printlogo


کد خبر: 158637تاریخ: 1395/3/18 00:00
والیبال ایران و پاسخ به سؤال «ما چگونه ما شدیم؟»

محمد زعیم‌زاده: بعضی عبارات و جملات مهم و صحیح، گاهی اینقدر استفاده می‌شود که  ممکن است مخاطب  پس از مدتی کمتر به معنای آن توجه ‌کند. «یادمان نمی‌رود که چند سال قبل برای گرفتن یک ست از همین کره و چین و ژاپن جشن و پایکوبی راه می‌انداختیم و رقیبان ما در آسیا، هند و پاکستان و قطر بودند» یکی از همین جملات است که هر بار بعد از موفقیت‌های والیبال از مجریان سیما می‌شنویم و دیگر برای‌مان عادی شده اما شاید ایراد کار جای دیگری است، شاید چون عبارت‌های مشابه را درباره سایر رشته‌های ورزشی نمی‌شنویم مجبوریم این همه برای والیبال تکرار کنیم. قیاس موفقیت امروز با گذشته اتفاق شیرینی است که در سایر رشته‌های ورزشی و در حوزه‌هایی چون اقتصاد و فرهنگ و اخلاق و... کمتر  به شنیدن آن عادت داریم.
بله! والیبال موفق است و این موفقیت دلایل متعددی دارد. درباره علل فنی موفقیت والیبال صحبت بماند برای اهلش اما به نظر نگارنده چند دلیل جدی موفقیت والیبال  می‌تواند در سایر حوزه‌ها هم مورد الگوبرداری قرار گیرد.
شاید نکته اول دور بودن از حاشیه باشد، والیبال موفق است چون بازنمایی آن در رسانه‌ها حاشیه‌دار نیست، به عبارتی والیبال موفق است چون «نود» ندارد. برنامه‌ای والیبالی وجود ندارد که هر هفته در یک بازه زمانی نامحدود حاشیه‌ها را به متن بیاورد، فساد در ورزش را به فساد خوب و بد تقسیم کند و فساد خوب فسادی باشد که توسط دوستان صاحب رسانه افشا شود و اگر فردی غیر همسو با او سندی از فساد داشت اجازه طرح در رسانه را نداشته باشد، نوع نقد به موضوعات با نسبت دلبستگی مجری برنامه به دولت و وزارت ورزش وقت تنظیم شود و بعد از 17 سال هیچ نتیجه ایجابی مهمی برای آن رشته نداشته باشد. فرق نود نداشتن و نود داشتن دقیقا اندازه چهارم جهان شدن والیبال و چهارم شدن فوتبال در گروه مقدماتی جام‌جهانی است.
نکته دوم ثبات در مدیریت است، حدود 30 سال است 2 نفر در والیبال مدیرند؛ یزدانی خرم و داورزنی، البته صرف ثبات در مدیریت ارزش نیست اما زمان دادن به مدیر تحول‌آفرین و مدیریتی که در مسیر صحیح  و بدون حاشیه سعی در حل مسائل اصلی را دارد اقدامی عقلانی است. حدود 20 سال پیش که والیبال ایران تیم هفتم و هشتم آسیا بود و هنوز ملی‌پوشان ایرانی به تکنولوژی سرویس پرشی دست پیدا نکرده بودند و بهترین بازیکنانش اصطلاحا سرویس قابلمه‌ای می‌زدند و در هر ست نصف چشم‌بادامی‌ها امتیاز کسب می‌کردند، مدیریت وقت به سمت حل ریشه‌ای ماجرا رفت و سعی نکرد به سبک کلاسیک بسیاری از مدیران کشور با روش دوربرگردان‌سازی مشکلات را به دمی جلوتر پاس بدهد؛ چند مربی صاحب سبک و با تجربه خارجی را به کار گرفت و ضمن آموزش مربیان ایرانی به استعدادیابی از سراسر ایران پرداخت و امکانات حداقلی برای پرورش استعدادها را در سراسر ایران توزیع کرد. ماحصل کار تشکیل تیمی جوان و با استعداد از سراسر ایران بود که فدراسیون پای نتایج ضعیف و آزمون و خطایش هم ایستاد. تیمی که ستاره‌هایش محصول کار گلخانه‌ای نقطه‌ای نیستند بلکه ستاره‌هایی از گنبد و آمل و بابل تا کرج و همدان و کاشان و ارومیه هستند. کاری ریشه‌ای که ریشه‌هایش هم زایش دارد و مولد است. تیمی که امروز از نونهالش تا بزرگسالش موفق است.
نکته دیگر همکاری همه اجزای والیبال برای حل مسائل بود؛ در این پروسه بیست‌وچند ساله پیشرفت کسی برای زمین زدن رقیبش با منافع عمومی والیبال بازی نکرد و سعی نکرد مثلا برای اینکه مسؤول یکی از بخش‌ها رقیبش در انتخابات بعدی ریاست فدراسیون نشود بودجه‌اش را قطع کند، درست مثل متروی تهران! در مدیریت والیبال و حتی در اوج موفقیت‌ها و زمانی که این رشته از یک ورزش دانشگاهی محدود به یک رشته ملی و محبوب بدل شده بود، کسی سودای وزارت و وکالت و شورانشینی به سرش نزد، هیچ‌کس هم یک‌ شبه قرآن‌پژوه و متخصص فرهنگی و صاحبنظر حوزه نماز نشد، همه در محدوده تخصص خود متعهدانه ماندند و مشکلات و موضوعات را حل و فصل کردند.
والیبال نشان داد می‌شود و می‌توانیم، اگر همه چیز سر جای خودش باشد، اگر دنبال ژست نباشیم، دنبال آرزوهای محال نرویم و به نقاط خیالی دل نبندیم. اقتصاد، فرهنگ عمومی، اخلاق و البته ورزش... اینها بخشی از  یک لیست بلندبالاست که می‌توان گفت هنوز پس از 38 سال از پیروزی انقلاب اسلامی با تراز انقلاب فاصله طولانی دارند، چون به‌رغم تذکرها و توصیه‌ها  انقلابی و عقلانی مدیریت نشده‌اند.


Page Generated in 0/0059 sec