printlogo


کد خبر: 159597تاریخ: 1395/4/6 00:00
مکتب نیاوران و بحران فیش‌گیت

محمد زعیم‌زاده : یک سال پس از پیروزی حجت‌الاسلام حسن روحانی در انتخابات ریاست‌جمهوری یازدهم و در حالی که منتقدان دولت از فقدان گفتمان ایجابی دولت یازدهم سخن می‌گفتند، رضا صالحی‌امیری، مشاور رئیس‌جمهور و معاون فرهنگی ستاد انتخاباتی حسن روحانی، «اسفندیاروار» خبر از  «گفتمان‌دار» شدن دولت یازدهم داد. صالحی‌امیری  مکتب نیاوران را حاصل مطالعات و پژوهش‌های  همکاران  نیاوران‌نشین حسن روحانی در ساختمان مرتفع مرکز مطالعات و بررسی‌های استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام می‌دانست. هرچند نه او و نه هیچ‌کدام از دولتمردان حسن روحانی هیچ‌گاه به تبیین دقایق گفتمانی و مولفه‌های این گفتمان یا به تعبیر خودشان مکتب نپرداختند و مطالعات نیاورانی نیز همچون اسلاف کم‌مایه خود یعنی «جامعه مدنی اصلاح‌طلبانه» و «مکتب ایرانی مهرورز» سر به مهر باقی ماند اما به نظر می‌رسد امروز و پس از گذشت 3 سال از دولت حسن روحانی دقایق گفتمانی این به اصطلاح مکتب بیش از پیش برای مردم روشن شده باشد.
وادادگی و کوتاه آمدن در برابر شیوخ کشور‌های حاشیه خلیج‌فارس از یک‌سو و ناکارآمدی‌های برجام و عمیق‌تر شدن شبکه تحریم‌ها از سوی دیگر در حوزه سیاست خارجی،کنترل دستوری تورم، بالا رفتن نقدینگی و فراگیر شدن سایه سیاه رکود در حوزه اقتصاد و پیشنهاد به جهنم رفتن منتقدان در حوزه آزادی‌های اجتماعی چکیده  تصویر دولت یازدهم و مکتب نیاوران برای مردم و منتقدان در 3 سال اخیر بوده است اما به نظر می‌رسد آنچه تکمیل‌کننده تصویر برای مخاطبان مساله «بحران فیش‌گیت» باشد، افشای حقوق‌های چند صد میلیونی برخی دولتمردان در شرایط سخت اقتصادی مردم باشد که دادستان دیوان محاسبات این مساله را دستپخت اختصاصی دولت یازدهم می‌داند و این به آن معناست که دیگر امکان حواله آن به دولت قبل هم وجود ندارد تا فارغ از واقعیت بتوان «احساس مردم از واقعیت» را در مساله فیش‌گیت با ضرب و زور رسانه‌ها سازماندهی کرد.
مساله فیش‌های چند صد میلیونی و نحوه توجیه آن توسط دولت را می‌توان جدا از تاثیر آن بر افکار عمومی و اثرات تخریبی‌اش بر دولت- و حتی  نظام-  در بسته‌ای دیگر یعنی در تبارشناسی دولت یازدهم و به اصطلاح «مکتب نیاوران» تحلیل و بررسی کرد.
ریشه‌های نظری  مکتب نیاوران در جمهوری اسلامی را باید در خطبه‌های معروف هاشمی رفسنجانی جست‌وجو کرد آنجا که آیت‌الله صریحا جماعت حزب‌اللهی از جنگ بازگشته را عده‌ای جلنبر خواند و گفت این رفتارهای «درویش‌مسلکانه» وجهه جمهوری اسلامی را نزد جهانیان تخریب کرده است، زمان آن رسیده است که مسؤولان به «مانور تجمل» روی آورند. از امروز به‌خاطر اسلام و انقلاب، مسؤولان وظیفه دارند مرتب و باوقار باشند!
