دکتر ندا ملکی*: ترک عادت موجب سلامتی است؛ شاید در وهله نخست این تعبیر شگفتآور بر خلاف آنچه تاکنون شنیده شده است باشد، زیرا گفتهاند: «ترک عادت، موجب مرض است»، اما این گزاره نامأنوس نشاندهنده بیرون آمدن از تلقینها و چارچوبهای از پیش تعیین شدهای است که بدون تفکر و تعقل از آن پیروی میشود. البته عادت و ملکه از هم متفاوت هستند. در تربیت فعال، عادت مانع آگاهی و رشد ولی ملکه عامل پایداری، ثبات و تداوم فضایل اخلاقی است. در ملکه شدن استمرار نیت وجود دارد ولی در عادت صرف چنین هوشیاریای وجود ندارد(اثرات پنهان تربیت آسیبزا، کریمی، ص 68).
گاهی از سنخ اینگونه عادتها در برخی محیطهای تربیتی که از جمله آنها مسجد هست نیز مشاهده میشود. به عنوان مثال ساختن شخصیتی انعطافناپذیر و منفعل از امام جماعت مسجد یا سایر کسانی که به امور فرهنگی در مساجد میپردازند که ممکن است در سایه این انفعال ظرفیت مخاطب کودک را نشناسند عادت اشتباهی است که با سیره پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و اهل بیت مکرم ایشان علیهم السلام مطابقت ندارد.
در میان ویژگیهای کودک، بازی و جستوخیز از ظرفیتهای طبیعی و باارزشی است که میتواند میان او و مربی خلاق و هنرمند پیوند صمیمانه و محکمی ایجاد کند. بازی کودک در راستای شکوفایی استعدادهای او و موجب رشد و تعالی شخصیت انسان است. فردی که در کودکی، خود را به وسیله بازی ارضا نکرده باشد، در بزرگسالی رفتارهای کودکانه از او سر میزند. «کودکصفتی» از ناهنجاریهایی است که برخی افراد در سنین جوانی و بزرگسالی به آن مبتلا هستند. امام موسی کاظم علیهالسلام میفرمایند: «مستحب است فرزند در کودکی به بازی و جستوخیز بپردازد تا در بزرگسالی حلیم شود». سپس فرمودند: «جز این کار، سزاوار نیست».(بحارالانوار، ج60، ص 361) به این معنا که انسان در کودکی باید روحیه ستیزهجویی، جنگجویی، ترسها و تردیدهای خود را با بازی ارضا کند تا در بزرگسالی حلیم [صبور] باشد. بنابراین کودک با توجه به مقتضیات سن خویش نیاز به بازی دارد و اگر در مسجد نیز حاضر شود براساس این ویژگی عمل خواهد کرد و اگر اهالی مسجد از ارزشهای بسیار بسیار مهم «جسمانی»، «درمانی»، «تربیتی»، «اجتماعی»، «اخلاقی» و «آموزشی» بازی برای کودک آگاه نباشند، ممکن است ناخواسته به سرزنش او بپردازند که این امر موجب رنجیدهخاطر شدن و عدم رغبت کودک برای حضور در مسجد خواهد شد. در سیره عملی پیامبر گرامی اسلام(ص) و اهل بیت مکرمشان نیز توجه به این نیاز طبیعی کودک هم در قالب تشویق فرزندان خویش به بازی و هم در قالب شرکت ایشان در بازی کودکان و توجه به آن، خودنمایی میکند. به عنوان مثال هنگامی که از پیامبر اعظم(ص) به عنوان موسس حکومت اسلامی و نیز فرستاده خداوند متعال و امین وحی او که امام جماعت مسجد نیز هستند از علت طولانی شدن سجده ایشان جویا میشوند، حضرت در پاسخ میفرمایند: «فرزندم حسن بر دوشم سوار بود، نخواستم عجله کنم تا نیازش برطرف شود» (بحارالانوار، ج 42، ص 294)
در علم روانشناسی نیز دیدگاههای مختلفی مانند نظریه نیروی اضافی، نظریه رفع خستگی، نظریه تنشزدایی، نظریه «پیشتمرین» یا تمرین زندگی در این زمینه ارائه شده است که همگی آنها حکایت از مهم بودن و تاثیر بازی در تکامل و بالندگی شخصیت کودک دارند(روانشناسی بازی، مهجور، ص16). اما آنچه مهم مینماید این است که متولیان مساجد با بهرهبرداری و استفاده از فرصت مغتنم کودکی مخاطبان خویش میتوانند به اهداف آموزشی و تربیتی خود دست یابند و حتی پس از اتمام نماز جماعت زمانی را به بازی با کودکان اختصاص دهند که این بازی میتواند در قالب مسابقه یا طرح برخی مباحث کودکانه با ایشان باشد. امام صادق علیهالسلام با کودکان مینشست و استاد میشد و آنها شاگرد او میشدند. امام نام میوهای را میپرسید که مثلا بر درخت یا زمین میروید، رنگ آن قرمز و طعم آن شیرین یا ترش است و در فلان فصل است. هرکس نام آن میوه را میگفت، او استاد میشد و امام جعفر صادق نیز جزو شاگردان قرار میگرفت. گاهی امام به علت ناراحت شدن از همبازیهای خود، بازی را ترک میکرد و با خواهش بقیه دوستان به بازی برمیگشت. در بازی دیگری، امام استاد میشد و کلمهای را میگفت مثل «الشراعیه» و شاگردان باید تکرار میکردند و سپس امام کلمهای دیگر را میگفت که هموزن آن کلمه بود ولی شاگردان دوباره باید همان کلمه اول را تکرار میکردند. هرکس اشتباه میکرد از بازی خارج میشد. بدین طریق امام صادق علیهالسلام زبان، دقت و تمرکز کودکان را تقویت میکرد (روانشناسی تربیتی، منادی، ص559).
نتیجه اینکه اهالی مسجد باید توجه داشته باشند نباید به بهانههای مختلف از توجه کردن به یکی از نیازهای اساسی کودک که همان «بازی» است و موجب تکریم او میشود غفلت ورزند؛ بل باید با تکیه بر این ظرفیت بر اشتیاق و رغبت کودکان برای حضور در مسجد بیفزایند.
*کارشناس رسانه و امور مذهبی