مسی و رومرو ستارههای آلبی سلسته
تیم ویکری: یک ضربالمثل آمریکای جنوبی است که میگوید برقرار کردن تعادل در یک تیم فوتبال مثل داشتن رواندازی در شبی سرد است؛ اگر گردنت را بپوشانی پاهایت یخ میکند و اگر پاهایت را زیر روانداز کنی گردنت یخ میکند. کاری که رافائل دودامل، مربی ونزوئلا، در بازی مقابل آرژانتین کرد باعث شد 2 سمت تیمش یخ بزند. تصمیم دودامل برای بازی دادن به لوئیس مانوئلسیخاس و تشکیل یک خط میانی 3 نفره برای مقابله با لیونل مسی، نه در بعد دفاعی موثر بود، نه در بعد هجومی. مسی که به قول ماسچرانو هرگز تحت کنترل شرایط بازی قرار نمیگیرد و این خودش است که بازی را کنترل میکند، با توجه به تغییر سیستم ونزوئلا خودش را تا جای ممکن از مرکز زمین دور کرد و با عرض دادن زیاد به تیمش و چسبیدن به خط کناری عملا موضوعیت خط میانی 3 نفره دودامل را از بین برد. از همین منطقه بود که مسی پاس گل اول را برای هیگوآین فرستاد. اما تصمیم لحظه آخر دودامل تاثیری دیگر هم بر تیمش داشت و آن دور شدن ژوزف مارتینز از سالامون راندون در مرکز خط حمله بود. امید ونزوئلا در این بازی ضربه زدن به خط دفاعی نه چندان مطمئن آرژانتین بود، کاری که از راه نزدیک بازی کردن راندون و مارتینز ممکن بود. اما تغییر سیستم مارتینز را مجبور کرد به عنوان بال چپ بازی کند و راندون را مقابل اوتامندی و فونس موری تنها گذاشت. بعد از نیم ساعت اول بازی که دودامل به خطای محاسباتیاش پی برد، سیخاس را به چپ برد و مارتینز را سر جای سابقش بازگرداند. بعد از این تغییر ونزوئلا شروع به خلق موقعیت کرد و یک ضربه پنالتی هم به دست آورد که خود سیخاس آن را از دست داد و عملا امکان بازگشت به بازی برای تیمش را به پایان برد. لحظهای که سیخاس پشت ضربه پنالتی قرار گرفت، قهرمانی دیگر آرژانتین در این شب را رقم زد. هیچ دروازهبانی در تاریخ فوتبال آرژانتین به اندازه سرخیو رومرو بازی ملی ندارد. اما در رده باشگاهی رومرو بیشتر چند فصل اخیر را روی نیمکت سپری کرده تا درون دروازه. رومرو در فینال کوپا 2015 مقابل پنالتی آخر الکسیس سانچز قرار گرفت و مغلوب ضربه او شد تا شیلی تاریخسازی کند. اما بعد از گذشت یک سال، رومرو این بار مغلوب یک ضربه دیگر نشد و ضربه سیخاس را راحت مهار کرد تا تیمش در ادامه بازی با آسودگی پیروزیاش را پرگلتر کند. شاید هیچکدام از بازیکنان آرژانتین به اندازه رومرو و البته هیگوآین با فرصت عالیای که در فینال گذشته خراب کرد، عطش انتقام از شیلی را نداشته باشند.
بازارگرمیهای یک بازیکن با 6 گل زده!
نخستین بازیهایش را در تیم علی دوستیمهر دیدیم. تیم رویایی نوجوانان ایران؛ تیمی که پیام صادقیان کاپیتانش بود و کاوه، بهترین گلزنش. از همان نخستین تجربه تماشای بازیاش در لباس تیمملی نوجوانان، واضح بود که او یک استعداد ناب است. یک مهاجم گریزپا و گلزن. یک پدیده در فوتبالی که حداقل در آن سالها پدیدههای زیادی معرفی نمیکرد. بزرگترین آرزوی کاوه در آن مقطع زمانی، بازی برای تیم بزرگسالان باشگاه فولاد بود. کاوه به آرزویش رسید به آرزوهای بزرگتری هم. در پنجره نقلوانتقالات تابستانی برای لیگ شانزدهم اما او دیگر هیچ شباهتی به جوان پرشور و پرانگیزه تیم دوستیمهر ندارد. کاوه حالا یک چهره بازاری است، یک کاربلد حسابگر. بازیکنی که فصل گذشته 6 گل زده و یک سوم این تعداد، مدیربرنامه دارد! پایان لیگ پانزدهم، پایان کاوه رضایی در باشگاه ذوبآهن بود. او دیگر تمایلی به ماندن در باشگاه اصفهانی نداشت و برای مدتی مشغول بازارگرمی درباره پیشنهادهای باشگاههای قطری شد. پیشنهادهایی که مشخص شد وجود خارجی ندارد و تنها برای بالاتربودن رقم این بازیکن مطرح شده است. کاوه در بازگشت به ایران، 10 روز با پرسپولیس مذاکره کرد و در حالی که قول امضای قرارداد را به مدیران باشگاه داده بود، از این تصمیم منصرف شد و از نام یک باشگاه اتریشی برای خاتمه دادن به مذاکره با پرسپولیس و شروع مذاکره با استقلال استفاده کرد. بعید نیست رضایی ظرف روزهای آینده به عضویت استقلال درآید اما آیا او واقعا خرید مناسبی برای آبیها خواهد بود؟ البته که خرید او به لحاظ روحی به سود باشگاه است و پاسخ ماجرای وحید امیری و پرسپولیس را میدهد اما نباید فراموش کرد آمار گلزنی کاوه رضایی در فصل گذشته اصلا قابل توجه نیست و میزان تعهد او به باشگاههایش نیز به روشنی نشان میدهد این بازیکن رابطه چندانی با کلمه وفاداری ندارد. کاوه امروز بمب نقل و انتقالات است و آبیها میتوانند با تن دادن به بندهای عجیب قرارداد، او را به خدمت بگیرند اما این بمب، فصل آینده در کدام باشگاه منفجر خواهد شد؟