printlogo


کد خبر: 159366تاریخ: 1395/4/1 00:00
حاکمیت سایه واشنگتن، پادشاهی بن‌سلمان را زمینه‌چینی می‌کند
سناریوی آمریکا برای حذف بن‌نایف

عبدالباری عطوان*: گزارشی که شبکه تلویزیونی معروف ان‌بی‌سی آمریکا به مناسبت سفر تاریخی شاهزاده محمد بن سلمان، جانشین ولیعهد، وزیر دفاع و رئیس شورایعالی اقتصادی عربستان سعودی به واشنگتن درباره این کشور و آینده آن پخش کرد، توجه بسیاری در داخل و خارج از عربستان را به خود معطوف کرده است زیرا این گزارش اطلاعات جدیدی فاش کرده و باعث ایجاد  سوال‌هایی درباره آینده سیاسی و اقتصادی این کشور پادشاهی شده است.  3 موضوع اصلی وجود دارد که با خواندن دقیق این گزارش و تحلیل محتوای آن می‌توان درباره آنها تامل کرد:
نخست: چشم‌پوشی «موسسه» آمریکایی حاکم از فرد مورد نظرش یعنی شاهزاده محمد بن‌نایف، ولیعهد و وزیر کشور عربستان‌سعودی به نفع حمایت از  جانشینش یعنی شاهزاده محمد بن‌سلمان.
دوم: نگرانی حاکم بر دایره تصمیم‌گیران در آمریکا درباره آینده عربستان سعودی، زیرا شکست شاهزاده بن‌سلمان به معنی هرج و مرج و فروپاشی است که جایگزین آن نیز گروه‌های داعش و القاعده هستند.
سوم: کدام طرف اطلاعات عنوان شده در گزارش بویژه درباره وخامت حال شاهزاده بن‌نایف و نزدیک شدنش به آستانه مرگ را به بیرون درز داده است؛ دستگاه اطلاعاتی آمریکا یا اردوگاه شاهزاده مسافر یعنی محمد بن‌سلمان؟ این اقدام به نفع چه کسی و با چه هدفی بوده است؟ تأکید می‌کنیم موسسه حاکم بر آمریکا- نمی‌گوییم دولت، چرا که دولت کنونی 5 ماه دیگر از صحنه سیاسی این کشور حذف می‌شود- بر شاهزاده بن‌سلمان چشم امید دوخته و دیدارهای وی به تمام معنای کلمه در سطح یک «پادشاه» بوده است.
وی با بیشتر تصمیم‌گیران در آمریکا از باراک اوباما، رئیس‌جمهوری گرفته تا جان کری، وزیر خارجه و نیز اشتون کارتر، وزیر دفاع آمریکا دیدار کرد. این شاهزاده همچنین با رؤسای دستگاه‌های اطلاعاتی آمریکا و بازرگانان و سرمایه‌گذاران بزرگ آمریکایی ملاقات کرد. این دیدارها به منظور محک زدن پادشاه جدید و توانمندی‌ها، بلندپروازی‌ها و همچنین تحلیل شخصیتی وی انجام شد.  به نظر می‌رسد ارزیابی نهایی نیز مثبت بود؛ چرا که با توجه به این ارزیابی، زمان دیدارش با اوباما در کاخ سفید مشخص شد. نگرانی درباره آینده عربستان سعودی و اظهارات «بروس ریدل» مقام سابق سازمان اطلاعات آمریکا که این فرآیند «ارزیابی» را سرپرستی می‌کرد و ماموریت درز دادن اطلاعات به این شبکه تلویزیونی معروف آمریکا را نیز به عهده داشت، بیانگر این است که آمریکا بر سر دوراهی قرار گرفته است، زیرا این سازمان شاهزاده بن‌سلمان را شخصیتی «بی‌پروا» می‌داند که سیاست‌های پرهزینه از نظر مالی، استراتژیک و نظامی در پیش می‌گیرد که از جمله این سیاست‌ها جنگ «شکست‌خورده» در یمن است که در تحقق اهدافش ناکام مانده و خزانه دولت عربستان را متحمل ضرر 200 میلیارد دلاری کرده است. این شاهزاده همچنین تصمیم گرفت که بازارهای جهانی نفت را با 2 میلیون بشکه نفت در روز غرق کند و دستیابی به توافقی برای فریز کردن تولید نفت با هدف افزایش قیمت آن در کنفرانس دوحه را به شکست کشاند، علاوه بر اینکه او پشت تصمیم اعدام شیخ «نمر باقر النمر» روحانی برجسته شیعی بود که با این اقدام، تنش در روابط با ایران را تشدید کرد. یک شخصیت مهم سعودی که یک ماه پیش با شاهزاده محمد بن‌نایف دیدار کرد، به من تأکید کرد، وی از وضعیت جسمی خوبی برخوردار است و کارهای مربوط به وزارتخانه‌اش را به طور طبیعی انجام می‌داد و هیچ‌گونه نشانه بیماری در ظاهرش دیده نمی‌شد. این اظهارات تأکید می‌کند که ارزیابی‌هایی که ریدل درباره وخامت حال جسمی این شاهزاده گفته است، دقیق نیست. من به این شخصیت (بن‌نایف) به دلیل جایگاه بالایش و قابلیت‌های علمی فوق‌العاده‌اش اعتماد دارم.  