printlogo


کد خبر: 159668تاریخ: 1395/4/8 00:00
مغالطه با لفظ آزادی برای استقرار دیکتاتوری

سیدمهدی حاجی‌آبادی: رهبر معظم انقلاب در سخنرانی تاریخی دانشگاه صنعتی امیرکبیر در سال 79، اشاره به موضوعی کردند که غفلت از آن توسط جناح انقلابی موجب دریافت ضربات سهمگینی برای کشور شد. ایشان در قسمتی از سخنان‌شان به موضوع آزادی اشاره کرده و فرمودند آزادی هم گرفتنی است، هم دادنی و هم آموختنی. بخش مدنظر ما، قسمت سوم سخن ایشان است که فرمودند آزادی آموختنی است. ایشان از مفهومی به نام فرهنگ آزادی نام برده و اشاره کردند آزادی برای خود آداب و فرهنگی دارد و این نعمت از حقوق والای فطری انسان است و در خلقت او توسط خداوند نهادینه شده است. در ادامه اما فرمودند اگر فرهنگ و ادب آزادی در جامعه‌ای نهادینه نشده و فاقد چنین شناختی باشند، نعمت فطری آزادی در آن جامعه به زوال کشیده خواهد شد و این از نظر اسلام فاجعه است. اگر ندانیم که چگونه باید با آزادی معامله کنیم و فرهنگ آن را نشناسیم عده‌ای از آب گل‌آلود ماهی خود را گرفته و ضربات سنگینی بر بدنه نظام اسلامی وارد می‌کنند. یکی از نتایج نبود چنین شناختی از فرهنگ آزادی، برقراری دیکتاتوری فردی یا حزبی در کشور است. نمونه  بسیار نزدیک و کامل آن فتنه 88 بود. فتنه‌ای که عده‌ای خاص که دست‌شان از صندلی ریاست و قدرت کوتاه ماند به دنبال وتو کردن حق رأی مردم، برای انحراف کشتی انقلاب به سوی ساحل کاخ سفید بودند. کاری که آنان با آگاهی از این نقطه ضعف بزرگ جناح انقلابی کلید زدند اینگونه است که سعی می‌کنند در خلأ شناخت از فرهنگ آزادی، هرج و مرج و بی‌انضباطی را در کشور به وجود آورند تا جایی که مردم تشنه استبدادی قدرتمند شوند! به زبان ساده‌تر با اغتشاش و به آتش کشیدن سرمایه‌های کشور و خراب کردن وجهه نظام اسلامی در داخل کشور و القای عدم توان مدیریت توسط نظام و جناح انقلابی، ناامنی را به سرحد خود رسانده و با تنزل سطح توقعات، مردم را تشنه استبدادی قدرتمند کنند که تنها امنیت جانی و مالی را برای‌شان به ارمغان بیاورد!
این سناریو که از سوی سفارتخانه‌های غربی در کشور و سرویس‌های جاسوسی بیگانه به خورد پیاده‌نظام و فرماندهان و افسران ناتوی فرهنگی و سیاسی‌شان درکشور
داده می‌شد ده‌ها سال قبل نیز در ماجرای کودتای سیاه و روی کار آمدن رضاخان میرپنج پیاده شد. در آن زمان وضعیت کشور را به حدی رساندند که جان و آبرو و ناموس مردم در خطر قرار گرفت وکابینه‌ها یک به یک سقوط می‌کردند و اوضاع وخیم‌تر می‌شد تا جایی که مردم تنها آرزوی شان این بود استبدادی قدرتمند سکان کشور را به دست گرفته و امنیت را ولو حداقلی برای‌شان رقم بزند! و چه کسی بهتر از رضاخان میرپنج بی‌سواد و قلدر؟ حال پیروان و جانشینان تقی‌زاده‌ها و شبه‌روشنفکری بیمار مرتجع، از آزادی در جمهوری، بد و غلط استفاده می‌کنند و غیرمتعهدانه (زیرا تعهد اصلا در مرام ماکیاولی آنان معنایی ندارد) با افکار، احساسات، ایمان و دلبستگی‌های مردم و نیازهای جامعه بازی می‌کنند تا جامعه را به خروش درآورند. اینان دشمنان آزادی‌اند و از نام آزادی دشنه‌ای ساخته در قلب آن وارد می‌کنند.
