مرتضی اسماعیلدوست: در میان آثار تصویری و نمایشی درباره مولا علی(ع) هنوز هم مجموعه تلویزیونی «امام علی(ع)» پس از 20 سال از سپری شدن نخستین پخش آن در میان همه آثار فاخر تلویزیونی و سینمایی و مجموعههای دینی و تاریخی میدرخشد. گامهای تابناک امیر مومنان هنگامی که برای آخرین نماز به مسجد کوفه میرفت و شمشیر دژخیمانه ابنملجم مرادی، آخرین تصویری است که از آن مجموعه به یاد داریم و صدایی که میگفت: «سوگند به پروردگار کعبه که رستگار شدم». حال در همجواری لیالی قدر و در مروری بر اثر مهم تلویزیونی «امام علی(ع)» با عبدالله اسکندری، چهرهپرداز زبردست این مجموعه و آثار مهم تاریخی ایران همچون «مختارنامه» که در سال 1999 عنوان یکی از 10 طراح مهم جهان را کسب کرد، گفتوگوی کوتاهی داشتهایم که در ادامه میآید.
***
مخاطبان آثار دینی و تاریخی سالهاست با مجموعه «امام علی(ع)» همدلی میکنند. دلیل این نوع علاقهمندی را در چه میدانید؟
مجموعه تلویزیونی «امام علی(ع)» را براساس عشق و نگاهی دلی کار کردیم و از این جهت سالهاست مورد توجه مردم است. در سالهای بعد با توجه به اینکه سریالهای بسیاری ساخته شد اما برخی از آنها چندان مورد توجه قرار نگرفته و زیر سایه سریالهایی مانند «امام علی(ع)» و «مختارنامه» قرار گرفتند. مجموعه تلویزیونی «امام علی(ع)» در مدت 4 سال ساخته شد و علاقهای که در این کارها وجود دارد هر نوع محدودیتی را از میان برد. در واقع آدمی، حالی که از کار کردن در این نوع کارهای دینی میبرد، واقعا غیرقابل وصف است.
در این سالها آثار چندان قابل توجهی درباره شخصیتهای بزرگوار دینی و وقایع تاریخی ساخته نشد، دلیل این مساله از نظر شما که در عمده مجموعههای ارزنده تولیدی در این باره فعالیت داشتید، چیست؟
به هر حال تولید آثار تاریخی و دینی فاخر دشوار است و کار هر کسی نیست بویژه درباره تاریخ اسلام کار کردن سختتر است، چرا که مردم در این باره اطلاعاتی دارند و چیزهایی هست که براحتی نمیتوان آنها را به شکلی سینمایی درآورد. برای همین دوستان سینماگر با ملاحظات بیشتری سراغ این نوع مجموعهها میروند. ما دیدیم که پس از مجموعه «امام علی(ع)» چند کار تاریخی و دینی دیگر هم پخش شد اما جذابیت آن کار را نداشت.
از حضور در مجموعه «امام علی(ع)» و همکاری با آقای داوود میرباقری خاطره خاصی هم دارید؟
من در مجموعه «امام علی(ع)» حال خیلی خوبی داشتم و برایم سرشار از خاطره بود. به هر حال بنده از سال 1351 در مجموعه دینی «وقتی دژخیم میگرید» در اینگونه کارهای دینی حضور داشتم و خودم راغب بودم که در این نوع فعالیتها حضور داشته باشم. کار در مجموعه «امام علی(ع)» و همکاری با آقای میرباقری هم برایم سراسر همراه با خاطره و لذت بود و همکاری لذتبخش و ماندگاری داشتیم. در مجموع کار کردن برای حضرت علی(ع) چنان خاص و همراه با نگاهی دلی است که نمیتوان به مورد بخصوصی اشاره کرد.
برای مجموعه «امام علی(ع)» چقدر رجوع به مطالعات تاریخی داشتید؟
من جدا از مطالعه آثار تاریخی و دینی از افرادی که آگاهی لازم در این باره داشتهاند، سوال کردم و در همه کارهایم هم چنین است که وقتی میخواهم کاری انجام بدهم کاملا دقت میکنم و تحقیقات لازم را درباره آن موضوع انجام میدهم و از مجموعه اطلاعات حاصل شده هنگامی که ذهنم انباشته میشود، طرحهایی را انجام میدهم. در چهرهپردازی اگر شناخت لازم نسبت به موضوع و شخصیتهای داستانی وجود نداشته باشد، به هیچ وجه آن اتفاق دلخواه و قابل قبول رخ نمیدهد. در همه بخشها اینچنین است، مثلا در طراحی صحنه هم تا هنگامی که احاطه به موضوع نداشته باشید، اتفاق خاصی پیش نمیآید. باید چهرهپرداز نسبت به کاری که انجام میدهد کاملا مسلط باشد. خوشبختانه در کارهای دینی که بنده داشتم موارد مختلفی پیش آمده که افرادی آگاه به اطلاعات تاریخ اسلام وقتی از نزدیک در پروژه حضور یافتند، به نزدیکی طراحی چهرهها به شخصیتهای تاریخی اذعان کردند. این مساله برایم خیلی مهم است که طراحی چهرههایی که انجام میدهم مطابق با واقعیت باشد و از این نظر لازم است که زمینههای مختلف تاریخ اسلام از طرق مختلف مورد بررسی قرار گیرد و از جهتی این مساله نیاز به کاری دلی دارد. از این نظر شما گریمور فرنگی را وقتی میآورید به نتیجه مطمئنی نمیرسید. یادم میآید هنگامی که در شهرک غزالی داشتیم مجموعه «امام علی(ع)» را کار میکردیم، چند نفر از حوزه علمیه قم آمدند و از مجموعه بازدید کردند که یکی از آقایان از من پرسید، چقدر تاریخ اسلام را خواندهام و پس از پاسخ بنده، آن روحانی گفت: شخصیتهایی مانند مالک اشتر و عمار را چنان نزدیک به واقعیت طراحی کردی که انگار سالهاست تاریخ اسلام را خواندهای و برایم شگفتآور بوده که با 50 سال مطالعه تاریخ اسلامی که من انجام دادم برابری میکند!