علیرضا داوودی: تعالی و پیشرفت در طول حیات بشریت محصول باور به خود و تواناییهای خدادادی در راه عبور از مشکلات و دستیابی به نیازهاست. انسانها آنگاه که باور کنند «میشود پس میتوانند» حرکت در مسیر شکوفایی را آغار کردهاند و این بدان معناست که برای توقف یک جامعه نیازی به غل و زنجیر بستن به دست و پا نیست بلکه کافی است خودباوری را به زنجیر کشید و اراده را در یک ملت کشت. اگر زمانی استعمارگران با زور سرنیزه و هزینههای گزاف، ملل دیگر را به بند اسارت کشیده و سرمایههای ملی آنان را به تاراج میبردند اکنون از مسیری کمهزینهتر و بیدردسرتر این استعمار ادامه مییابد. این مسیر نوین ابعاد و روشهای مختلفی را شامل میشود که یکی از مهمترین آنها ایجاد انحصار و وابستگی در علم و تکنولوژی است. رواج مفهوم «عصر تکنولوژی و ارتباطات» صرفا به معنای اهمیت یافتن تکنولوژی در زندگی بشری نیست بلکه بیانگر این واقعیت است که در زمان کنونی هر آنچه میتواند تاثیرگذار باشد، لاجرم در دروازههای علم و تکنولوژی باید مورد جستوجو واقع شده و به دست آید و بدین صورت هر که «تکنولوژیاش پیشرفتهتر، سودش بیشتر؛ قدرتش افزونتر». هدف اصلی الیگارشی بینالمللی در این عصر دور نگاه داشتن جهان از مرزهای تکنولوژی با هدف انحصاری کردن آن است که روشهای مختلفی برای این هدف به کار گرفته میشود. انحصاری کردن علم، ایجاد دایره کوچکی از واجدان یک فناوری پیشرفته است (اعم از شرکتهای فراملی و کارتلهای مافیایی که تمام این دایره کوچک بخشی از الیگارشی جهانی است) که برای تداوم این محدوده مصنوعی در 2 سطح ملی و بینالمللی موانع متعددی، تعریف و اجرایی میشود.
1- سطح ملی
الف- سرکوب خودباوری
الیگارشی جهانی تلاش میکند با بهکارگیری رسانه و تبلیغات گسترده، احساس عقبماندگی تکنولوژی و علم داخلی از تکنولوژی روز جهان را ایجاد کند و رسیدن به مرزهای علم جهانی را امری ناممکن و تلاشی بلاهتآمیز جلوه دهد تا از این رهگذر ظرفیتهای داخلی یک جامعه را سرخورده و از حرکت بالنده به سوی جلو باز دارد. این سرخوردگی تاثیر مهمی در بقای انحصار علمی الیگارشی جهانی دارد چرا که بهواسطه این امر هر حرکت ملی و مستقل از نظام انحصاری جهان در نطفه سرکوب میشود و نیاز به همان الیگارشهای دایره بسته برای پیشرفت علمی، ضروری مینماید.
ب - جذب نخبگان
روش دیگر الیگارشی بینالمللی برای خاموش کردن چراغ دانش در جوامع دیگر، چپاول اندیشمندان و ظرفیتهای
علمی- دانشگاهی با استفاده از ایجاد فرصتهای فریبنده علمی- شغلی است که از این طریق، جریان جهانی مهاجرت نخبگان یا همان فرار مغزها را هدایت و تکثیر میکند. ناامیدی از امکان پیشرفت در وطن و وجود پیشنهادهای وسوسهانگیز خارجی برای آیندهای روشن، 2 بازوی اصلی استعمار فرانو برای عقب نگاه داشتن جوامع مختلف در زمینههای علمی و تکنولوژیک است. ناگفته نماند در این مسیر الیگارشی ملی تاثیر بسزایی در موفقیت الیگارشی جهانی دارد، الیگارشی ملی با ایجاد موانع در درون کشور، باورپذیری به ناتوانی را دامن میزند. علت این امر را میتوان در پیوند عمیق اقتصادی خاندانهای حکومتگر ملی با همتایان جهانیشان و نیاز این گروه به حمایت الیگارشی بینالمللی برای بقا جستوجو کرد. اینکه یک مسؤول بلندپایه تمام ظرفیتهای علمی و تکنولوژیک یک جامعه را نفی کرده و آن را محدود به اموری چون طبخ گونه خاصی غذا میداند یا مسؤول دیگری تمام توان ملی دفاعی کشور را ناتوان در برابر یک بمب ایالات متحده ارزیابی میکند و آن یکی، میگوید باید مدیر از خارج وارد ایران کنیم(!) ریشه در همین وابستگی دارد.