درست است که امروز دیگر دوران رضاخان‌ها و میرپنج‌ها گذشته اما دیکتاتوری تنها در فرد خلاصه نمی‌شود! بلکه دیکتاتوری مدرن که دست‌ساخته نظام سیاسی غرب است؛ دیکتاتوری احزاب و دسته‌جات است بر افکار و قلوب مردم! دیکتاتوری حزبی هم مثل دیکتاتوری فردی و در بسیاری اوقات بدتر است. گاه فردی یا جمعی می‌خواهند چون سال 88 با نظر برخاسته از نفسانیات شیطانی خود سرنوشت مردم را به دست بگیرند و تیشه به ریشه نظام جمهوری اسلامی بزنند و سرسپردگی‌شان را در پیش اربابان آمریکایی خود اثبات کنند. در این میان آنان به دنبال این هستند که نشان دهند آزادی در اسلام وجود ندارد و دین محدودکننده آزادی‌ است چنانکه یکی از سران فتنه و رئیس دولت اصلاحات در سخنان خویش اشاره کرد که اگر در جایی نزاع بین آزادی و دین درگرفت این دین است که به نفع آزادی باید سر خضوع به زیر آورد! به زبان ساده‌تر هرجا احکام دین بخواهد مانع دلبخواهی‌های فرد یا جمعی ولو خلاف اخلاق باشد، بشود، این دین است که باید چشم‌پوشی کرده و اصل در اینجا آزادی است! آن هم آزادی‌ای که با ترجمه غلط از کلمه لیبرتی به خورد جماعت شبه‌روشنفکر داده‌اند! حال که «لیبرتی»(liberty)  به معنای بی‌قید و بندی و ولنگاری است و کلمه مقدس آزادی ترجمه «فریدم»(freedom)  است! ترجمه‌ای جهت‌دار برای آنکه مهد آزادی را «لیبرالیسم» و غرب عنوان کنند!
2 دسته در این میان به آنان کمک کردند: اول، کسانی هستند که در کلمات‌شان مرتب از گفته‌های فلاسفه 3-2 قرن اخیر غربی برای مساله آزادی شاهد می‌آورند و گاها دیده شده برخی از آنان چون سروش، در نشریات نظریات فلسفی غربی‌ها را به نام خودشان جا‌می‌زنند و به قولی سعی در ایرانیزه کردن آن با جابه‌جایی کمی در ترکیب جملات و لغاتش دارند! اینها تقلب می‌کنند و لیکن باز هم به این فکر که آزادی و مفهوم آزادی اجتماعی یک فکر غربی و یک هدیه از سوی غرب به ایران و اسلام است دامن می‌زنند! دسته دوم که نادانسته و از روی دلسوزی اقداماتی می کنند که به اسلام ضربه‌زده و دشمن را خشنود می‌کند تا مفهوم آزادی مطرح می‌شود فورا مرعوب می‌شوند و احساس وحشت می‌کنند و فریاد بر می‌آورند که دین از دست رفت!
نادانسته چهره‌ای از اسلام ارائه می‌دهند که خواسته غربی‌ها و عمال داخلی آنهاست یعنی دین اسلام مخالف اصل اساسی آزادی‌ است!  حال که درست بالعکس، آزادی ریشه‌ای توحیدی دارد و بر مبنای مفهوم نفی هر طاغوت بیرونی و درونی و آزادی از تحمیل هر اراده شیطانی درونی و بیرونی است. تنها مکتبی که می‌تواند آزادی را به جامعه هدیه کند اسلام است و بزرگ‌ترین منادیان آزادی پیامبران و اهل بیت(ع) بوده‌اند. امروز با توجه به رشد فکری جناح مومن انقلابی و رویش‌هایی که پس از فتنه 88 در کشور روی داد بیش از هر زمان دیگری نیازمند این هستیم که مبانی اسلام را از منظر نگاه مقام معظم رهبری که تفسیر زنده قرآن کلام ایشان است، مورد مطالعه و مداقه قرار دهیم و راه‌های سوء‌استفاده از عدم شناخت جمعی از مفاهیم را در جامعه ببندیم.


Page Generated in 0/0068 sec