تکانههای تولد عقل وی پاسخ سطحی داده شود، شخصیت فرد، سطحی شکل میگیرد.
4- در شرایط کنونی و بافت مدرن جامعه و سیطره رسانهها و مدیا بر اتمسفر فرهنگ کشور با توجه به آیتمهایی که در دالان زندگی افراد در مقطع حساس نوجوانی دریافت میکنند(به عنوان خوراک فرهنگی و اشباع فضای جامعه از این محصولات و سهلالوصول بودن) خطرات زیادی از نظر ایجاد حب و بغضهای باطل در قلب نوجوان تا پایان زندگی و خارج شدن از صراط مستقیم الهی وجود دارد. «موسیقی»، «فیلم» (محصولات هالیوود: سینمایی و سریال با محتوای خشم و شهوت) و «بازیهای اینترنتی» بهعنوان پرمصرفترین محصولات مدرن بخش اعظم ساعات سالهای زندگی نوجوانان را تا سالهای میانی جوانی به خود اختصاص میدهند. این محصولات کاملا تصویری و شنیداری هستند و از مجرای حسی (و نه مجرای عقلانی مانند کلمه و کتاب) وارد قلب و لایه شغاف قلب نوجوان شده و این تکرار چندین ساله تصاویر هالیوودی، اشعار و ترانههای بهاصطلاح عاشقانه و هوسمحور ریشههای مستحکمی در قلب نوجوان خواهد تنید که حتی در صورت کاهش یا قطع مصرف این محصولات در بزرگسالی انگارهها و مفاهیم ارتزاقشده در ساعات شبانهروز ایام نوجوانی فکر و رفتار و توجه و کنش فرد با افراد و محیط و زندگی را در سایر مقاطع زندگی کنترل میکند. کلیدواژههایی چون غریزهگرایی و لذتطلبی و دمغنیمتی و فردمحوری و خودمحوری و ارضای غرایز و هواپرستی و رسیدن به رؤیاها و خواستهها... چکیده بخش زیادی از پیامهای اشعار، ترانهها، فیلمها و سریالهای موجود است که کلیت پیام خود را در جان بیننده و شنوندههای خود به جا میگذارد.
5- یهود(قرائت صهیونیستی) به عنوان مغز متفکر دنیای مدرن، با مدیریت ادراک بشر معاصر، حب، بغض، تخیل و تفکر بشر معاصر را از دوران کودکی و نوجوانی شکار میکند.
تاکید سرمایهگذار «دین تصویری دنیا» یعنی یهود (مسیحیت دین احساسمحور و اسلام دین عقلانیت و فطرتمحور) بر حس و تصویر باعث صنعتی شدن و جهانگیر شدن صنایع مرتبط با آن شده است. کمپانیهای یهودی فیلمسازی هالیوود با سرمایههای میلیاردی و امپراتوریهای رسانهای یهودی نظیر «مرداک» و صدها شبکه ماهوارهای و سریال و مجله و روزنامه تحت تسلط یهود، بشر معاصر را از کودکی و نوجوانی وارد عالم ترسیمشده خود کرده و وی را تا پایان عمر خود برده خود میکنند. افراد در زندگی با انگارههای الهامشده در کودکی و نوجوانی تا پایان عمر برای رسیدن به این انگارهها تلاش میکنند. رسیدن به همسران و معشوقههای زیبای ترسیم شده و الهام شده و منطبق شده با فیزیک «body image» شخصیتهای کارتونی دیزنی و پیکسار، کارتونهای شبکه ماهوارهای، شخصیتها و سناریوهای سریالها و فیلمهای کمپانیهای هالیوود، دعوت به تجربه هیجان و لذت افسارگسیخته با ماجراجویی، مصرفگرایی، مصرف موادمخدر و الکل، تنوعطلبی جنسی (تحت عنوان عشق سیال)، کسب سود و ثروت و شهرت ستارگان دنیای سینما و خوانندگان و ورزشکاران بهعنوان انسانهای تراز و کامل دنیای مدرن(کامل از نظر جسمانی) منتج به شکلگیری انسانهای مسخ شده و غرق در وهمیات که لذت از زندگی دنیوی را هدف قرار داده و شبانهروز برای رسیدن به اهداف خود تلاش و تقلا میکنند میشود؛ زندگی به مثابه مصرف بیشتر برای لذت بیشتر در دنیای توهمی و بزکشده توسط رسانهها در جهان طبقاتی سرمایهداری غرب.
6- موسیقی، سریالها و فیلمهای سینمایی و محتوای اینترنت و بازیهای رایانهای ابزارهای پوک ساختن نوع بشر بویژه در نوجوانی و قبل از استوار شدن قوه عاقله افراد بر قوای ادراکی فرد هستند. و مرحله پوک شدن افراد ریشهایترین و محکمترین ضربه به انسان است، چراکه این مرحله پوک شدن باعث میشود نفس اماره انسان، بدون مقاومت قوای درونی در انسان به حکومت برسد. و مقدمه پذیرش و گسترش نفوذ طاغوت در زندگی افراد و جوامع، مرحله پوک شدن است.
