احمد طالقانی: تجمع برای آب بازی، تجمع برای خزبازی(!)، تجمع برای اعتراض به سختی پرسشهای امتحان نهایی و این آخری هم جمع شدن نوجوانان دهه هشتادی در یکی از مراکز خرید پایتخت، فصل مشترک همه این دورهمیها از خز بازی و آببازی گرفته تا اعتراض به پرسشهای نهایی و تجمع برای پایان فصل امتحانات اعلانهایی بود که جوانان و نوجوانان دهه هفتادی و هشتادی در شبکههای اجتماعی به اشتراک گذاشتند و قرار ملاقات تعیین کردند و جمعیتی چند هزار نفری را به وعده گاه گسیل داشتند. چه کسی فکرش را میکرد ناگهان جمعیت زیادی از دختر و پسرهای 16-15 ساله، به مرکز خریدی در غرب پایتخت هجوم ببرند و در کمال تعجب کسبه و اهالی محل، بیهدف و بیعار پلهها را بالا و پایین کنند، شلوغ کنند، سلب آسایش کنند و آخر سر هم نیروی انتظامی برای متفرق کردن 3-2 هزار نفر آدم سرگردان وارد عمل شود؟ شاید در نگاه اول ماجرا کمیک و طنز به نظر برسد اما با کمی تامل، پرسشهای زیادی در ذهن ایجاد میشود. زمانی با یک دعوتنامه ساده که در شبکههای اجتماعی ویژه تین ایجرها- گروه تلگرامی شاخا و پلنگا و پرنسا(!)- دست بهدست میشود، جمعیتی چند هزار نفری دور هم جمع میشوند، اسباب زحمت درست میکنند، گره ترافیکی منطقه را کور میکنند، مردم را از کار و زندگی میاندازند و کاری هم از دست کسی بر نمیآید، چه تضمینی هست که فردا و فرداها اتفاقات بغرنجی در جریان نباشد؟ زمانی که عقلانیتی پشت ماجرا نیست و دستگاهها، پدر و مادرها و پلیس و همه و همه قرار است غافلگیر شوند؛ اگر شایعهای، اخبار دور از حقیقتی و چالشی آسیبزا دستمایه دورهمی این بچهها شد، چه باید کرد؟ این رویداد در عین سادگی، نیازمند آسیب شناسی است. باید بررسی شود که چرا نقش رسانههای غیررسمی، فضای مجازی و شبکههای اجتماعی در فضای اطلاعرسانی کشور تا این حد پررنگ و تعیینکننده شده؟ و چرا جوانان ما با رسانههای رسمی و شناسنامهدار قهر کردهاند؟ توجه به این پرسشها، حقایقی را آشکار میکند که برای خوابزدهها چندان خوشایند نیست! جامعه ما جوان است و جوان آیندهساز است، این را همه میدانند و رسانههای بیگانه بیشتر! برای تاثیرگذاری بر یک کشور و تنظیم جهتگیریهای آن به نفع منافع ملی کشور مهاجم، باید روی نسل جوان و آیندهساز کار کرد. اگر این حقیقت مورد توجه قرار گیرد، تمرکز رسانههای بیگانه و شبکههای اجتماعی که در جهت منافع کشورهای قدرتمند حرکت میکنند، بر نسل آیندهساز بهتر قابل درک است. تلاش برای جایگزین کردن ماهوارهها، شبکههای اجتماعی و فضای مجازی به جای رسانههای رسمی و بویژه صداوسیما، تلاش برای در اختیار گرفتن گردش اطلاعات و تاثیرگذاری بر فضای عمومی کشور است. وقتی جریان اطلاعرسانی کشور از کنترل خارج شد، آسیبپذیری کشور در برابر تهدیدات بویژه تهدیدات نرم، تشدید میشود. برای خنثیسازی این هجمهها تقویت رسانههای رسمی کشور و مهمتر از همه صدا و سیما، باید مورد توجه جدی مدیران قرار گیرد. این مهم شدنی است به شرط آنکه رسانهها از آسیب سیاست زدگی، مچگیری و دعواهای جناحی که حاصلش بیاعتمادی و رویگردانی جوانان است در امان بمانند و از سوی دیگر تولید برنامههای تفریحی، شاد و جوانپسند در دستور کار قرار گیرد. رمز موفقیت شبکههای اجتماعی و رسانههای فضای مجازی، آزادی عمل بیسابقهای است که در اختیار مخاطب خود قرار میدهد. زمانی که جوان ما در رسانههای خودی با انواع محدودیتها مواجه شد، جذب شبکههای اجتماعی میشود و با حضور در فضای مجازی و عضویت در گروهها، حس تعلق به وی دست میدهد، کمکم ارزشهای مشترک شکل میگیرد و جوان و نوجوان ما آماده نقشآفرینی میشود ولو برخلاف هنجارها و قواعد پذیرفته شده جامعهاش باشد. اگر واقعبین باشیم و نگاهمان به داشتههای خودمان باشد، میشود جوانان را جذب کرد و به نیازهای مشروع و پذیرفته شدهاش پاسخ گفت. این همه فضا در اختیار آموزشوپرورش و شهرداریهاست، به واقع نمیشود ترتیبی داد تا جوانان و نوجوانان در این فضاها گرد هم بیایند و به اتفاق پدر و مادرها پایان امتحانات را جشن بگیرند؟ با وجود این همه بوستان و فرهنگسرا و ورزشگاه، آیا نمیتوان به بهانه اعیاد ملی و مذهبی بچهها را دور هم جمع و با تهیه برنامههای سالم فرهنگی و هنری دورهمیهای شاد برگزار کرد؟ مگر تجربه برنامه خندوانه پیشروی ما نیست؟ میتوان با آشتی دادن جوانها با رسانههای داخلی و بویژه تاثیرگذارترینشان صداوسیما، از عوارض شبکههای اجتماعی و رسانههای غیر رسمی و ماهوارهها کاست. میشود؛ به شرطی که ارادهاش باشد.