پ - ایجاد مانع یا حذف فیزیکی
ناکام ماندن 2 روش فوق در جلوگیری از حرکت علمی دانشمندان و جامعه علمی یک کشور میتواند منجر به اتخاذ سیاستهای خشن و سخت برای رسیدن به مطلوب توسط الیگارشی جهانی شود. ممنوعیت فعالیت علمی خارج از مرزها، قرار دادن دانشمندان در لیستهای تحریمی با استناد به دلایل ساختگی و در نهایت اقدام به حذف فیزیکی این افراد، از روشهای مرسومی است که علیه دانشمندان بسیاری از کشورها مورد استفاده قرار گرفته است. قطعا ترور دانشمندان هستهای ایران توسط تروریستهای وابسته به نظام سرمایهداری جهانی و اخراج دانشجویان ایرانی از دانشگاههای معتبر جهان، از شرمآورترین مصادیق این اقدامات است.
2- سطح بینالمللی
الف- رژیمهای انحصارگر
یکی از مهمترین ابزارهای الیگارشی بینالمللی برای عصر استعمار فرانو، ایجاد رژیمهای بینالمللی انحصارگر و محدود است. انحصار علمی تا زمانی که عامل مشروعیتبخش نداشته باشد، همواره در خطر نقض و بیتوجهی از طرف دیگران است به همین دلیل الیگارشها، رژیمهای بینالمللی را به عنوان عامل ایجاد مشروعیت برای انحصاری ظالمانه، تولید و گسترده میکنند و از طریق همین رژیمها هرگونه حرکت در راستای شکستن دایره بسته تکنولوژیک را مورد مجازات بینالمللی قرار میدهند. کلوبهای علمی مانند کلوب دارندگان فناوری هستهای، فضایی و... نیز ابزارهای دیگری برای تداوم انحصار هستند، چرا که همین عناوین [واجد و فاقد] هم تاثیر روانی دارد و هم در شکلدهی به انحصار رژیمها موثر است.
ب - سواری مجانی در تولید علم
سواری مجانی یا Free Riding در اقتصاد به معنای کسب سود بدون هزینه از طریق بهرهمند شدن از هزینهکرد دیگران است، مانند کسی که برای رفتن به محل کار سوار ماشین همکار خود میشود و پولی هم پرداخت نمیکند. در باب تولید علم نیز سرمایهداری جهانی با استفاده از روشهایی همین مساله را اجرایی کرده است یعنی بدون هزینه کردن، از تولید علم دیگران بهرهمند میشود. روشهای زیادی برای این کار مورد استفاده قرار میگیرد. برتر جلوه دادن دانشگاههای غربی در برابر دیگر دانشگاهها باعث میشود اشتیاق برای تحصیل در این دانشگاهها افزایش یافته و استعدادهای جهان جذب این دانشگاهها شوند بدین ترتیب دانشمندانی که یک کشور برای تربیت علمی آنها بسیار زحمت کشیده، یکباره در اختیار دانشگاههای وابسته به الیگارشی جهانی قرار میگیرند. همین طور ملاک قرار دادن مجلات علمی وابسته به این دانشگاهها برای نشر دستاوردها و رتبهبندی علمی افراد و کشورها، خود روش دیگری برای سواری مجانی جریان جهانی ثروت و قدرت از دانشمندان یک جامعه است اما یکی از مهمترین ابزارهای خاندانهای حکومتگر بینالمللی برای سواری مجانی در مسیر علم، تحمیل زبان انگلیسی به عنوان زبان علم و دانش است. این اقدام برای تحمیل یک زبان به عنوان زبان واحد بینالمللی در بسیاری