«پوک شدن و سبک شدن آدمها از درون»، علامتهایی دارد؛ یکی از آنها این است که آدمهایی که از درون پوک میشوند، از بیرون اطاعت میپذیرند: «فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطَاعُوهُ إِنَّهُمْ کَانُوا قَوْمًا فَاسِقِینَ»؛ فرعون قوم خودش را کوچک و سبک کرد. به همین دلیل آنها از او اطاعت کردند».(زخرف/ ۵۴)
و ریشه استعمار و استثمار، استحمار و پوک شدن است. (بیانات مرحوم استاد صفاییحائری)
7- اگر ملزومات رسیدن به صراط مستقیم زندگی را از جنبه حقیقی یعنی باطنی و اسلامی بررسی کنیم(نه جسمانی: ثروت، محیط، دانشگاه و شهر و...):
خلوت و توجه: جهان مدرن با نفی حیات معنوی و بازتعریف نیازهای انسان، نیاز انسان به این مهم را نفی میکند و موسیقی و تخیل و فیلم و سریال پرکننده این خلوت و تنهایی است. به 2 عبارت پرمصرف برای نوجوانان و جوانان و دانشجویان و حتی خانوادهها، «سرگرمکننده» و «اوغات فراغت» توجه کنیم؛ عباراتی که در تقابل با نیاز به خلوت و توجه است.
1- فکر: شناخت معبودها: جهان تصویری مدرن با محوریت تخیل جلوی ورود به وادی تفکر و شناخت معبود حقیقی را میگیرد. زیبایی، ثروت و لذت معبودهای دنیای مدرن است. در یک کلام هوای نفس و آزادی امیال و اباحهگری (لیبرالاندیشی) معبودهای انسان مدرن است.
2- عقل: سنجش معبودها
3- ملاک انتخاب
4- ایمان و انتخاب
5- جهاد و مبارزه
6- بلا و ضربهها
7- عجز و اضطرار
8- اعتصام و استعانت
(مراحل برگرفته از کتاب صراط استاد صفاییحائری)
در دنیای جسمانی و امیالمحور و با نفی دنیای باطن و معنوی و عالم غیب و وحی و سایر مفاهیم دینی و همچنین فلج کردن قوه تعقل با بمباران تصویری، حسی و شنیداری، صحبت از «عقل برای سنجش»، «معبود و پیدا کردن ملاک انتخاب معبود» و «رسیدن به ایمان مبتنی بر شناخت و معرفت» و «جهاد و تحمل بلا و ضربه و عجز حاصل از بلا و اعتصام و استعانت به درگاه خداوند متعال در برابر این بلاها» از موضوعیت و معنی خارج میشود.
8- ما نیازمند تغییر بنیادین در نگاه به دوران نوجوانی هستیم. اسناد بالادستی نظام، آموزشوپرورش و نهادهای فرهنگی و اقتصادی و اجتماعی با علم به ورطه بودن مفاهیم و ساختارها و محصولات مدرنیته برای رشد انسان مسلمان و نیز علم به نحوه شکار انسان معاصر توسط مدرنیته یهودزاده و راههای مسخ و مسخر کردنها با تهیه پادزهر و نیز تغییرات محتوایی و ساختاری در نهادهای مربوط و سیاستگذاری عالمانه و نیز کنترل ادراکی و فرهنگی جامعه برای جلوگیری از شکار شدن نوجوانان جامعه که نومسلمانانی شناسنامهای بیش نیستند و برای مسلمان شناختن آنها هیچ منزلتگذاری در خانواده و مدارس و دانشگاه و شهر و جامعه نشده است، باید اقدام جدی و عاجل و عالمانه انجام دهند. در این میان بیش از هر چیز نیازمند حکمت حکیمان الهی هستیم تا سواد تکنوکراتها. کتابهای حکیمان معاصر همچون استاد علی صفاییحائری، آیتاللهالعظمی جوادیآملی و علامه جعفری که در پاسخ به سوالات بنیادین و فلسفی نوجوانان و جوانان، همچون «فلسفه و هدف زندگی» و «زندگی ایدهآل و ایدهآل زندگی» و نیز «مسؤولیت و سازندگی» و «صراط» و «رشد» و «نامههای بلوغ» تکلیف انسان معاصر را با زندگی و مراحل و منزلهای زندگی حقیقی مشخص میکند و فرد را در برابر دنیای مهآلود مدرن بینا و ویروسها و وهمیات آن واکسینه میکند باید مرجع راهحلهای کلان کشوری قرار گیرد. همچنین ضرورت عزم جدی رسانه ملی برای واکسینه کردن نوجوانان برای رویارویی با رسانهها و تادیب و تحصیل حب نوجوانان به ارزشهای اسلامی بسیار پررنگ است. نهادهای متکلف تربیت اعم از خانوادهها، آموزشوپرورش، وزارت ارشاد، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و بویژه مساجد باید تربیت و تهیه خوراک فرهنگی مبتنی بر عقلانیت قرآنی و معارف اهلبیت علیهمالسلام را بهصورت روشمند و حکیمانه در دستور کار قرار دهند که این امر نیازمند فعالیت هدفمند پژوهشگاهها و نویسندگان و متفکران اسلامی و متعهد است.