ابراهیم حسنبیگی: من پیش از نگارش رمان «قدیس» درباره امام علی(ع)، رمان «محمد(ص)» را نوشته بودم و همیشه دغدغه نگارش آثار دینی را داشته ام، از این جهت حتی در آثاری که برای کودک و نوجوان هم که نوشتهام، وجه مذهبی وجود دارد. درباره رمان «قدیس» هم فکر کردم که جای شخصیت بزرگواری مانند امام علی(ع) در ادبیات داستانی ما خالی است و کمتر کار شده است و از این جهت تلاش کردم در این رمان به بخشی از وجوه این حضرت بپردازم. در رمان «قدیس» بیشتر به وجه حکومتی ایشان پرداختم و با توجه به اینکه در این باره کمتر کار شده است، سعی کردم به بخشی از شرایط پیچیده حکومت ایشان بپردازم و شیوهای که آن حضرت در حکومتداری در پیش گرفتند. آنچه مهم است دوران حکومت حضرت علی(ع) همراه با بروز انواع توطئهها، فتنهها و بروز مواردی از نفاق خواص و ضدانقلاب بوده است که مهمترین دوران بروز اینگونه افراد بود. در این باره مناسب دیدم تا دیدگاههای آن حضرت را درباره مسائل پیرامون در کتاب خود بیاورم، چرا که به نظرم آن دوران 5 ساله شرایط عجیبی رخ داد که در تاریخ اسلام کمتر نظیر آن رخ داده است، دورانی که نزدیکترین افراد به پیامبر(ص) در مقابل امام علی(ع) که خلیفه برگزیده خودشان بود، ایستادند و ایشان را به چالش کشیدند. اینها میتوانست از دل تاریخ دربیاید و در دل رمان برجسته شود و رمان «قدیس» هم همین هدف را دنبال کرده است تا تفکر و اقتدار حضرت علی(ع) درباره مسائل سیاسی و اجتماعی بخوبی نشان داده شود. منبع اصلی نگارش این رمان هم براساس کتاب «نهجالبلاغه» بوده است و البته کتابها و منابع بسیاری مانند کتاب «امام علی (ع) صدای عدالت انسانی» نوشته جورج جرداق و مجموعهای 10 جلدی درباره امام علی(ع) نوشته عبدالفتاح عبدالمقصود را مورد مطالعه قرار دادم اما مهمترین و بهترین منبع موجود را «نهجالبلاغه» یافتم که براساس افکار و اندیشههای امام علی(ع) بوده که متاسفانه همچنان نزد مردم مهجور مانده و کمتر کسی سراغ این کتاب رفته است. در رمان «قدیس» سعی کردم به بخشی از وجوه والای امام علی(ع) بپردازم اما شخصیت اصلی و راوی داستان یک کشیش مسیحی روس است و داستان هم اغلب در مسکو و لبنان اتفاق میافتد. این داستان در قالب تخیل میگذرد و در بستر آن رجوعی هم به تاریخ اسلام و دوران حکومت امام علی(ع) خواهد شد.
من در رمان «قدیس» سعی کردم امام علی(ع) را به عنوان یک الگوی کامل انسانی برای نسل جوان نمایان کنم، به همین خاطر از دیدگاههای افراد مختلف مانند جورج جرداق در «امام علی(ع) صدای عدالت انسانی» استفاده کردم تا مخاطب دریابد که یک شخص مسیحی چگونه با صراحت درباره امام علی شیعیان صحبت میکند و ایشان را الگوی انسانی در ابعاد جهانی میداند که در یک دین نمیگنجد. به نظرم شناخت مردم از امام علی(ع) خیلی کم است و تنها درباره مقاطعی از تولد و شهادت ایشان یاد میشود، در صورتی که امام علی(ع) در زندگی روزمره ما میتواند نقش داشته باشد. از این نظر باید فاصله موجود میان مردم و الگوهای دینی رفع شود بویژه از اثر ارزشمند «نهجالبلاغه» بیشتر استفاده شود که واقعا دریای بیکرانی از آگاهی است. به نظرم وظیفه مهم ادبیات، بازآفرینی اتفاقات و رویدادهای تاریخی برای مخاطبان است و این اتفاق خوشبختانه بعد از انقلاب اسلامی در ایران رخ داد و شاهد بودیم که بسیاری از وقایع و شخصیتهای تاریخ اسلام از جمله موارد خاصی مانند واقعه کربلا مورد توجه نویسندگان قرار گرفت و بخشی از آن هم در قالب ادبیات داستانی بازآفرینی شد که این مساله برای مخاطب و حتی سنین کودک و نوجوان ارزنده بود. به نظرم کتابهای خوبی در زمینه تاریخی و دینی نوشته شده است اما این حرکت به شکلی مستمر و کاملتر باید وجود داشته باشد تا نسلهای جوان بتوانند با منابع کاملتر و تازهتری مواجه شوند. یکی از مهمترین شیوههایی که ما میتوانیم این مساله را نزد نسل جوان تبیین کنیم، از طریق ادبیات خواهد بود و باید از این مهم بیشتر حمایت شود. نویسندگان و ناشران در مقاطعی برای انتشار آثار داستانی در زمینههای دینی و تاریخی کوتاهی کردند و گاهی از طریق برخیها فعالیتهایی انجام میشود که بیشتر براساس تحرکات شخصی نویسندگان است، یعنی نویسندهای دغدغه این کار را دارد و احساس میکند باید در حوزههای دینی هم کار کند. اما جدا از ارزشهای این کار نباید همه چیز معطوف به فعالیتهای فردی باشد و باید متولیان به شکلی برنامهریزی شده از ادبیات دینی حمایت کنند. باید موسسات فرهنگی و دینی که مروج اندیشههای مذهبی هستند به ابعاد مهم ادبیات داستانی هم توجه و در قالب پروژههایی، شرایط را برای فعالیت نویسندگان مهیا کنند.