printlogo


کد خبر: 158388تاریخ: 1395/3/12 00:00
بدون بلیت امید روی صندلی

مهدی عرفاتی: پیش‌بینی «تکرار» ریاست لاریجانی بر مجلس شورای اسلامی زیاد سخت نبود. شاید همان موقع که فراکسیون اصولگرایان [ولایت] با 188 عضو تشکیل شد و در پس آن بعضی یاران لیست امید که میثاق «عارف»انه بسته بودند، زنبیل‌هایشان را در صف بیعت با لاریجانی گذاشتند [به گفته کواکبیان]... می‌شد حدس زد کار عارف باز هم به ناکامی ختم خواهد شد تا کار به جایی رسد که رقیب مغبون، لحظاتی پیش از اعلام نتایج رای‌گیری، خودش را به نزدیکی صندلی لاریجانی برساند و ناغافل به‌عنوان اولین نفر به «رئیس» شادباش بگوید! به هر حال لاریجانی رئیس شد [ماند] بی‌آنکه هزینه‌ زیادی بپردازد. او و یاران نزدیکش، برای برداشتن گام اول در مجلس دهم [کسب کرسی ریاست] عادی‌ترین سطح لابی [که در آن تخصص و مهارت ویژه‌ای دارند] را به کار گرفتند و توانستند کرسی ریاست را «بی‌دردسر» تصاحب کنند.  اتفاق مجلس [انتخاب مجدد لاریجانی] – جدا از اینکه چه تاثیری بر صحنه سیاست ایران [تا انتخابات96] خواهد گذاشت – از حیث معناشناسی و ریشه‌یابی [چه شد و چگونه شد] قابل توجه است.
1-لاریجانی بر کرسی ریاست نشست چون نشستن بر چنین جایگاهی نیاز به «اهرم لابی» دارد که او و یارانش- در بالاترین سطح- استاد این فن هستند آن هم در مجلسی که جذب اقلیت مستقل تازه‌کار، کار پیچیده و سختی برای کارکشته‌های لابی‌گری نیست. درست همان زمان که فراکسیون امید- سرمست از پیروزی لیست پایتخت– رای صندوق «تهران» را باد می‌کرد و بر سر «ایران» می‌کوفت و جلودار لیست‌شان چشم به به‌به و چه‌چه «پدرخوانده‌ها» و «برادربزرگ‌ها» و دوپینگ‌های تبلیغاتی – رسانه‌ای دوخته بود، «لابی‌جانی» [همان لابی لاریجانی] داشت کار خودش را می‌کرد، که کرد! این شد که مصطفای کواکبیان داد سر دهد که امیدی به فراکسیون امید نیست وقتی یارانش با عارف عکس یادگاری می‌گیرند و زنبیل‌هایشان را در صف بیعت با «آقای رئیس» می‌گذارند!
2-لاریجانی از باند «امید» به صدر بهارستان نرسید. چه؛ هم خود او پیش از این حسابش را از آنها جدا کرده و در پاسخ به یک خبرنگار اصلاح‌طلب درباره قرار گرفتن نامش در لیست امید قم گفته بود که «من تقاضایی نکردم کسی من را در لیستی قرار بدهد... بنابراین ما در هیچ زمینه‌ای با هم حسابی نداریم» و چه آنکه باز در جایی دیگر، منکر هرگونه تعامل و مذاکره با اصلاح‌طلبان درباره ریاست مجلس شده و آن را «داستانسرایی» خوانده بود. لاریجانی خود نیز فهمیده است شراکت با اینها سودی که نداشته هیچ بلکه ریزش رأی و دوم شدنش در قم هم محصول شراکت با روحانی و حمایت یکطرفه لیست امید از وی است.
