گروه بینالملل: در حالی که وجود برگزیت (همهپرسی بریتانیا برای خروج) علیه اتحادیه اروپا موضوع خبری داغ روزهای اخیر است، هنوز اطلاعات زیادی درباره این راز که چه کسی و چرا اتحادیه اروپا را تشکیل داد، در دست نیست. نویسنده اقتصادی «دیلیتلگراف» در سال 2000 نوشت: «اسناد طبقهبندیشده دولت آمریکا نشان میدهد جامعه اطلاعاتی این کشور در دهه 50 و 60 کمپینی برای ایجاد یک اروپای متحد تشکیل داده بود». نقش وزارت خارجه آمریکا نیز در این فرآیند قابلتوجه است. یادداشتی از بخش اروپایی وزارت خارجه آمریکا مورخ 11 ژوئن 1965 به «رابرت مارجولین» معاون رئیس جامعه اقتصادی اروپا توصیه میکند بهطور پنهانی در پی تشکیل یک اتحادیه پولی باشند. در واقع، توصیه وزارت خارجه ایالاتمتحده این بوده که اتحادیه اروپا پیش از آنکه خود اروپاییها بفهمند که چه اتفاقی افتاده، تاسیس شود. ریچارد آلدریچ، استاد امنیت بینالملل در دانشگاه وارویک اسناد تاریخی موجود را بررسی کرده و اینگونه نتیجهگیری میکند که اتحادیه اروپا تا حدود زیادی یک آمریکایی بوده است: «تلاش مقامات آمریکایی برای بازسازی و ایجاد ثبات در اروپا پس از جنگ با این فرضیه انجام گرفت که این قاره نیازمند برقراری فوری اتحاد است؛ شاید تحتعنوان ایالاتمتحده اروپا. تشویق برای تشکیل اتحادیهاروپا که یکی از اجزای اصلی سیاست خارجی ترومن محسوب میشد توسط جانشین وی آیزنهاور با تاکید بیشتری پیگیری شد. بهعلاوه اینکه، در دوره ترومن و آیزنهاور سیاستمداران آمریکایی متقاعد شده بودند تشکیل اتحادیهاروپا نه تنها به نفع آنان است بلکه راهحلی برای مشکل آلمان نیز به شمار میآید. یکی از قابلتوجهترین عملیاتهای مخفیانه آمریکا در دوره پس از جنگ در اروپا کمک مالی به «جنبش اروپایی» بود. این جنبش در ابتدا یک سازمان بود که با گذشت زمان به مجموعهای از سازمانها بدل شد که خواستار اتحاد سریع اروپا بوده و برای تاسیس شورای اروپایی تلاش میکردند. تزریق محتاطانه بیش از
3 میلیون دلار بین سالهای 1949 تا 1960 از منابع دولتی آمریکا مرکز اصلی تلاشهای ایالاتمتحده در حمایت از طرح شومان، انجمن دفاع اروپا و یک پارلمان اروپایی با حضور قدرتهای مستقل به شمار میآید. تشکیل کمیته آمریکا در اتحادیه اروپا نیز بهعنوان مجرایی مناسب برای مدیریت شخصیتهای ارشد این اتحادیه توسط جامعه اطلاعاتی آمریکا تعیین شد. این نهاد در تابستان 1948 توسط «آلن دالس ولزی» تشکیل شد اما پس از مدتی کمیتهای متشکل از نهادهای امنیتی و اطلاعاتی آمریکا از جمله CIA، NSA و NSC بر کار این نهاد نظارت داشتند. بخش سازمانهای بینالمللی (شاخه تازه تاسیسی از سیا) یکی دیگر از عملیاتهای پنهان آمریکا در اروپا به شمار میآید. این بخش توسط کمیته ملی برای اروپای آزاد که بعدها به کمیته اروپای آزاد تغییر نام داد، هدایت میشد. رادیو اروپای آزاد و رادیو آزادی(Radio Free Europe and Radio Liberty) نیز تحت این بخش تاسیس شد. کمیته اروپای آزاد در سال 1948 به درخواست یک دیپلمات بازنشسته بهنام «جوزف ایگریو» که روابط نزدیکی با سیا به منظور برقراری ارتباط میان بلوک شرق و غرب اروپا داشت، تشکیل شد. هدف از تاسیس این کمیته جلب سرمایه از منابع خصوصی بود اما در واقع بخش اعظمی از بودجه مالی خود را از دولت آمریکا و بویژه سیا تامین میکرد. ایالاتمتحده، فرانسه و انگلیس را متقاعد کرد که کشورهایی را براساس عضویت در شورایاروپا در گروههای خارج از آن قرار دهند. یک سال بعد کاخسفید وزارت خارجه را مسؤول تسریع این فرآیند کرد. تمام مطالعات و بررسیهای انجامگرفته برای یافتن مفهومی مثبت از لزوم تشکیل اتحادی اروپایی صرفا یک ماهیت را تایید کرده است: نمود دیگری از امپریالیسم آمریکایی. این وحدت رسما بهعنوان بخشی از سیاست آمریکا تعیین شده بود. بین سالهای 1951 تا 1956، جنبش اروپایی بیش از 2هزار راهپیمایی و فستیوال در سراسر این قاره راهاندازی کرد؛ بویژه در آلمان که دریافتکننده کمک مالی از ارتش آمریکا بود. یکی از مزایای اختصاص بودجه آمریکا به برنامههای کلان جوانان این بود که با این کار جنبش اروپایی بهشکلی نامحسوس به کمک مالی آمریکا وابسته
میشد. در سال 1953 استفاده از بودجه آمریکا در فعالیتهای محدودی از جنبش مجاز اعلام شد و در تمام فعالیتهای این نهاد نباید مورداستفاده قرار میگرفت.
