بروز پدیدههای گوناگون زیستمحیطی کوچ اجباری ساکنان برخی نواحی کشور را در پی داشته است. گرد و خاک در استانهایی مانند خوزستان و ایلام، خشکسالی در سیستان و بلوچستان یا جنوب اصفهان اقشار گوناگون از جمله جوانان را که از قضا در زمره نیروهای مولد اقتصادی هم قرار دارند راهی کلانشهرهای کشور بویژه پایتخت کرده است. خانوادهها به دلیل مشکلات زیستمحیطی به مناطق دیگر کوچ میکنند و جوانان هم علاوه بر این موضوع برای پیدا کردن کار راهی استانهای دیگر میشوند. کوچ زیستمحیطی مردم آن هم در شرایط اجبار به باور بسیاری از جامعهشناسان و اساتید حوزه جمعیتشناسی پیامدهای منفی بسیاری دارد و زمینهساز بروز آسیبهای اجتماعی، فرهنگی و حتی زیستمحیطی هم در نقاط مبدأ و هم مقصد کوچ اجباری میشود. بر همین اساس، گروه اجتماعی روزنامه
«وطن امروز» در قالب میزگردی به بررسی و واکاوی آسیبهای ناشی از کوچ اجباری مردم پرداخته است. بخش اول این میزگرد که با حضور دکتر امانالله قراییمقدم جامعهشناس و دکتر محمود مشفق از اساتید جمعیتشناسی برگزار شد، چندی پیش در همین صفحه منتشر شد و هماینک بخش دوم و پایانی این میزگرد پیش روی شماست. کارشناسان در این بخش به نگاه تشریفاتی به مشکلات زیستمحیطی توسط برخی مدیران اشاره کردهاند و نسبت به عمل به برنامههای عملیاتی و تدوینشده تاکید کردند.
در سرشماری سال 95 بحث مهاجرت در اثر پدیدههای زیستمحیطی گنجانده شده است. لحاظ شدن این موضوع در سرشماری نشاندهنده چیست؟
قراییمقدم: با توجه به مباحث جمعیتشناسی و جامعهشناسی درج این پدیده در سوالات سرشماری سال 95 نشاندهنده علنی شدن این واقعیت است. بدین معنی که میزان این نوع کوچ به حدی رسیده که صدای مهاجران به گوش مدیران رسیده و این نوع کوچ اجباری مردم هم جایی در میان انواع مهاجرتها باز کرده است. باید از این زنگ خطر عبرت گرفت و برای بهبود شرایط آستینها را بالا زد. بنیامین هگرز گفته است هر چه سازمان درست کنید و هرچه قانون وضع کنید برای پیشرفت اجتماعی موثر واقع نخواهد شد مگر اینکه مردانی که آن را اداره میکنند بدانند چه میخواهند انجام دهند.
مشفق: به نظر من درج پرسش در سرشماری اگر چه خوب است اما مشکل خاصی را حل نمیکند. در حال حاضر همه میدانند کدام منطقه با مسائل زیستمحیطی درگیر است. باید به فکر اقدام باشیم، باید برنامه برای محیطزیست استانهایی مانند سیستانوبلوچستان یا خوزستان و آذربایجان غربی تدوین کنیم. از طرف دیگر اجرای طرحها و برنامههای موجود هم با مشکل روبهرو است. آیا تا به حال بررسی شده است که چند درصد از برنامههای تدوینشده اجرایی شده است؟ اگر تدوین برنامه 5درصد به رفع مشکل کمک میکند اجرای آن 95درصد از اهمیت را به خود اختصاص میدهد.
چرا در دولتهای گوناگون نگاه تشریفاتی به محیطزیست وجود داشته است؟
قراییمقدم: استانی مانند سیستانوبلوچستان را در نظر بگیرید در همه دولتها وضعیت مشابهی داشته و قربانی سوءمدیریت و نبود تخصص شده است. متاسفانه نگاه تشریفاتی به معضلات زیستمحیطی گریبانگیر مدیران شده و دودش به چشم مردم میرود. چند مدیر دولتی تا به حال از نزدیک مشکلات این مناطق را درک کردهاند؟ کدام کارشناس محیطزیست وارد کویر شده و از نزدیک مسائل مردم را شناسایی کرده است؟ تا زمانی که ارادهای برای رفع مشکلات وجود نداشته باشد وضعیت محیطزیست بدون تغییر باقی خواهد ماند. مدیران ما دغدغه محیطزیست را ندارند. نبود رشد مدیران مربوط به درون سازمان است. راز نابالغ نگاه داشتن افراد در ماهیت درون سازمان نهفته است. سیاستزدگیها و برنامههای جانبی جایگزین اولویتهای اصلی محیطزیست شده است.
ارزیابی وضعیت موجود در رسیدگی به مشکلات زیستمحیطی چه چشماندازی را ترسیم میکند؟
مشفق: راهکار این است که به برنامههای تدوین شده عمل کنیم. برنامههای استراتژیک کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت نیاز داریم اینگونه برنامهها نباید مقید به افراد و اشخاص و دولتها باشد. بلکه باید به منافع مردم محیط و توسعه پایدار توجه داشته باشد و دغدغه مردم را اولویت قرار دهد. به علاوه اینکه ضرورت ایجاد سیستم پایش و مانیتورینگ نیز به خوبی احساس میشود تا هر دولتی با هرسبک و سیاقی روی کار آمد، نتایج عملکردش در ارتباط با محیطزیست ارزیابی و پایش شود.
آقای دکتر مشفق! مانیتورینگ وضعیت چه کمکی به بهبود وضعیت میکند؟
مانیتورینگ و پایش برای این است که ببینیم از صرف منابع و اقدامات صورت گرفته چه نتیجهای حاصل شده است. ارزیابی محیطزیستی باید پیوست همه برنامهها شود و بهعنوان یک الزام در کنار طراحی هر کارخانه یا سدی مطالعات زیستمحیطی صورت گیرد تا پیامدهای این موضوع با اولویت تاثیر آن بر سلامت مردم به دقت بررسی شود.
در جمعبندی این موضوع چه راهکارهایی را به مدیران برای برونرفت از وضعیت فعلی پیشنهاد میدهید؟
قراییمقدم: علاوه بر مواردی که تا پیش از این اشاره شد شاهکلید گرهگشایی از مشکلات زیستمحیطی و مرتفع کردن آنها انتخاب مدیران بومی در منطقه است. مدیران بومی و حکمرانان محلی باید در منطقه امور را در دست گیرند تا مشارکت عمومی مردم را به دنبال داشته باشد و دستیابی به نتیجه را میسر کند. نمیتوان از تهران برای سیستان نسخه نوشت. نباید مدیران در برج عاج بنشینند بلکه باید از این برج پایین بیایند و میان مردم بروند و از نزدیک مشکلات را لمس کنند. به علاوه اینکه نظارت دقیق و کارآمدی نیز برای اجرای پروژههای تعریف شده لحاظ شود تا میزان پیشرفت طرحها به مردم گزارش داده شود.
مشفق: در حال حاضر در برخی مناطق وضعیت محیطزیست در آستانه هشدار قرار گرفته و در حال عبور از این مرز هستیم که طی چند سال آینده این وضعیت تشدید خواهد شد. براین اساس اولویتبندی استانها از نظر درگیری با مشکلات زیستمحیطی، بازنویسی سند آمایش سرزمین و در نظر گرفتن پیوست زیستمحیطی برای همه طرحها و برنامهها در کنار از بین رفتن نگاه تشریفاتی مدیران به این مقوله میتواند در بهبود شرایط موثر باشد.