وقتی خطیب نماز جمعه تهران و رئیس‌جمهور کشور در رسمی‌ترین تریبون مملکت صریحا ساده‌زیستی و غیر اشرافی‌گری را با «جلنبر بودن» و «یقه چرک بودن» معادل می‌داند آنگاه فساد هم براحتی تئوریزه می‌شود و آنجاست که پدر معنوی و مادی دولت یازدهم می‌تواند به‌صراحت از مانیفست مکتب نیاوران و البته مکتب با سابقه‌تر«نوق» رونمایی کند:
«این‌قدر بحث از اختلاس و دزدی نکنید و روحیه مردم را خراب نکنید. وقتی‌ ما یک سدی را می‌سازیم و مثلاً 10 میلیارد خرج می‌کنیم، ممکن است از قِبَل آن، 500 میلیون هم اختلاس شود اما این سد برای کشور می‌ماند و هیچ‌کس نمی‌تواند از این سد اختلاس یا دزدی کند». (بی‌پرده با هاشمی، مصاحبه قدرت‌الله رحمانی با هاشمی‌رفسنجانی. ص۱۸۴)
 به نظر راقم این سطور، این منطق بسیار خطرناک‌تر از اصل اختلاس یا آن فیش نجومی است. منطقی که در خوشبینانه‌ترین حالت به مدیر اجازه می‌دهد برای بهره‌وری بالاتر اختلاس و فساد و ارتشا را هم مجاز بداند یا اگر خواست خارج از ضابطه و قانون، حقوق و پاداش نجومی برای خودش لحاظ کند یا از سکوت و خلأ قانون استفاده کرده و فیش حقوقی چند صفحه‌ای برای خودش ببندد و وام‌های با سود بسیار کم یا حتی  قرض‌الحسنه چندصد میلیونی از بیت‌المال به حساب خودش بریزد. در مکتب نیاوران و مکتب نوق فاصله 100 برابری حقوق یک مدیر با یک کارگر که احتمالا چند ماه هم هست حقوق نگرفته نه‌تنها مساله‌ای نیست بلکه می‌تواند رویه هم باشد. اساسا اگر دموکراسی و انتخابات در این مملکت نبود و می‌شد در سال 76 رهبری را هم قانع کرد ریاست‌جمهوری مادام‌العمر باشد حتی نیازی به تلاش برای توجیه افکار عمومی و ارائه منطق خطرناک نیاورانی هم وجود نداشت.
در مکتب نیاوران می‌توان گفت ایرادی ندارد، ممکن است عده‌ای از مستضعفان هم زیر چرخ‌های توسعه له شوند، تنها در مکتب نیاوران است که تهران باید تبدیل به شهری شود که اکثریت مردم به لحاظ گرانی خدمات نتوانند در آن زندگی کنند (حداقل درآمد 500 هزار تومان در سال 72)، تنها در مکتب نیاوران است که مستضعفان که ولی‌نعمت انقلابند تبدیل به قشر آسیب‌پذیر می‌شوند، تنها در مکتب نیاوران است که مژدگانی به خیابان‌خواب‌ها رسیدن ته‌مانده بشقاب‌هاست، تنها در مکتب نیاوران است که مدیران و وزیران عموما از تجارتخانه‌ها آمده‌اند و باید وزارت و مدیریت برایش صرف داشته باشد و حداقل  حقوق 70 میلیونی بگیرد، تنها در مکتب نیاوران است که کارانه یک پزشک 40 برابر حقوق ماهانه یک پرستار است و البته از شیر مادر حلال‌تر، تنها در مکتب نیاوران است که به منتقدان عدالتخواه به سبک سمپات‌های فلان گروهک برچسب زده می‌شود و با کمونیست‌ها مقایسه می‌شوند. خلاصه اینکه به تعبیر ظریفی، مکتب نیاوران و گفتمان دولت یازدهم همه خوبی‌های دولت‌های سال‌های پس از جنگ را دارد، هم ساده‌زیستی و غیراشرافی بودن دولت هاشمی را دارد، هم استکبارستیزی و عدم وادادگی دولت اصلاحات و هم صداقت و قانونگرایی دولت مهرورزی را! جان کلام اینکه اهالی مکتب نیاوران آنچه خوبان همه دارند یکجا دارد.

 


Page Generated in 0/0079 sec