به نظر می‌رسد حتی اظهارات مبنی بر اینکه این وخامت جسمی بن‌نایف در پی جراحت شدید وی در جریان تلاش برای ترورش توسط یک عامل انتحاری القاعده در پنجم سپتامبر 2009 که خودش را در حضور وی منفجر کرد، بوده، کاملا بی‌اعتبار و عاری از صحت است، چرا که وی در این حادثه جراحت سطحی برداشت و فقط یکی از انگشتانش اندکی زخمی شد. شاهزاده بن‌نایف شبِ روز حادثه با ملک عبدالله بن عبدالعزیز، پادشاه وقت دیدار کرد؛ امری که باعث شد بسیاری بگویند این عملیات «ساختگی» بود به نحوی که هیچ‌ تصویری از بقایای عامل انتحاری یا هرگونه خونی در اتاقی که عملیات انتحاری در آن انجام شد، منتشر نشد.  موضوعی که می‌خواهیم با توجه به گفته‌های‌مان، به آن برسیم، این است که «سناریویی» وجود دارد که ممکن است بر سر آن توافق شده و آن ساقط کردن شاهزاده بن‌نایف از ولیعهدی است تا بن‌سلمان با عهده گرفتن این مقام، برای رسیدن به کرسی پادشاهی به عنوان جانشین پدرش، آن هم پس از کناره‌گیری‌اش (ملک سلمان) به دلایل جسمی، جهش کند.  با توجه به اطلاعات درز داده شده به بیرون، می‌توان اینگونه نتیجه گرفت که آمریکا با این سناریو موافقت کرده است ولی اگر این ارزیابی تایید شود 3 پرسش برجسته مطرح می‌شود: نخست: چگونه و چه زمانی این سناریو یعنی سرنگونی بن‌نایف از ولیعهدی عربستان و کنار زدن پادشاه از منصبش، عملا اجرا خواهد شد؟ دوم: واکنش شاهزاده بن‌نایف و خاندان حاکم در عربستان چگونه خواهد بود؟ آیا وی وضعیت موجود را می‌پذیرد مانند شاهزاده «مقرن بن عبدالعزیز» که یک‌سال پیش و به طور مشخص در آوریل 2015 برکناری‌اش از ولیعهدی را پذیرفت و با آرامش عقب‌نشینی کرد یا آنکه بن‌نایف با این وضعیت مخالفت می‌‌کند و در برابر آن می‌ایستد در حالی که وی بر مسند یکی از مهم‌ترین نهادهای امنیتی در جهان سوم نشسته است؟  از سوی دیگر، موضع خاندان حاکم بر عربستان چگونه خواهد بود؟ سوم: بهایی که موسسه آمریکایی حاکم در مقابل موافقت با این سناریو و به رسمیت شناختن نقش بن‌سلمان در آن به دست می‌آورد، چیست؟ هیچ پاسخی به این پرسش‌های فرضی نداریم ولی می‌توان پیش‌بینی کرد «چیزی وجود دارد» که برای آن در عربستان مقدمه‌چینی می‌شود تا بدین ترتیب بدنه حاکمیت و دستگاه‌های آن پیرامون پادشاه جدید یعنی شاهزاده بن‌سلمان بازیابی شود.  موضوعی که باعث می‌شود ما این‌ سخن را بگوییم این است که تا‌کنون و تا زمان نوشتن این مقاله هیچ‌گونه تکذیبیه‌ای توسط خبرگزاری‌های عربستان درباره محتویات گزارش شبکه تلویزیونی آمریکایی صادر نشده است که این برخلاف عادت همیشگی عربستان‌سعودی آن هم در چنین شرایطی است.  تمام سناریوها مطرح است؛ زیرا شاهزاده محمد بن‌سلمان که جوانی بلندپرواز و هیجانی است و تصمیم گرفت جنگ علیه یمن را راه بیندازد، از اتخاذ هرگونه تصمیم دیگری بی‌هیچ تردیدی بیمی ندارد؛ شاید ما اینگونه فکر می‌کنیم.
*تحلیلگر برجسته جهان عرب


Page Generated in 0/0137 sec