printlogo


کد خبر: 159645تاریخ: 1395/4/6 00:00
مادرکشان

رضا مشتاقی*: 1- «آب هست ولی کم است.» این جمله شاید مشهور‌ترین تلاش رسانه‌ای باشد که می‌خواهد به ما بفهماند «بحران آب جدی است». جمله‌ای که گاه روی دیوار‌ها و بنر‌ها در قالب طرح‌های گرافیکی نقش می‌بندد، گاه بر پشت قبض‌های آب حک می‌شود و زمانی نیز به‌عنوان شعار برنامه خندوانه، هر شب از زبان رامبد جوان و بیننده‌های برنامه‌اش به ما یادآوری می‌کند «آب هست ولی کم است».
2- خیلی‌ها هم معتقدند «آب نیست» به واقعیت نزدیک‌تر است. اما از جمله کارهایی که در آن سعی شده عمیق‌تر و عینی‌تر وجود بحران آب و جدی بودنش را به ما بفهماند، مستند «مادرکشی» است. مستندی به کارگردانی کمیل سوهانی که در مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست جمهوری دولت یازدهم ساخته شده است. مستند با به تصویر کشیدن گوشه‌گوشه ایران، تصاویر تلخ و ناراحت‌کننده‌ای از آبرسانی با تانکر به روستاهای کشورمان نشان‌مان می‌دهد. روستایی‌هایی که التماس می‌کنند و قسم می‌دهند سهمیه آب‌شان بیشتر شود و تانکر آب زودتر به آنها سر بزند، شاید که تشنه نمانند و بتوانند حمام کنند. تصاویر مزرعه‌های خشک شده، کشاورزان بی‌پول و بیکار، روستاهای متروکه، همه به خاطر بی‌آبی و... احتمالا همه کسانی که تصورشان از ایران، صرفا تهران است و مناظر خوشرنگ و لعابش، از دیدن این مستند بهت‌زده خواهند شد. با دیدن این مستند، همه باید از خود بپرسند با مام میهن چه کرده‌ایم؟ و اینجا اصلی‌ترین نقطه ضعف این مستند رخ می‌نمایاند.
3- چه کسانی با مادر میهن چنین کرده‌اند؟ به روایت مستندساز و البته به درستی، دولتمردان مقصران این فاجعه‌اند. کسانی که دستور ساخت غیراصولی سد‌ها و نیروگاه‌ها را داده‌اند، فرمان داده‌اند به زیر کشت بردن زمین‌های پهناور، بی‌آنکه توجه به تامین آب آنها داشته باشند.... آیا این حضرات در مستند حضور می‌یابند که از کار خود دفاع کنند یا بابت آن پوزش بطلبند؟ خیر! هر که در مستند سخن می‌گوید، مدعی است و منتقد. باغداری که بارها به‌عنوان کشاورز نمونه انتخاب شده است، نجیبانه از پیشگاه ملت ایران عذر می‌خواهد که با بالاتر بردن تولیدات کشاورزی خود و به تبع آن آب بیشتر مصرف کردن، در حق این سرزمین خیانت کرده است اما آیا دولتمرد و سدسازی حاضر می‌شود از عملکرد خود دفاع کند؟ یا بگوید اشتباه کردیم و عذرخواهی کند؟ ابدا! حتی عیسی کلانتری، وزیر کشاورزی دولت‌های پنجم و ششم و دبیر فعلی ستاد احیای دریاچه ارومیه، از خرابی‌ها و سوءمدیریت‌ها و آنچه نباید می‌شده و شده می‌گوید و نقد می‌کند و گلایه. البته وزیر کشاورزی سدساز‌ترین دولت‌های تاریخ ایران اذعان می‌کند: «ناآگاهی در وهله اول باعث این تصمیمات شده است. این ناآگاهی هم به دلیل ضعف علمی ما در گذشته بوده است. عمدی نبوده و این پذیرفتنی است ولی دیگر از این به بعد پذیرفتنی نیست».