ایجاد «یورو» توسط آمریکایشمالی
رابرت ماندل پدر یورو نامیده میشود. وی متولد کانادا و تحصیلکرده دانشگاه شیکاگو است. وی مدت 42 سال است که بهعنوان استاد در دانشگاه کلمبیا تدریس میکند. اما آیا ماندل یورو را برای کمک به اروپا ایجاد کرد؟ «گرگ پالاست» روزنامهنگار محقق گاردین، ایندیپندنت و بیبیسی در این باره میگوید: «چه کسی این سکه کوچک نامیمون را ایجاد کرد؟ ماندل پدر یورو نامیده میشود. غالبا اینگونه گفته میشود که یورو ابزاری برای اتحاد سیاسی و احساسی اروپا پس از جنگ بوده، همچنین به منظور توانمندسازی اقتصاد اروپا برای رقابت با اقتصاد آمریکا. یورو در نیویورک و در دانشگاه کلمبیا متولد شد. ماندل هم یورو را اختراع و هم اقتصاد تاچر و ریگان را هدایت کرد. یورو نیز همانند بانوی آهنین و رئیسجمهور گاگا انعطافناپذیر است. هنگامی که شما به یورو میپیوندید دیگر ملیت شما نمیتواند با رکودی که از سیاستهای پولی و مالی مورد استفاده قرار گرفته مقابله کند. محدودیتهای مالی و خصوصیسازی تنها راه چاره یورو برای خروج از بحران بود. چرا یورو استاد؟ دکتر ماندل به من گفته بود ناراحت است که قوانین منطقهبندی در ایتالیا به وی اجازه نمیدهد کمدش را در اتاقی که میخواهد در ویلایش قرار دهد. آنها قوانینی دارند که به شما میگویند کمدتان را در چه اتاقی بگذارید. چنین چیزی قابلتصور است؟ من نمیتوانستم آن را تصور کنم چون ویلایی در ایتالیا نداشتم اما یورو و قوانینش به شما این اجازه را میدهد کمدتان را در جایی که میخواهید بگذارید. منظور او این بود که تنها راهی که دولت میتواند اشتغالزایی کند نابودی مردم با کاهش مزایا و از همه مهمتر کاهش قوانینی است که تجارت را محدود میکند. اکنون در قبال نابودی حاکمیت یونان چه احساسی دارید؟»پالاست در گاردین مینویسد: «این ایده که «یورو» در آستانه شکست است، ایدهای سادهلوحانه است. یورو دقیقا در حال اجرای همان هدفی است که برای آن ایجاد شد؛ تقویت یک درصد ثروتمند. برای او یورو عامل تحول اروپا به یک واحد اقتصادی قدرتمند و متحد نبود. و هنگامی که بحران بهوجود آمد کشورهایی که از نظر اقتصادی هیچ دفاعی از خود نداشتند به تغییر قوانین دولتی درباره عمدهفروشی، خصوصیسازی صنایع دولتی و نظام مالیاتی روی آورده و سطح رفاه کشورهای اروپایی را بهطور زنجیروار به پایین کشاندند». فارغ از این شکست، یورو که فرزند ماندل محسوب میشود احتمالا در تحقق رویاهایی فراتر از تصور وی نیز موفق بوده است. به عبارت دیگر، یورو یک دکترین شوکآور را به اروپا تحمیل کرده؛ قارهای که در آن بانکهای بزرگ یونان و دیگر کشورها را از دسترسی به داراییهای خود منع کرده و منابع و ثروتهای طبیعی آنها را غارت میکند.
منبع:گلوبال ریسرچ