از زمینهها مخصوصا ترویج فرهنگ غرب و سرکوب فرهنگهای مخالف الیگارشی کاربرد فراوانی اما در زمینه تولید و ترویج علم، کاربرد متفاوتی دارد. ترویج یک زبان واحد به عنوان زبان علم بدین معناست که تمام دانشمندان جهان هر آنچه تلاش و سختی تحمل میکنند برای رسیدن به یک دستاورد علمی، در نهایت باید آن را ترجمه به زبان مورد نظر الیگارشهای جهانی کنند و در نهایت، در یک صبح دلانگیز، وابستگان به نظام سرمایهداری بینالمللی در حالی که آب پرتقال به دست در بستر خود نشستهاند، بدون اندکی مشقت، تمام این زحمات را مجانی بهدست میآورند حتی بدون نیاز به ترجمه و اینگونه، علم مسیری را طی میکند که الیگارشی جهانی برای آن ساخته است.
برنامه هستهای ایران؛ نمادی از استعمار علمی
پرونده هستهای جمهوری اسلامی ایران از ابعاد مختلف قابل بررسی است اما یکی از دلایلی که غرب را به مقابله با ایران در این پرونده واداشته است، تمایل به تداوم استعمار علمی در زمینه فناوری هستهای است. کشورهایی که پس از جنگهای جهانی این فناوری را در اختیار داشتهاند بویژه جریان الیگارشی جهانی، برای انحصاری کردن این علم محدودیتهای قانونی بسیاری را در قالب رژیمهای انرژی اتمی ایجاد کردند. اقدام ایران برای رسیدن به این فناوری به صورت بومی و مستقل از نظام انحصاری موجود در این تکنولوژی از طریق دانشمندان خود باعث شد پایهها و مرزهای این انحصار متزلزل شود. موفقیت ایران در این مسیر میتوانست منجر به تمایل دیگر کشورها برای تکرار تجربه ایران شود که برابر است با نابودی کامل دایره بسته و انحصاری در یک فناوری فوقالعاده حساس و پیشرفته، به همین دلیل لزوم توقف ایران از هر طریقی ضروری مینمود و در این مسیر اقداماتی مانند تلاش برای جذب دانشمندان ایرانی، ناامید کردن جامعه علمی ایران از احتمال رسیدن به موفقیت، تحریم، کارشکنی، ترور، حملههای سایبری، محرومیت از ارتباط با جوامع علمی جهانی و بسیاری موارد دیگر در دستور کار قرار گرفت تا جلوی فروپاشی این انحصار گرفته شود و میتوان گفت تا حدود بسیاری این امر محقق شده است، چرا که با تعلیق و ممنوعیت طولانیمدت بسیاری از فعالیتهای تحقیق و توسعهای در این رشته با بارآمدن برجام، عملا ایران به عقب رانده شده و آتش اشتیاق و شور علمی موجود در دانشمندان این رشته به خاموشی گراییده است. الیگارشی جهانی برای تداوم سلطه نیاز قطعی به استعمار علمی جهان دارد و در این مسیر از هیچ عملی دریغ نخواهد کرد ولی دمیدن روحیه باور به خود در جامعه علمی هر کشور میتواند سرآغازی باشد برای شکستن این چرخه ظالمانه استعمار و انحصار. پیشرفتهای ایران در علوم مختلفی مانند علوم دفاعی – موشکی، ابررایانه، انرژی صلحآمیز اتمی، هوا فضا، نانوتکنولوژی، پزشکی هستهای، لیزر و... گواه صادقی است که اگر باور کنیم میشود و حتما با عنایت الهی میتوانیم.