در آن سوی میدان هم، در اوج دوره رقابت «لاریجانی- عارف» اصلاح‌طلبان بارها با شعار «هویت اصلاح‌طلبی» برای همقطاران خود خط و نشان کشیدند که رفتن به سمت لاریجانی خطای نابخشودنی و خیانت به امید است. تا آنجا که احمد غلامی، سردبیر روزنامه شرق در یادداشتی، برخی نمایندگان فراکسیون امید متمایل به لاریجانی را به باد انتقاد گرفت که «حمایت برخی اصلاح‌طلبان از لاریجانی، ذات تفکر اصلاح‌طلبی را مخدوش می‌کند» و این سوال را از «همرهان سست فراکسیون امید» پرسید که «آیا می‌شود برای نقد بیرحمانه گذشته و طرح‌ریزی آینده اصلاح‌طلبانه روی لاریجانی حساب کرد؟ فارغ از تعارف‌های سیاسی، مرزبندی جدی بین تفکر او و اصلاح‌طلبان وجود دارد. کسانی که این مرزبندی‌های فکری را نادیده می‌گیرند و آن را به مصافحه‌های رفاقتی در صحن مجلس تقلیل می‌دهند، نگاهی ابزاری به اصلاحات و حتی لاریجانی دارند». یا اینکه عبدالله ناصری در هفته‌نامه «صدا» بر لزوم رقابت عارف [به عنوان گزینه هویت‌دار اصلاحات] با لاریجانی تاکید کرد و نوشت: «بهترین راه این است که آقای عارف را سوار بر اسب کرد و به میدان رقابت[با لاریجانی] فرستاد...»
حرف سردبیر روزنامه شرق را برای آن جماعت متوهم خیالاتی که ناکامی بزرگ 9 خرداد را «بُرد امید» تعبیر کردند و لاریجانی را به صرف درج نامش در لیست امید قم، اصلاح‌طلب راستین جا زدند، [دوباره که نه] چندباره باید تکرار کرد که «بین تفکر لاریجانی و اصلاح‌طلبان مرزبندی جدی وجود دارد...»
3- ترکیب هیات رئیسه و بالانشینان بهارستان خود گویای واقعیت محض رویداد خرداد است؛ هم از حیث رای‌آورندگان و ناکامان، هم از جهت تعداد و کیفیت آرا. انتخاب چهره‌هایی که برچسب «افراطی» و «دلواپس» و... بر پیشانی‌شان خورده آن هم در جایگاه هیات رئیسه و... توسط مجلسی با اکثریت «امید»وار[؟!] چگونه تحلیل می‌شود؟ رای محدود سرلیست امید و اختلاف فاحش 70 رایی با رقیب و در ادامه، انصراف او از کاندیداتوری برای هیات رئیسه دائم نشانه چیست؟
آنچه در این چند روز در مجلس اتفاق افتاد، اگرچه حاوی پیام‌ها و نشانه‌هایی برای افکار عمومی، دولت، اصولگراها و خود مجلس بود اما بیشترین و عمیق‌ترین پیام را برای اصلاح‌طلبان داشت. اینکه دوری از واقعیت سیاست و مخفی کردن حقایق در پشت حباب‌های رسانه‌ای و تبلیغاتی [مرور کنید حجم تبلیغات رسانه‌ای اصلاح‌طلبان در روزهای پس از انتخابات 7اسفند] نه تنها در میان‌مدت و بلندمدت گرهی از کار اصلاح‌طلبان باز نمی‌کند بلکه بیش از پیش بدنه اجتماعی آنها را سرگردان و سرخورده خواهد کرد. حضور یک مجلس فاقد اکثریت، با اقلیت‌هایی از اصولگراها و امیدها و «مستقل‌های تاثیرگذار اما لرزان» و برگ برنده‌ای به نام «لابی» [که لاریجانی و اصولگراها در گام اول از آن خوب بهره برده‌اند و «امید»ها با جلوداری عارف نشان دادند فعلا از آن بی‌بهره‌اند] از واقعیت‌های مجلس دهم است.


Page Generated in 0/0061 sec