printlogo


کد خبر: 158556تاریخ: 1395/3/17 00:00
دموکراسی شاهانه

شاه در مصاحبه‌ای که روز هشتم آبان 55 با روزنامه کیهان انجام داد، درباره دموکراسی و آزادی چنین گفته بود:
«دموکراسی – اگر وجود داشته باشد - غیر از این کاری که ما می‌کنیم چه معنایی می‌تواند داشته باشد؟ راستی معنای دموکراسی چیست؟ برای بعضی‌ها معنی دموکراسی این است که یکی راه بیفتد توی خیابان، در روز روشن – آن هم نه در یک ده کوره، در یک شهر بزرگ، در یک پایتخت – و جلوی مردم، بویژه زن‌ها را بگیرد و بگوید: کیف پولت را به من بده و بعد از گرفتن کیف پول چاقویش را در شکم طرف فروکند و جلوی چشم همه، راست راست به راه خود ادامه دهد؟ این دموکراسی است؟ آنوقت آن مملکت که در مهم‌ترین انتخاباتش حداکثر 45 تا 50 درصد از رای‌دهندگان شرکت می‌کنند و مردم هم همان‌طور که گفتم نفله می‌شوند و کارد توی شکم‌شان فرومی‌رود، می‌خواهند از ما درباره دموکراسی و حقوق‌بشر سوال کنند؟ واقعاً مسخره است. مگر دموکراسی فقط فحش دادن است؟ مگر دموکراسی فقط دزدیدن است؟ مگر دموکراسی فقط هوچی‌گری است؟ مگر دموکراسی فقط کشتن است؟ پس حقوق کسانی که بیگناه در خیابان، در خانه یا در اتاق هتل مفت کشته می‌شوند، چه می‌شود؟ آنها بشر نیستند؟ آنها حقوق ندارند؟ اگر دارند چه کسی حقوق آنها را حفظ می‌کند؟ ولی ما چه می‌کنیم؟ ما جلوی کسی را می‌گیریم که علاوه بر اینکه خائن و وطن‌فروش است، تروریست هم هست و ما مردم را از شر او حفظ می‌کنیم و نمی‌گذاریم مملکت را دودستی تقدیم دشمن کند. آیا این حفظ حقوق‌بشر نیست؟ آیا ما به این خاطر که نمی‌گذاریم افراد بیگناه کشته شوند، حقوق بشر را حفظ نکرده‌ایم؟»(1)
شاه با چنین استدلالی که جنایتکاران حرفه‌ای را با مخالفان سیاسی خود همسنگ می‌داند، هرگز نتوانست روشنفکران ایرانی و ناظران خارجی را قانع کند و دلیل قابل قبولی برای علت عدم وجود دموکراسی در ایران ارائه دهد. خود من [فریدون هویدا] هم بارها با شاه در زمینه دموکراسی صحبت کرده بودم، ولی هرگز ندیده بودم که او توانسته باشد به تفاوت بین دموکراسی حقیقی و آنچه خود از دموکراسی می‌پنداشت، پی ببرد. شاه عقاید خود راجع به دموکراسی موجود در ایران را ضمن کتابی با عنوان پرطمطراق «به سوی تمدن بزرگ» در سال 1356 تشریح کرده و نوشته بود: «در دموکراسی ما آزادی کامل با نظم و انضباط کامل اجتماعی توأم است. هر فرد ایرانی از پیشرفته‌ترین حقوق سیاسی و اقتصادی و اجتماعی برخوردار است. دموکراسی ایران دموکراسی آزادی‌ها و حقوق مشروع سیاسی و اقتصادی و اجتماعی است، اما دموکراسی هرج و مرج نیست و به طریقه اولی، دموکراسی خرابکاری و احیاناً خیانت نیز نیست. مفهوم این نکته این است که در ایران امروز اخلال و کارشکنی در پیشرفت امور کشور قابل قبول و قابل گذشت نیست. بنابراین عده‌ای فریب‌خورده یا مغرض یا دیوانه از آن قماش افرادی که در بسیاری از کشورهای پیشرفته نیز وجود دارند
- و متاسفانه یک نوع «بین‌الملل خرابکاری» را تشکیل می‌دهند- در این کشور پروانه کار ندارند. این افراد که یا فطرتاً نادان و بی‌منطق هستند، یا با شستشوی مغزی گمراه شده‌اند یا بیماری روانی دارند، به بهانه ایدئولوژی‌های احمقانه‌ای مانند مارکسیسم اسلامی- که درک جنبه مضحک چنین ترکیب غیرممکنی حتی برای یک کودک دبستانی نیز آسان است- بر ضد وطن خودشان (و طبعاً به نفع دیگران) دست به خرابکاری و احیاناً آدمکشی می‌زنند و اخلال در هر کوشش مثبت و سازنده‌ای را نیز وظیفه قهرمانی خود می‌شمارند. البته تلاش‌های این افراد، خواه احمقانه و خواه خائنانه، در مقابل نیرومندی و پویایی نظم پیشرو و سازنده کنونی کشور به قدری بی‌اثر است که هیچ نگرانی واقعی را ایجاب نمی‌کند. ولی وجود چنین افرادی که در 25 سالگی رفتار بچه‌های 3-2 ساله را داشته باشند، برای جامعه‌ای که شاهد روئیدن چنین علف‌های هرزه‌ای است، خود به خود مایه تاسف است».(2)
با توجه به قسمت‌های نقل‌شده از کتاب «به سوی تمدن بزرگ» که شاه آن را بیان فلسفی نظرات خود برای مردم می‌دانست، به سهولت می‌توان پی برد که او تا چه حد از مخالفان خود بیزار بود و نسبت به آنها سوءظن داشت. شاه در کتاب خود صحبت از آزادی می‌کند، ولی مرزهای این آزادی را چنان محدود می‌کند که اصلاً قابل استفاده به نظر نمی‌رسد. مفهوم نوشته او نیز به طور مشخص نشان می‌دهد شاه همان طور که از درک حقایق بسیار فاصله داشت، مخالفان خود را خیلی دست‌کم می‌گرفت.
--------------------------
پی‌نوشت
1 – کیهان، 8 آبان 1355
2 – برگرفته از کتاب «به سوی تمدن بزرگ»
منبع: فریدون هویدا، سقوط شاه


Page Generated in 0/0151 sec