نکته‌ای که باعث شد صدای مدیرعامل شرکت آب منطقه‌ای خراسان‌رضوی هم در اکران دانشگاهی این مستند در دانشگاه فردوسی به اعتراض بلند شود و گوشزد کند: «آقای کلانتری در سال 72 که وزیر کشاورزی بودند، تشریف آوردند گناباد. من در آن زمان مدیر آب جنوب خراسان بودم. به من تشر زدند: «شما چرا چاه‌های غیرمجاز را  می‌بندید؟ چرا چاه نمی‌دهید که ما کشاورزی کنیم؟» در جلسه‌ای که اخیرا تشریف آوردند من در حضور عزیزان خدمت‌شان عرض کردم: آقای دکتر! شما هم خیلی عوض شدید».
4 – اما این مستند فارغ از مسائل تکنیکی، 2 نکته قوت برجسته دارد:
اول اینکه به درستی تشخیص داده بحران بی‌آبی، ساخته دست سیاست‌های ناکارآمد و سوءمدیریت است، نه مسائل جغرافیایی و آب و هوا. مساله اعجاب‌آور و ناراحت‌کننده نیز اینجاست که بعضا مانند مثال‌هایی که در این متن آورده شد و می‌شود، شخص یا اشخاصی از بدنه همان دولتمردان و سیاست‌ورزان متوجه مشکل می‌شده‌اند لیکن گوش شنوایی نبوده است.
دوم اینکه در تحلیل این مساله سیاسی، گرفتار سیاست‌بازی و سیاست‌زدگی نشده است. در روزگاری که هر مشکلی در کشور بروز می‌کند، از مشکل آلودگی هوا گرفته تا دزدی خیابانی آمریکایی‌ها، تقصیر دولت‌های نهم و دهم است، این مستند نشان می‌دهد این گزاره حداقل در بحران آب صدق نمی‌کند. نشانه گرفتن انگشت اتهام در بحران بی‌آبی به سوی سدسازی‌های بی‌رویه، همه را متوجه دولت سازندگی می‌کند. مستندساز حتی به این نکته جالب نیز اشاره می‌کند که سد پرحرف و حدیث «گتوند» در 1376 جایابی و کار ساخت آن شروع شده است. در ادامه نیز معلوم می‌شود بی‌توجهی به مساله آب در این دوران، در سدسازی‌ها خلاصه نمی‌شده است. مستندساز به همدان می‌رود و نشان‌مان می‌دهد با ساخت نیروگاه شهید مفتح در دشت کبودرآهنگ، با سیستم خنک‌کننده‌ای که نیازمند برداشت حجم زیادی از آب است، در دولت سازندگی چه بلایی بر سر استان همدان آمده است.
مهندس شامخی، مدیرکل وقت کشاورزی استان می‌گوید: «برای ما سوال بود: چطور ممکن است یک نیروگاه در یک دشت ممنوعه که بیلان آبش بسیار منفی است ایجاد شود و یک دفعه 60 حلقه چاه عمیق بزند و نسبت به معیشت مردم منطقه بی‌توجه باشد. بنده رفتم گزارشی خدمت رئیس‌جمهور ارائه کردم. خیلی از مدیران و مسؤولان که آنجا بودند، علاقه داشتند من این حرف‌ها را نزنم، اشاره می‌کردند و علامت می‌دادند که نگو. من گفتم: «آقای رئیس‌جمهور! این کلیدی که شما در نیروگاه برق فشردید، به مثابه یک هیولای بزرگ، آب دشت‌های همدان را خواهد کشید و به سرعت شاهد مهاجرت‌های گسترده خواهید بود». بعد از چند سال که بنده به‌عنوان معاون استاندار برگشتم در استان همدان، شاهد این بودم که ناچاریم آب شرب مردم را با تانکر ببریم».  آخر، این نوشتار درصدد مقصر قلمداد کردن یک دولت یا شخص و تبرئه کردن گروه دیگر نیست؛ بر عکس، نگارنده بر آن است تا با بررسی یک مورد از انبوه مسائل کشور، هیچ‌کس با فراموش کردن عملکرد خود، چنان نشان ندهد که هر عیب و ایراد هست از دیگری است. بر چنین منوال، هیچ‌گاه وضعیت میل به اصلاح نخواهد کرد. همیشه ایراد از دیگری است و کاری هم از دست فعلی‌ها برنمی‌آید.  
*کارشناس ارشد حقوق دانشگاه شهید بهشتی


Page Generated in 0/0091 sec