printlogo


کد خبر: 159511تاریخ: 1395/4/3 00:00
تورم چند؟ چند می‌خواهی؟!

دکتر محمدرضا مهدیاراسماعیلی: «ضمن تشکر از همکاران در وزارت امور اقتصادی و دارایی کشور و بانک مرکزی در جهت موفقیتی که در اقتصاد ایران حاصل شده است؛ برای نخستین‌بار پس از سال‌ها تورم سالانه ایران تک‌رقمی شد.» این جمله خوشحال‌کننده سخنگوی محترم دولت و رئیس سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی کشور که روز یکم تیرماه در صحن علنی مجلس ادا شد، منافات قطعی دارد با خبر اول روزنامه دولتی ایران که 2 تیرماه منتشر شد!
طی گزارش مرکز آمار ایران که
2 تیرماه صفحه اول روزنامه دولت را پر از نمودارهای میله‌ای کرده بود، روزنامه ایران در حالی سخن روز قبل معاون رئیس‌جمهور را با نمایش یک میله
5/9 درصدی در سال 95 تایید کرد که تنها 7 میله آن طرف‌تر و در سال 88 تورم کشور باز هم عدد 5/9 را نشان می‌داد.
این نمودار جذاب و خوشحال‌کننده برای ملت ایران البته یک پیام دیگر را نیز در دل خود داشت و آن مغایرت کامل با گزارش همین روزنامه در تاریخ 5 شهریور 94 تحت عنوان «عملکرد اقتصادی دولت یازدهم در یک نگاه» بود که در آن تورم نقطه به نقطه در 2 مقطع خرداد و شهریور سال 92 را به ترتیب 45 و 40 درصد اعلام کرده بود. پیش‌تر نیز همین روزنامه دولت با انتشار یادداشتی اقتصادی در تاریخ 7 دی 1393 تحت عنوان «کارنامه مثبت دولت در سال 2014» - که نمی‌دانم چرا مبنای شمسی آن را که 1392  باشد استفاده نکرده است!- اعلام کرده بود در آغاز دولت یازدهم کشور دچار تورم 40 درصدی بوده است در حالی که در صفحه اول روز 2 تیرماه، میله این سال به قدر 30 درصد بلند شده است! این آمار البته با سخنان رئیس‌جمهور محترم در 12 اردیبهشت امسال نیز در مغایرت است که فرمود: «در روز ابتدای آغاز به‌کار دولت یازدهم، تورم بالای
40 درصد بود که به مردم وعده دادیم آن را تا پایان 6 ماه به 35 درصد برسانیم که این وعده محقق شد». به راستی چنین مغایرت‌هایی نشانه چیست؟ آیا ما از آمار خبر نداریم؟ چرا رئیس سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی کشور هنگام اعلام تورم امسال، خبر از مهم‌ترین و پربازدید‌ترین آمار مرکز آمار ایران ندارد؟ اصولاً ما در علم اقتصاد یک طنزی داریم به اسم شکنجه آمار! در این سرگرمی گاه اقتصاددانان اول یک حرفی را می‌زنند و بعد برایش آمار درست می‌کنند! منظور از آمار درست کردن این نیست که خدای ناکرده از خودشان عدد بگذارند در محاسبات، بلکه آنقدر این عدد‌های بی‌زبان را بین متغیرهای وابسته و مستقل و جزء استوکاستیک!- که شما همان تصادفی بخوانیدش- تاب می‌دهند تا بشود آنچه دل‌شان می‌خواسته!
ممکن است در پاسخ به سخن بنده گفته شود تو اگر اقتصاد بدانی، خودت هم این را می‌دانی که براساس همین اختلاف در مبناها گاه آمار بانک مرکزی با آمار مرکز آمار نیز منافات دارد. در پاسخ عرض می‌کنم آیا شما نباید از این همه تفاوت بین آمار در هنگام اعلام رسمی آن خبر داشته باشید و در قالب جمله‌ای معترضه بیان کنید که البته فلان مرکز گفته است آنقدر و ما می‌گوییم اینقدر؟! آخر اختلاف بین مبناها هم حدی دارد! نمی‌شود که یکی 45 اعلام کند و دیگری 30! بین این 2 عدد
50 درصد اختلاف است! اگر قرار باشد آمار‌های ما 50 درصد خطا داشته باشد که خب! به‌جای این همه سازمان عریض و طویل که دارند این آمار‌ها را درست می‌کنند، یک نفر را می‌گذاریم برای‌مان شیر یا خط بیندازد! محاسبه اینکه شیر می‌آید یا خط براساس همین علم آمار عزیزمان دقیقا همین‌قدر یعنی 50 درصد خطا دارد!
البته براساس آنچه گفته شد من در شیوه این تحلیل جانب دولت را گرفتم. یعنی خودم به خودم پاسخ فرضی دادم که احتمالاً معاون محترم رئیس‌جمهور که فرموده برای نخستین‌بار تک‌رقمی شدیم حتما مبنای آماری‌شان فرق داشته است. یا رئیس‌جمهور محترم نیز در اعلام
40 درصد به جای 30 درصد همین مساله را داشته‌اند که البته این نیز پنبه‌اش در پاراگراف قبلی زده شد!
کاش کمی مطالعه کنیم!


Page Generated in 0/0158 sec